معرفی مشاهیر مدفون در حرم مطهر امام رضا(ع)؛
خاندان طهرانی چهرههای اثرگذار اقتصادی مشهد
خبرگزاری رضوی - آزیتا ذکاء؛ مشهد از اواسط دوره قاجار به خاطر ارتقای موقعیت تجاری داخلی و خارجی به شهری مهاجرپذیر تبدیل شد که تجارِ قفقازی، آذربایجانی، یزدی، اصفهانی و تهرانی روانه این شهر شدند، چنانکه بزرگترین تجّار و ملکتجارهای مشهد از مهاجران بودند. یکی از این مهاجران آقابزرگ تاجر طهرانی بود که در سال ۱۲۵۳ شمسی، وارد مشهد و دو نسل بعد این خانواده، تجارتخانه طهرانی را اداره کردند. حاجی آقابزرگ، حاج عبدالحسین، میرزا محمد دانش بزرگنیا و علی صدرالتجّار رجال مهم این خانواده از چهرههای اثرگذار اقتصادی مشهد بودند که به مدت هفتاد سال در حوزههای مختلف فعالیت داشتند.
خانواده طهرانی فعالیت خود را در خراسان از اجاره معادن فیروزه شروع و سپس به ملاکی گرایش پیدا کردند. همچنین به تجارت خارجی و صادرات تریاک مشغول بودند و در دوره پهلوی به اجارهداری مستغلات شهری و تولید کمپوت پرداختند. در این بین، بهواسطه اجارهداری، در ارتباط با آستان قدس رضوی و تحوّلات آن بودند، اما بعد از واقعه گوهرشاد بخش مهمی از املاکشان را فروختند و به تهران کوچ کردند. نسل جدید این خانواده علاوه بر فعالیت سیاسی، با پشتوانه مالی وارد حوزه فرهنگی نظیر انتشار نشریه و آموزش نوین شدند.
علی بزرگنیا یکی از این خاندان در سال ۱۳۵۱ بر اثر سکته قلبی در تهران درگذشت و جنازهاش به مشهد انتقال داده و در یکی از غرفههای صحن آزادی کنار قبر مادرش بیبی آمنه بزرگنیا دفن گردید، این هفته در معرفی یکی از مشاهیر مدفون در حرم مطهر رضوی بیشتر با این تاجر و سیاستمدار دوره پهلوی آشنا خواهیم شد.
متولد در جوار امام رئوف
علی بزرگنیا فرزند حاج عبدالحسین در سال ۱۲۷۳ در مشهدمقدس متولد شد. مدت هشت سال در مدرسه علوم دینی معروف به مدرسه نو در محضر شیخ محمدحسن شیرازی که از ادبا و فضلای معروف خراسان بود، تلمذ کرد. او در غزل و قصیدهسرایی مهارت داشت به نحوی که اشعار او غالبا در جراید محلی و تهران درج گردید.
آموزش تجارت در فرانسه و انگلستان
وی نزد معلمان خصوصی با زبانهای روسی و فرانسوی آشنا شد و سپس به اروپا رفت و در فرانسه و انگلستان در زمینه تجارت و اقتصاد آموزش دید. پس از بازگشت به ایران، به شغل تجارت و ملکداری در مشهد اشتغال یافت.
عضو دموکرات خراسان
بزرگنیا در سال ۱۳۳۴ وارد جمعیت دموکرات خراسان شده و از آزادیخواهان آنروز شمرده میشد. قطعه و غزلی از اشعار وی در این خصوص در پی میآید:
ظفر ز مردم پُر کار و عنصر بی کار/سپرده راه هزیمت همیشه در پیکار
بدان که ارزش هر تن به قدر کار وی است/ بهیچ چیز نیرزند مردم بیکار
همیشه مقصدخود را به دهر خواهی یافت/ اگر که سعی و عمل را کُنی به خویش شعار
فسرده سر به گریبان فرو نهفتن چیست؟/ بپای خیز و دگر باره راه کار سپار
نگر که مردم مغرب زمین چه سبقت برد/ز همگنان چو شد از رنج کار برخوردار
بکار خاطر خود را همیشه کن مشغول/«به هیچ یار مده خاطر و به هیچ دیار»
هماره عضو قوی راست برتری به ضعیف/که بر نظام طبیعت چنین فتاد مدار
همیشه تا که توانی طریق عزت پوی/که مرگ به بود از زندگی دون صد بار
چه خوش سرود همی رادمرد شاعر شرق/که روح پاکش با عزّ و فخر بادا یار
«چو مرد باشد پُر کار و بخت شد یار»/«ز خاک تیره نماید به خلق زرّ عیار»
به پیش آن دل چون سنگ ، ناله بیاثر است/که چاره دل بیچاره از ره دگر است
مکن به تیرجفا خسته مرغی ای صیاد/که خود ز دام حوادث شکسته بال وپر است
به جرم آنکه چرا سوخت بال پروانه/همیشه شمعگذاران ز شام تا سحر است
به هر چه مینگرم یارم آید اندر چشم/به هر کجا که روم باز دوست در نظر است
به بوسهای ز رخ دوست قانعیم که صدر/به خوان طلعت او میهمان ماحضر است
نماینده مجلس در دوره پهلوی
بزرگنیا در سال ۱۳۰۴ به عضویت مجلس موسسان اول از کاشمر انتخاب شد که در آذر آن سال با تغییراتی در قانون اساسی به سلطنت پهلوی رسمیت بخشید. در سال ۱۳۰۷ در انتخابات دوره هفتم مجلس شورای ملی به نمایندگی بجنورد برگزیده و به عنوان یکی از جوانترین نمایندگان مجلس، منشی هیئت رئیسه شد. اما حمایت عبدالحسین تیمورتاش را از دست داد و دیگر نتوانست در دورههای بعد در زمان سلطنت رضاشاه به مجلس راه یابد. در فاصله بین مجالس هفتم و شانزدهم، به کار ملکداری و تجارت پرداخت.
در سال ۱۳۲۸ بار دیگر به عضویت مجلس موسسان، اینبار از سبزوار انتخاب شد که تغییراتی در قانون اساسی داد و مجلس سنا را افتتاح کرد. همان سال در انتخابات دوره شانزدهم مجلس شورای ملی، به نمایندگی سبزوار انتخاب شد. در دورههای هجدهم، نوزدهم و بیستم نیز بر همین کرسی تکیه زد.
بزرگنیا پس از رسیدن به هفتاد سالگی قانونا دیگر نمیتوانست در انتخابات مجلس رقابت کند، در نتیجه ریاست اتاق بازرگانی سبزوار را بر عهده گرفت. سپس در سال ۱۳۴۲ به وزارت کار رفت و رئیس اداره بیمه کارگران شد.
دختر نائبالتولیه آستان قدس همسر علی بزرگنیا
صدرالملوک معروف به صدری فرزند امیرحسین، از نوادگان سهامالدوله، والی خراسان و نایبالتولیه آستان قدس رضوی، همسر علی بزرگنیا و مادر فاطمه بزرگنیا بود. دختر او مترجم معلول و از فعالان حقوق معلولان بود که پس از درگذشت فاطمه به جایش، مادر وی عضو هیئت امناء انجمن معلولان ضایعات نخاعی شد.
خانواده طهرانی فعالیت خود را در خراسان از اجاره معادن فیروزه شروع و سپس به ملاکی گرایش پیدا کردند. همچنین به تجارت خارجی و صادرات تریاک مشغول بودند و در دوره پهلوی به اجارهداری مستغلات شهری و تولید کمپوت پرداختند. در این بین، بهواسطه اجارهداری، در ارتباط با آستان قدس رضوی و تحوّلات آن بودند، اما بعد از واقعه گوهرشاد بخش مهمی از املاکشان را فروختند و به تهران کوچ کردند. نسل جدید این خانواده علاوه بر فعالیت سیاسی، با پشتوانه مالی وارد حوزه فرهنگی نظیر انتشار نشریه و آموزش نوین شدند.
علی بزرگنیا یکی از این خاندان در سال ۱۳۵۱ بر اثر سکته قلبی در تهران درگذشت و جنازهاش به مشهد انتقال داده و در یکی از غرفههای صحن آزادی کنار قبر مادرش بیبی آمنه بزرگنیا دفن گردید، این هفته در معرفی یکی از مشاهیر مدفون در حرم مطهر رضوی بیشتر با این تاجر و سیاستمدار دوره پهلوی آشنا خواهیم شد.
متولد در جوار امام رئوف
علی بزرگنیا فرزند حاج عبدالحسین در سال ۱۲۷۳ در مشهدمقدس متولد شد. مدت هشت سال در مدرسه علوم دینی معروف به مدرسه نو در محضر شیخ محمدحسن شیرازی که از ادبا و فضلای معروف خراسان بود، تلمذ کرد. او در غزل و قصیدهسرایی مهارت داشت به نحوی که اشعار او غالبا در جراید محلی و تهران درج گردید.
آموزش تجارت در فرانسه و انگلستان
وی نزد معلمان خصوصی با زبانهای روسی و فرانسوی آشنا شد و سپس به اروپا رفت و در فرانسه و انگلستان در زمینه تجارت و اقتصاد آموزش دید. پس از بازگشت به ایران، به شغل تجارت و ملکداری در مشهد اشتغال یافت.
عضو دموکرات خراسان
بزرگنیا در سال ۱۳۳۴ وارد جمعیت دموکرات خراسان شده و از آزادیخواهان آنروز شمرده میشد. قطعه و غزلی از اشعار وی در این خصوص در پی میآید:
ظفر ز مردم پُر کار و عنصر بی کار/سپرده راه هزیمت همیشه در پیکار
بدان که ارزش هر تن به قدر کار وی است/ بهیچ چیز نیرزند مردم بیکار
همیشه مقصدخود را به دهر خواهی یافت/ اگر که سعی و عمل را کُنی به خویش شعار
فسرده سر به گریبان فرو نهفتن چیست؟/ بپای خیز و دگر باره راه کار سپار
نگر که مردم مغرب زمین چه سبقت برد/ز همگنان چو شد از رنج کار برخوردار
بکار خاطر خود را همیشه کن مشغول/«به هیچ یار مده خاطر و به هیچ دیار»
هماره عضو قوی راست برتری به ضعیف/که بر نظام طبیعت چنین فتاد مدار
همیشه تا که توانی طریق عزت پوی/که مرگ به بود از زندگی دون صد بار
چه خوش سرود همی رادمرد شاعر شرق/که روح پاکش با عزّ و فخر بادا یار
«چو مرد باشد پُر کار و بخت شد یار»/«ز خاک تیره نماید به خلق زرّ عیار»
به پیش آن دل چون سنگ ، ناله بیاثر است/که چاره دل بیچاره از ره دگر است
مکن به تیرجفا خسته مرغی ای صیاد/که خود ز دام حوادث شکسته بال وپر است
به جرم آنکه چرا سوخت بال پروانه/همیشه شمعگذاران ز شام تا سحر است
به هر چه مینگرم یارم آید اندر چشم/به هر کجا که روم باز دوست در نظر است
به بوسهای ز رخ دوست قانعیم که صدر/به خوان طلعت او میهمان ماحضر است
نماینده مجلس در دوره پهلوی
بزرگنیا در سال ۱۳۰۴ به عضویت مجلس موسسان اول از کاشمر انتخاب شد که در آذر آن سال با تغییراتی در قانون اساسی به سلطنت پهلوی رسمیت بخشید. در سال ۱۳۰۷ در انتخابات دوره هفتم مجلس شورای ملی به نمایندگی بجنورد برگزیده و به عنوان یکی از جوانترین نمایندگان مجلس، منشی هیئت رئیسه شد. اما حمایت عبدالحسین تیمورتاش را از دست داد و دیگر نتوانست در دورههای بعد در زمان سلطنت رضاشاه به مجلس راه یابد. در فاصله بین مجالس هفتم و شانزدهم، به کار ملکداری و تجارت پرداخت.
در سال ۱۳۲۸ بار دیگر به عضویت مجلس موسسان، اینبار از سبزوار انتخاب شد که تغییراتی در قانون اساسی داد و مجلس سنا را افتتاح کرد. همان سال در انتخابات دوره شانزدهم مجلس شورای ملی، به نمایندگی سبزوار انتخاب شد. در دورههای هجدهم، نوزدهم و بیستم نیز بر همین کرسی تکیه زد.
بزرگنیا پس از رسیدن به هفتاد سالگی قانونا دیگر نمیتوانست در انتخابات مجلس رقابت کند، در نتیجه ریاست اتاق بازرگانی سبزوار را بر عهده گرفت. سپس در سال ۱۳۴۲ به وزارت کار رفت و رئیس اداره بیمه کارگران شد.
دختر نائبالتولیه آستان قدس همسر علی بزرگنیا
صدرالملوک معروف به صدری فرزند امیرحسین، از نوادگان سهامالدوله، والی خراسان و نایبالتولیه آستان قدس رضوی، همسر علی بزرگنیا و مادر فاطمه بزرگنیا بود. دختر او مترجم معلول و از فعالان حقوق معلولان بود که پس از درگذشت فاطمه به جایش، مادر وی عضو هیئت امناء انجمن معلولان ضایعات نخاعی شد.