رضوی گزارش می دهد؛
خادمان موکبهای زائران امام رضا (ع)؛ عاشقان بیچشمداشت
خبرگزاری رضوی-الهام اسماعیلی، مشهد در روزهای منتهی به سالروز شهادت امام رضا (ع)، به شهری از جنس دلهای شکسته و چشمهای خیس تبدیل میشود. هوا سنگین است؛ به خاطر غم عمیقی که در قلب هر عاشقی موج میزند. خیابانها، کوچهها و حتی گوشههای خلوت شهر، بوی عطر رضوی را میدهند که در میان اشکها و زمزمههای عاشقانه زائران جاری است.
زائران پیاده، هر کدام با دلی پر از امید و چشمانی لبریز از اشک، از مسیرهای دور و نزدیک به سوی حرم مطهر میآیند. پاهایی که هر قدمش بر زمین سخت مینشیند، اما دلهایی که هر لحظه به سوی آسمان پرواز میکند. زمزمههای "یا رضا" به گوش میرسد و گویی این نسیمها نیز با دلهای عاشق همنوا شدهاند.
هر زائری با خود داستانی از عشق و ارادت به امام رضا (ع) دارد. داستانهایی در میان راههای پرپیچوخم، و در کنار دوستان و همسفران روایت میشود. هر قطره عرقی که از پیشانی زائران جاری میشود، همچون قطرهای از دریاهای بیکران عشق به امام رئوف(ع) است.
خدمتگزاران در موکبهای زائران پیاده امام رضا (ع)، به راستی خود را وقف عشقی بیپایان کردهاند. دلهایی که همچون آیینهای پاک، عشق و ارادت به اهل بیت(ع) را بازتاب میدهند. آنها با دستهایی پر از عطوفت و قلبهایی آکنده از شور و شوق، به استقبال زائرانی میروند که با پاهای خسته اما دلهایی پرامید، راهی حرم مطهر شدهاند.
در هر چای داغی که در لیوانهای ساده موکبها سرو میشود، قطرهای از عشق خدمتگزاران نهفته است. غذایی که با عشق پخته و با لبخند تقدیم زائران میشود، نه تنها جسم خسته را قوت میبخشد، بلکه روح زائر را نیز سرشار از گرمای محبت میکند. گویی این خدمتگزاران، نه فقط غذا و نوشیدنی، بلکه قطرههای مهربانی و ارادت خود را در دل زائران میریزند.
خدمت در این موکبها، عبادتی است که نه از جنس سخن، بلکه از جنس عمل است. گویی این خدمتگزاران خود نیز زائرانی هستند که به جای پیمودن راه، در مسیر خدمت به زائران پا نهادهاند. هر لحظهای که دستهایشان به کار میرود، دعایی بیصدا بر لب دارند، برای برآورده شدن حاجات زائرانی که از دلهایشان عبور میکنند.
این خدمتگزاران، چراغهای کوچک و بزرگی هستند که در مسیر عاشقی به امام رضا (ع)، روشناییبخش راه زائراناند. آنها بیمنت و بیچشمداشت، تنها به عشق امامشان، این خدمت را پذیرفتهاند و در هر قطره عرقی که از پیشانیشان جاری میشود، رضایت قلبی از این نعمت بزرگ نهفته است.
به یکی از موکبها نزدیک شدم که مردی جوان با چهرهای مهربان و لبی خندان، در حال توزیع شربت و چای بین زائران بود. از او درباره حس و حالش پرسیدم. با چشمانی پر از اشتیاق گفت: "این خدمت کوچک من به زائران امام رضا (ع) است. هر سال، با تمام وجود برای این لحظهها لحظهشماری میکنم. حس میکنم که در این کار، نوعی آرامش و نزدیکی به اهل بیت (ع) پیدا میکنم که هیچ چیز دیگری نمیتواند جای آن را بگیرد."
در موکب دیگری، زنی جوان در حال خیاطی لباس های زائرانی بود که در مسیر دچار پارگی شده بود .وقتی از او درباره تجربهاش در برپایی این موکب پرسیدم، با لبخندی صمیمی گفت: " افتخار میکنم که این راه را ادامه میدهم.
کمی آنطرفتر، پیرمردی با چهرهای پر از نور و آرامش، به آرامی در حال جمع کردن ظروف یکبار مصرف زائران بود. با او همکلام شدم و او گفت: "این کار برای من یک عبادت است. شاید از نظر دیگران، کار کوچکی باشد، اما من به این باور دارم که هر خدمتی که برای زائران امام رضا (ع) انجام دهیم، دارای ارزش است. حتی اگر این خدمت، فقط جمعآوری ظروف یکبار مصرف باشد."
در میان خادمان حرم مطهر امام رضا (ع)، گروهی هستند که در کمال فروتنی و خشوع، با دستانی پُر از محبت، کفشهای زائران پیاده را واکس میزنند.این خدمتگزاران، شاید در نگاه اول کوچکترین و کماهمیتترین نقش را داشته باشند، اما حقیقت این است که هر ضربه برس بر کفش زائر، ضربانی از تپش قلبی است که به عشق امام (ع) میتپد.
در میان این صحبتها و گفتگوها، حس میکردم که هر کدام از این موکبداران، نه تنها به عنوان یک خدمتگزار، بلکه به عنوان یک عاشق و دلداده به امام رضا (ع) در این خیابان حضور دارند. حضور آنها، این خیابان را به یک مسیر معنوی تبدیل کرده بود که هر رهگذر در آن، دلش را به امام رضا (ع) پیوند میزند و آرامشی عمیق در وجودش احساس میکند.