معرفی یکی از علمای مدفون در حرم مطهر رضوی؛
آیتالله خالصی از مبارزان جنگ جهانی اول در عراق بود
خبرگزاری رضوی - آزیتا ذکاء؛ آیتالله محمدمهدیخالصی در تاریخ مبارزات استعماری علیه استعمارگران انگلیسی یک اسطوره بود. وی در مقام مرجعیّت هم فتوای جهاد صادر کرد، هم اسلحه به دست وارد میدان شد.
در آغاز مرجعیت آیتالله خالصی، دنیا گرفتار جنگ جهانگیر اول شده بود که دولتهای امپریالیست غربی برای کسب منافع و بیرون راندن رقبا از صحنه، آن را به راه انداختند. طولی نکشید که عراق به عنوان بخشی از امپراتوری عثمانی، شاهد ورود قوای اشغالگر انگلیسی شد و آنها با عقب راندن تُرکان، عملا اختیار میانرودان را در دست گرفتند.
این مسئله که آشکارا تسلط کفّار بر امور مسلمانان و از منظر قاعده «نفی سبیل» در فقه شیعه، غیرقابل قبول بود، مورد اعتراض علمایی همچون آیتالله خالصی قرار گرفت. با پایان یافتن جنگ جهانی اول و در حالیکه نیروهای انگلیسی در عراق جولان میدادند، جمعی از علمای این سرزمین تصمیم به صدور فتوای جهان علیه استعمارگران بریتانیایی گرفتند؛ آیتالله خالصی در رأس این علما قرار داشت.
صد سال از درگذشت این عالم بزرگ و مبارز استعمار میگذرد که این هفته در معرفی یکی از مشاهیر مدفون در حرم مطهر رضوی با ایشان بیشتر آشنا خواهیم شد.
متوّلد بغداد
محمدمهدی خالصی در نهم ذیالحجه سال ۱۲۷۶ قمری برابر با هفتم تیرماه سال ۱۲۳۹ شمسی در«کَرخ» بغداد از توابع کاظمین دیده به جهان گشود. پدرش شیخ حسین و پدربزرگش شیخ عبدالعزیز هر دو از علما بودند.
شیخ محمدمهدی خالصی در شهرهایی نظیر نجف و کاظمین به تلمذ و فراگیری دروس حوزوی پرداخت و از عالمان بزرگ و فضلای سرآمد آن روزگار از جلمه میرزا حبیبالله رشتی، آخوند خراسانی و میرزای شیرازی کسب فیض کرد.
فعالیتهای سیاسی در ایران و عراق
شیخ محمدمهدی خالصی در حوادث مهم سیاسی چون نهضت مشروطه و برپایی نظام پارلمانی و قانون اساسی در ایران و استانبول فعالیت چشمگیر داشت. همچنین در جریان جنگ جهانی اول و حمله بریتانیا به مستعمرات امپراتوری عثمانی از جمله عراق در جنگ علیه نیروهای انگلیسی حضور فعالی داشت.
در پی تهاجم انگلیس به عراق که در آن هنگام تحت سلطه امپراتوری عثمانی بود. آیتالله خالصی همگام با دیگر رهبران مذهبی شهرهای بزرگ و مهم عراق، مردم را به مبارزه علیه آنان تشویق کرد و حکم جهاد داد.
ایشان برای انجام این مهم سلسله مقالاتی در روزنامه «صدای اسلام» منتشر کرد و همچنین در صدد برآمد با برپایی جلسهای متشکل از علمای کاظمین به نظریه مشترکی درباره فتوای جهاد علیه دشمنان دست یابد. لیکن چون در این زمینه ناکام ماند به همراه موافقانش به استراتژی پیشین خود که مبارزه مسلحانه علیه انگلیس بود، ادامه داد و حتی رهبری یکی از جبهههای جنگ را بر عهده گرفت. مبارزات علما و روحانیان به همراه دیگر مردم عراق نه تنها از کاظمین، که از همه شهرهای کربلا، نجف، بصره و بغداد بهطور جدی آغاز شد. آنان با رشادتهای بینظیری که از خود نشان دادند ضربات سهمگینی بر پیکر خصم اهریمنی وارد کردند.
هجرت به ایران بعد انجام مناسک حج
آیتالله خالصی در سال ۱۲۸۱ پس از انجام دادن مراسم حج به درخواست دولت ایران راهی کشورمان شد. وی در مراسم استقبال مردم بوشهر مورد هدف ترور نافرجام مردی انگلیسی قرار گرفت.
سپس به شیراز و اصفهان رفت و برای ملاقات با سیدابوالحسن اصفهانی و میرزا محمدحسین نائینی راهی قم شد. چند ماهی نگذشت که شیخ خالصی با این علما درباره چگونگی ادامه مبارزه اختلاف نظر پیدا کرد و به مشهد رفت. البته برخی، سبب رفتن وی را به مشهد، درخواست دولت ایران پس از پخش شایعهای در نشریات اروپایی مبنی بر نقش خالصی در تحریک به قتل ایمبری (کنسول ایالات متحده آمریکا در تهران) دانستهاند.
ادامه فعالیت سیاسی در مشهد
این عالم فرزانه در مشهد حزبی با نام «جمعیة استخلاص الحرمین الشریفین و بین النهرین» تأسیس کرد و از مسلمانان کشورهای اسلامی خواست که با پیوستن به آن، اماکن مقدس حجاز و عراق را از وجود کافران پاک کنند. او که قبل از سفرش به قم فتوا داده بود دولت ایران میتواند زکات و خمس را برای نیروهای مسلح مسئول حفاظت از مرزها صرف کند، در خراسان، فتوا به جواز استفاده از اموال موقوفه امام رضا(ع) برای رفع نیازهای مالی دولت داد. این دو فتوا همراه با فتوای وی مبنی بر جایز نبودن برگزاری جشن عید نوروز در آن سال به دلیل اشغال سرزمینهای مقدس مسلمانان به دست دشمنان، مخالفتهای برخی از رجال دینی را در پی داشت. حتی شایع کردند که او بهائی است، زیرا عید نوروز در آن سال مصادف با سالگرد مرگ عباس افندی، یکی از سران بهائیان بود. از اینرو، چندین تظاهرات در موافقت یا مخالفت با خالصی برگزار شد. سرانجام او که به دلیل اهانتهای مختلف، سخت آزرده خاطر شده بود، تصمیم گرفت به تهران برود، اما با ابراز ندامت و به اصرار مردم مشهد، در این شهر ماند.
مدفون در حرم مطهر رضوی
این عالم مبارز و خستگیناپذیر، سرانجام در ۱۲ رمضان سال۱۳۴۳ قمری برابر با ۱۶ فروردینماه سال ۱۳۰۴ شمسی دارفانی را وداع گفت و پیکرش بعد از تشییعی باشکوه در حرم مطهر رضوی، در جایی که امروزه به نام «راهرو خالصی» مشهور است، به خاک سپرده شد.
«راهرو خالصی» یکی از مکانهایی است که کمتر کسی با دلیل نامگذاری آن آشنایی دارد؛ این راهرو دو رواق بزرگ دارالولایه را به رواق قدیمی و مشهور دارالسیاده وصل میکند و بهدلیل دفن شماری از علمای بزرگ شیعه، نزد بسیاری از زائران و مجاوران شناخته شده است؛ هرچند که بسیاری از آنها نام این راهرو را نمیدانند. نامگذاری این راهرو قدیمی به نام خالصی، بهدلیل دفن این عالم بزرگ و مبارز از اهالی عراق است.
در آغاز مرجعیت آیتالله خالصی، دنیا گرفتار جنگ جهانگیر اول شده بود که دولتهای امپریالیست غربی برای کسب منافع و بیرون راندن رقبا از صحنه، آن را به راه انداختند. طولی نکشید که عراق به عنوان بخشی از امپراتوری عثمانی، شاهد ورود قوای اشغالگر انگلیسی شد و آنها با عقب راندن تُرکان، عملا اختیار میانرودان را در دست گرفتند.
این مسئله که آشکارا تسلط کفّار بر امور مسلمانان و از منظر قاعده «نفی سبیل» در فقه شیعه، غیرقابل قبول بود، مورد اعتراض علمایی همچون آیتالله خالصی قرار گرفت. با پایان یافتن جنگ جهانی اول و در حالیکه نیروهای انگلیسی در عراق جولان میدادند، جمعی از علمای این سرزمین تصمیم به صدور فتوای جهان علیه استعمارگران بریتانیایی گرفتند؛ آیتالله خالصی در رأس این علما قرار داشت.
صد سال از درگذشت این عالم بزرگ و مبارز استعمار میگذرد که این هفته در معرفی یکی از مشاهیر مدفون در حرم مطهر رضوی با ایشان بیشتر آشنا خواهیم شد.
متوّلد بغداد
محمدمهدی خالصی در نهم ذیالحجه سال ۱۲۷۶ قمری برابر با هفتم تیرماه سال ۱۲۳۹ شمسی در«کَرخ» بغداد از توابع کاظمین دیده به جهان گشود. پدرش شیخ حسین و پدربزرگش شیخ عبدالعزیز هر دو از علما بودند.
شیخ محمدمهدی خالصی در شهرهایی نظیر نجف و کاظمین به تلمذ و فراگیری دروس حوزوی پرداخت و از عالمان بزرگ و فضلای سرآمد آن روزگار از جلمه میرزا حبیبالله رشتی، آخوند خراسانی و میرزای شیرازی کسب فیض کرد.
فعالیتهای سیاسی در ایران و عراق
شیخ محمدمهدی خالصی در حوادث مهم سیاسی چون نهضت مشروطه و برپایی نظام پارلمانی و قانون اساسی در ایران و استانبول فعالیت چشمگیر داشت. همچنین در جریان جنگ جهانی اول و حمله بریتانیا به مستعمرات امپراتوری عثمانی از جمله عراق در جنگ علیه نیروهای انگلیسی حضور فعالی داشت.
در پی تهاجم انگلیس به عراق که در آن هنگام تحت سلطه امپراتوری عثمانی بود. آیتالله خالصی همگام با دیگر رهبران مذهبی شهرهای بزرگ و مهم عراق، مردم را به مبارزه علیه آنان تشویق کرد و حکم جهاد داد.
ایشان برای انجام این مهم سلسله مقالاتی در روزنامه «صدای اسلام» منتشر کرد و همچنین در صدد برآمد با برپایی جلسهای متشکل از علمای کاظمین به نظریه مشترکی درباره فتوای جهاد علیه دشمنان دست یابد. لیکن چون در این زمینه ناکام ماند به همراه موافقانش به استراتژی پیشین خود که مبارزه مسلحانه علیه انگلیس بود، ادامه داد و حتی رهبری یکی از جبهههای جنگ را بر عهده گرفت. مبارزات علما و روحانیان به همراه دیگر مردم عراق نه تنها از کاظمین، که از همه شهرهای کربلا، نجف، بصره و بغداد بهطور جدی آغاز شد. آنان با رشادتهای بینظیری که از خود نشان دادند ضربات سهمگینی بر پیکر خصم اهریمنی وارد کردند.
هجرت به ایران بعد انجام مناسک حج
آیتالله خالصی در سال ۱۲۸۱ پس از انجام دادن مراسم حج به درخواست دولت ایران راهی کشورمان شد. وی در مراسم استقبال مردم بوشهر مورد هدف ترور نافرجام مردی انگلیسی قرار گرفت.
سپس به شیراز و اصفهان رفت و برای ملاقات با سیدابوالحسن اصفهانی و میرزا محمدحسین نائینی راهی قم شد. چند ماهی نگذشت که شیخ خالصی با این علما درباره چگونگی ادامه مبارزه اختلاف نظر پیدا کرد و به مشهد رفت. البته برخی، سبب رفتن وی را به مشهد، درخواست دولت ایران پس از پخش شایعهای در نشریات اروپایی مبنی بر نقش خالصی در تحریک به قتل ایمبری (کنسول ایالات متحده آمریکا در تهران) دانستهاند.
ادامه فعالیت سیاسی در مشهد
این عالم فرزانه در مشهد حزبی با نام «جمعیة استخلاص الحرمین الشریفین و بین النهرین» تأسیس کرد و از مسلمانان کشورهای اسلامی خواست که با پیوستن به آن، اماکن مقدس حجاز و عراق را از وجود کافران پاک کنند. او که قبل از سفرش به قم فتوا داده بود دولت ایران میتواند زکات و خمس را برای نیروهای مسلح مسئول حفاظت از مرزها صرف کند، در خراسان، فتوا به جواز استفاده از اموال موقوفه امام رضا(ع) برای رفع نیازهای مالی دولت داد. این دو فتوا همراه با فتوای وی مبنی بر جایز نبودن برگزاری جشن عید نوروز در آن سال به دلیل اشغال سرزمینهای مقدس مسلمانان به دست دشمنان، مخالفتهای برخی از رجال دینی را در پی داشت. حتی شایع کردند که او بهائی است، زیرا عید نوروز در آن سال مصادف با سالگرد مرگ عباس افندی، یکی از سران بهائیان بود. از اینرو، چندین تظاهرات در موافقت یا مخالفت با خالصی برگزار شد. سرانجام او که به دلیل اهانتهای مختلف، سخت آزرده خاطر شده بود، تصمیم گرفت به تهران برود، اما با ابراز ندامت و به اصرار مردم مشهد، در این شهر ماند.
مدفون در حرم مطهر رضوی
این عالم مبارز و خستگیناپذیر، سرانجام در ۱۲ رمضان سال۱۳۴۳ قمری برابر با ۱۶ فروردینماه سال ۱۳۰۴ شمسی دارفانی را وداع گفت و پیکرش بعد از تشییعی باشکوه در حرم مطهر رضوی، در جایی که امروزه به نام «راهرو خالصی» مشهور است، به خاک سپرده شد.
«راهرو خالصی» یکی از مکانهایی است که کمتر کسی با دلیل نامگذاری آن آشنایی دارد؛ این راهرو دو رواق بزرگ دارالولایه را به رواق قدیمی و مشهور دارالسیاده وصل میکند و بهدلیل دفن شماری از علمای بزرگ شیعه، نزد بسیاری از زائران و مجاوران شناخته شده است؛ هرچند که بسیاری از آنها نام این راهرو را نمیدانند. نامگذاری این راهرو قدیمی به نام خالصی، بهدلیل دفن این عالم بزرگ و مبارز از اهالی عراق است.