خبرگزاری رضوی گزارش می دهد؛
مبارزات فکری-فرهنگی امام حسن عسکری(ع) در مقابله با جریان های انحرافی
به گزارش سرویس فرهنگ و جامعه خبرگزاری رضوی، فضای دوران امام عسکری(ع) اجازه فعالیت های سیاسی را نمی داد از این رو بهترین رویکرد، اقدامات فرهنگی بود. در این راستا، رساله ها و نامه هایی از امام حسن عسکری(ع) ثبت شده است که آنها را برای شیعیان، برخی مناطق شیعه نشین، یا افراد عادی فرستاده اند حتی زمانی که در حصر عباسیان بودند و در نامه ها ضمن اشاره به معارف دینی و لزوم انجام احکام الهی، بسیاری از مسائل لازم و ضروری را یادآوری یا بر انجام برخی کارها پافشاری کرده اند که برای نمونه، میتوان از نامه امام عسکری (ع) به علی بن حسین بابویه اشاره نمود که امام(ع) در این نامه برای ایشان دعا نمودند و خداوند دعای ایشان را مستجاب نموده و شیخ صدوق را به او عطا کرده است.
امام حسن عسکری(ع) در این نامه، پس از حمد خدا و درود بر پیامبر(ص) و عترت طاهرینش می فرماید: «ای فقیه مورد اعتماد من، علی بن الحسین بن بابویه القمی، خداوند تو را به کارهای مورد رضایتش توفیق دهد و از نسل تو، اولاد صالح بیافریند. تو را به رعایت تقوی و برپا داشتن نماز و ادای زکات وصیت می کنم، به رعایت تقوی و بر پا داشتن نماز و ادای زکات زیرا کسی که زکات نپردازد، نمازش قبول نخواهد شد. و نیز تو را سفارش می کنم به بخشایش گناه دیگران، و خویشتن داری به هنگام خشم و غضب، ارتباط با خویشاوندان، تعاون و همکاری با برادران دینی و کوشش در رفع نیازهای آنها در تنگدستی و گشاده دستی، بردباری و کسب آگاهی و معرفت در دین. در کارها ثابت قدم و با قرآن هم پیمان باش، اخلاق خود را نیکو گردان و دیگران را به کارهای شایسته امر کن و از پلیدی ها باز دار، زیرا خداوند فرموده است: «در بسیاری از سخنان آهسته و در گوشی آنها، هیچ خیری نیست مگر اینکه ضمن آن، به صدقه یا کار نیک و یا اصلاح بین مردم امر نمایند». تو را سفارش می کنم به خودداری از تمام معاصی و گناهان. نماز شب را ترک مکن، زیرا پیامبر اکرم (ص) در وصیت خود به علی(ع)، سه مرتبه فرمود: «بر نماز شب مواظبت نما. و آگاه باش هر کس نسبت به نماز شب بی اعتنا باشد، از ما نیست» پس ای علی بن الحسین، تو خود به سفارشات من عمل کن و شیعیان مرا نیز دستور ده تا عمل کنند.
امام حسن عسکری(ع) از یک طرف باید شیعیان را حفظ میکردند و از طرف دیگر باید به مراقبت از فرزند خویش میپرداختند همچنین از سویی باید اثبات میکردند که امام زمان فرزند خویش است. بر این اساس وقتی با یک نگاه اجتماعی و سیاسی به دوران امام حسن عسکری(ع) نگاه میشود میبینیم که مسؤولیت امام بسیار دشوار است و به این سادگی نیست که حضرت بتواند این مساله را در جامعه مدیریت کند.
همچنین از آنجا که امام ديدبان مکتب و مدافع دين خداست، نسبت به جريان های فکری و انحرافات اعتقادی زمان خود نمی تواند بی تفاوت باشد. دوران امام عسکري(ع) نيز مثل ائمه ديگر، خالي از اين گونه گرايشها و افکار و داعيه داران و شبهه آفرينان نبود.
ايجاد شبهه از سوي مخالفان اسلام با انگيزه گمراه ساختن مسلمين رواج داشت. امام نيز با بيان حق، روشنگري مي کرد و حتي نسبت به کساني که با جعل حديث، روايات دروغ را به آن حضرت و پدر بزرگوارش نسبت ميدادند، افشاگري ميکرد.
برخي از اين گرايشهاي انحرافی پيرامون قرآن بود. مثلاً اسحاق کندي که در عراق بود، درباره قرآن شبهه ميپراکند. کتابي را به گمان خود درباره تناقضات قرآن نوشت. امام عسکري در برخورد بعضي از شاگردان او، فرمود: ايا در ميان شما مرد رشيدي نيست که استادتان کندي را از کاري که به آن مشغول است، باز دارد؟ يکي گفت: او استاد ماست، چگونه ميتوانيم در اين زمينه يا هر موضوع ديگر به او انتقاد کنيم؟ امام پرسيد: ايا اگر من نکتهاي به تو بگويم، به اسحاق کندي منتقل ميکني؟ گفت: آري.
آنگاه امام، دلايلي در ردّ شبهه افکنيهاي اسحاق به شاگرد او آموخت و حتي شيوه بحث و برخورد با او را هم بيان کرد. وقتي اسحاق آن حرفها را شنيد، به شدت تکان خورد و مجاب گشت و چون حق براي او روشن شد، آن نگاشتهها را از بين برد و سوزاند. از انحرافات ديگر آن عصر، رواج جعل حديث و نشر روايات دروغي در ميان مردم بود.
عروة بن يحيي بغدادي، يکي از جعل کنندگان روايت بود و احاديث دروغي به امام هادي(ع) و امام عسکري(ع) ميبست و نسبت به اموالي که براي امام از سوي شيعيان ميرسيد، اختلاس داشت. امام او را لعن کرده و از شيعيان خواست تا او را لعن و طرد کنند و فريب دروغ پراکني آنها را نخورند.
به هر حال، عصر امام عسکري(ع) از نظر عقايد و روشهاي فکري، عصر سالم و صحيحي نبود و همه گونه دعوتها و گرايشها رواج داشت، امام نيز بنا به وظيفه خويش، به شبههزدايي و تبيين عقايد حق و راستين ميپرداخت.
در مجموع، امام عسکري(ع) در عصر خود، مرجع علمي، و پشتوانه فکري شيعه و فقيهان بود و راويان احاديث، با عنايت ويژهاي سخنان و علوم آن حضرت را نقل و ثبت ميکردند. بخصوص در زمينه فقه، پاسخهاي آن حضرت به نامههايي که حاوي سؤالات فقهي بود، زياد است.
امام حسن عسکری(ع) در این نامه، پس از حمد خدا و درود بر پیامبر(ص) و عترت طاهرینش می فرماید: «ای فقیه مورد اعتماد من، علی بن الحسین بن بابویه القمی، خداوند تو را به کارهای مورد رضایتش توفیق دهد و از نسل تو، اولاد صالح بیافریند. تو را به رعایت تقوی و برپا داشتن نماز و ادای زکات وصیت می کنم، به رعایت تقوی و بر پا داشتن نماز و ادای زکات زیرا کسی که زکات نپردازد، نمازش قبول نخواهد شد. و نیز تو را سفارش می کنم به بخشایش گناه دیگران، و خویشتن داری به هنگام خشم و غضب، ارتباط با خویشاوندان، تعاون و همکاری با برادران دینی و کوشش در رفع نیازهای آنها در تنگدستی و گشاده دستی، بردباری و کسب آگاهی و معرفت در دین. در کارها ثابت قدم و با قرآن هم پیمان باش، اخلاق خود را نیکو گردان و دیگران را به کارهای شایسته امر کن و از پلیدی ها باز دار، زیرا خداوند فرموده است: «در بسیاری از سخنان آهسته و در گوشی آنها، هیچ خیری نیست مگر اینکه ضمن آن، به صدقه یا کار نیک و یا اصلاح بین مردم امر نمایند». تو را سفارش می کنم به خودداری از تمام معاصی و گناهان. نماز شب را ترک مکن، زیرا پیامبر اکرم (ص) در وصیت خود به علی(ع)، سه مرتبه فرمود: «بر نماز شب مواظبت نما. و آگاه باش هر کس نسبت به نماز شب بی اعتنا باشد، از ما نیست» پس ای علی بن الحسین، تو خود به سفارشات من عمل کن و شیعیان مرا نیز دستور ده تا عمل کنند.
امام حسن عسکری(ع) از یک طرف باید شیعیان را حفظ میکردند و از طرف دیگر باید به مراقبت از فرزند خویش میپرداختند همچنین از سویی باید اثبات میکردند که امام زمان فرزند خویش است. بر این اساس وقتی با یک نگاه اجتماعی و سیاسی به دوران امام حسن عسکری(ع) نگاه میشود میبینیم که مسؤولیت امام بسیار دشوار است و به این سادگی نیست که حضرت بتواند این مساله را در جامعه مدیریت کند.
همچنین از آنجا که امام ديدبان مکتب و مدافع دين خداست، نسبت به جريان های فکری و انحرافات اعتقادی زمان خود نمی تواند بی تفاوت باشد. دوران امام عسکري(ع) نيز مثل ائمه ديگر، خالي از اين گونه گرايشها و افکار و داعيه داران و شبهه آفرينان نبود.
ايجاد شبهه از سوي مخالفان اسلام با انگيزه گمراه ساختن مسلمين رواج داشت. امام نيز با بيان حق، روشنگري مي کرد و حتي نسبت به کساني که با جعل حديث، روايات دروغ را به آن حضرت و پدر بزرگوارش نسبت ميدادند، افشاگري ميکرد.
برخي از اين گرايشهاي انحرافی پيرامون قرآن بود. مثلاً اسحاق کندي که در عراق بود، درباره قرآن شبهه ميپراکند. کتابي را به گمان خود درباره تناقضات قرآن نوشت. امام عسکري در برخورد بعضي از شاگردان او، فرمود: ايا در ميان شما مرد رشيدي نيست که استادتان کندي را از کاري که به آن مشغول است، باز دارد؟ يکي گفت: او استاد ماست، چگونه ميتوانيم در اين زمينه يا هر موضوع ديگر به او انتقاد کنيم؟ امام پرسيد: ايا اگر من نکتهاي به تو بگويم، به اسحاق کندي منتقل ميکني؟ گفت: آري.
آنگاه امام، دلايلي در ردّ شبهه افکنيهاي اسحاق به شاگرد او آموخت و حتي شيوه بحث و برخورد با او را هم بيان کرد. وقتي اسحاق آن حرفها را شنيد، به شدت تکان خورد و مجاب گشت و چون حق براي او روشن شد، آن نگاشتهها را از بين برد و سوزاند. از انحرافات ديگر آن عصر، رواج جعل حديث و نشر روايات دروغي در ميان مردم بود.
عروة بن يحيي بغدادي، يکي از جعل کنندگان روايت بود و احاديث دروغي به امام هادي(ع) و امام عسکري(ع) ميبست و نسبت به اموالي که براي امام از سوي شيعيان ميرسيد، اختلاس داشت. امام او را لعن کرده و از شيعيان خواست تا او را لعن و طرد کنند و فريب دروغ پراکني آنها را نخورند.
به هر حال، عصر امام عسکري(ع) از نظر عقايد و روشهاي فکري، عصر سالم و صحيحي نبود و همه گونه دعوتها و گرايشها رواج داشت، امام نيز بنا به وظيفه خويش، به شبههزدايي و تبيين عقايد حق و راستين ميپرداخت.
در مجموع، امام عسکري(ع) در عصر خود، مرجع علمي، و پشتوانه فکري شيعه و فقيهان بود و راويان احاديث، با عنايت ويژهاي سخنان و علوم آن حضرت را نقل و ثبت ميکردند. بخصوص در زمينه فقه، پاسخهاي آن حضرت به نامههايي که حاوي سؤالات فقهي بود، زياد است.