رضوی گزارش می دهد؛
مهماننوازی در چایخانه حضرت رضا(ع) و روایتی از خادمان دلسوخته
به گزارش خبرنگار خبرگزاری رضوی، «مهماننوازی» از اعمال پسندیدهای است که همواره امامان و پیامبرانمان بر آن تاکید داشتهاند. این صفت نیکو، بهویژه در فرهنگ ایرانی و مذهبی ما، جایگاهی رفیع دارد. در دهه کرامت، هنگامی که زائران از اقصی نقاط کشور و حتی دیگر کشورها به مشهد مقدس میآیند، خادمان حرم مطهر امام رضا(ع) با شور و شوق وصفناپذیری در بخشهای مختلف حرم به خدمت میپردازند. یکی از این بخشها، چایخانه حضرت است؛ جایی که رایحه چای تازه دمیده، عطری دلانگیز به فضای حرم میپراکند و لبخند رضایت بر لبان زائران مینشاند.
صبح زود به چایخانه حضرت میرسیم. صف زائرانی که در انتظار فنجانی چای هستند، نشان از محبوبیت این مکان دارد. صدای صلوات و دعا در فضا پیچیده است. داخل چایخانه، خادمان در حال آمادهسازی هستند. سماورهای عظیم، استکانهای شیشهای ردیف شده، و دیگهای آب جوش؛ همه آمادهاند تا روزی دیگر از خدمترسانی آغاز شود.
حاج علی موسوی، یکی از خادمان باسابقه چایخانه، در حالی که مشغول پر کردن استکانهاست، به ما میگوید: «این چای فقط یک نوشیدنی ساده نیست. هر استکان چای، هدیهای است از طرف امام رضا(ع) به مهمانانش. ما افتخار میکنیم که واسطه این مهماننوازی باشیم.» چشمانش برق میزند و لبخندی مهربان بر لب دارد.
از او میپرسم که سختترین بخش این خدمت چیست؟ پاسخ میدهد: «خستگی جسمی اصلاً به چشم نمیآید. وقتی میبینی زائر خستهای، پیرمرد یا پیرزنی، بعد از زیارت، با این چای دلش آرام میگیرد، تمام خستگیهایت از بین میرود. سختی اینجاست که گاهی دلت میخواهد بیشتر خدمت کنی، اما توان بدنت محدود است.»
در گوشهای دیگر، جوانی مشغول شستن استکانهاست. نامش رضاست و دو سال است بهعنوان خادم افتخاری فعالیت میکند. رضا میگوید: «هر بار که برای خدمت میآیم، حس میکنم قلبم سبکتر میشود. مهماننوازی فقط دادن یک استکان چای نیست؛ لبخند، مهربانی، و دعا هم جزو این پذیرایی است.» او اضافه میکند: «گاهی زائران برایمان دعا میکنند. یکی میگوید حاجت گرفته، یکی میگوید شفا یافته… این دعاها بالاترین پاداش است.»
در بیرون چایخانه، زائران در صف ایستادهاند. یکی از زائران، خانمی میانسال از شیراز، میگوید: «هر بار که به حرم میآیم، حتماً سری به چایخانه میزنم. این چای حال دیگری دارد. انگار دل آدم را آرام میکند.»
دوباره به داخل چایخانه بازمیگردیم. بوی هل و دارچین که به چای افزوده شده، فضا را معطر کرده است. خادمان بیوقفه در حال پذیرایی هستند. حسینی، مسئول چایخانه، در فرصتی کوتاه میگوید: «دهه کرامت، ایام ویژهای است. جمعیت زائران بیشتر میشود و ما باید با جان و دل کار کنیم. اینجا مهمانخانه امام است؛ باید کاری کنیم که هیچکس بدون نوشیدن چای از اینجا نرود.»
از او درباره نحوه آمادهسازی چای میپرسم. توضیح میدهد: «چای مخصوصی از شمال کشور تهیه میکنیم. هر روز صبح زود، چای تازه دم میکنیم. گاهی تا نیمهشب مشغول خدمتیم. اما باور کنید این خستگی، شیرینترین خستگی دنیاست.»
در میان گفتوگوها، خادمان دیگری هم هستند که بیصدا، اما پرانرژی مشغول کارند. هر کدام نقشی دارند؛ یکی استکان میشوید، دیگری چای میریزد، سومی به زائران میدهد. همه حلقهای از زنجیره مهماننوازی هستند.
خداحافظی میکنم، اما در ذهنم تصویری روشن حک میشود: خادمانی که نه برای مزد دنیوی، که برای عشق به امامشان، هر روز و هر لحظه به زائران خدمت میکنند. چایخانه حضرت، فقط مکانی برای نوشیدن چای نیست؛ مدرسهای است برای آموختن مهربانی، فروتنی، و مهماننوازی.
دهه کرامت با تمام برکاتش میگذرد، اما خاطره این چای ساده، با طعم عشق و خدمت، تا همیشه در دل زائران باقی میماند.