۰
تاریخ انتشار
شنبه ۱۹ فروردين ۱۴۰۲ ساعت ۱۰:۵۱
معرفی یکی از اساتید قرآنی مدفون در حرم مطهر رضوی؛

بیماری صعب‌العلاجی که حماسه‌ساز شد

بیماری صعب‌العلاجی که حماسه‌ساز شد
خبرگزاری رضوی ـ آزیتا ذکاء؛ ساعت وجدانش، کوک مسئولیت داشت و عمری با عقربه‌های اندیشه و زنگ نظم بر صَدر جلسه‌های تعلیم و تدریس قرآن نشست. چه سرّی در کلمات کبریایی قرآن نهفته بود که کامش از هم‌صحبتی با ملکوت شیربن شد.
سیدمیرزاعلی رحیمی مردی از دیار خراسان بود که دست تقدیر بر او چنین حاکم شد تا از اوان جوانی ویلچرنشین شود؛ او توانست به عصای استقامت از نیلِ مشکلات گذر کرده و شاگردان بی‌شماری را در لوای معلولیت جسمی تعلیم داده و تربیت کند.
به پاس نیم قرن حیات معنوی او در چند سطر پیش‌رو، به معرفی او خواهیم پرداخت که مشروح آن در ادامه از نظرتان می‌گذرد.

طلوع یک ستاره
سیدمیرزاعلی رحیمی سال 1325 در روستای خسرویه در یک خانواده مذهبی و متدّین به دنیا آمد. پدرش کربلایی سیدعلی در روستا به شناخت علم و معرفت بویژه علوم دینی شهرت داشت و مدتی دروس حوزوی را خوانده و همیشه ملبّس به لباس روحانیت بود. مادرش ربابه شریف را در پانزدهم رمضان سال 1336 از دست داد و زمانی که او تنها 11 سال داشت برای همیشه از مهر مادری محروم شد.



تعلیم و تدریس قرآن در مکتب‌خانه
پدر و مادرش ملا و ملاباجی بودند و مکتب‌خانه پدرش همیشه فعال و دایر بود. او توانست در سن پنج و شش سالگی به آسانی قرآن را در این مکتب‌خانه فراگیرد. گاهی به توصیه پدر چند نفر از کودکان را تعلیم قرآن می‌داد و البته تعلیم او همیشه با بازیگوشی و اذیت بچه‌ها همراه بود. لذا بخشی از کتک‌هایی که از پدر دریافت می‌کرد بخاطر اینگونه رفتارهایش بود.

هجرت به مشهد در کودکی
سید میرزاعلی در کودکی به تنهایی به مشهد مهاجرت کرد. یکی از آرزوهای دیرین او از آمدن به مشهد، تحصیل در مدرسه یا حوزه علمیه بود. ولی بخاطر سختی تهیه مخارج زندگی در آن ایام، از درس در مدارس روزانه محروم و علی‌رغم میل باطنی به کار در مغازه لاستیک‌فروشی یکی از اقوام روی آورد. او پنج و شش سال در این مغازه کار کرد و در این مدت مرتب در جلسات قرآن و تحصیل در مدرسه شبانه شرکت داشت و از پیشرفت خوبی برخوردار بود.



اولین جلسه قرآن در محله نوغان
وی در سال 1340 با استاد جعفر غفوریان که یکی از اساتید قرآن بوده و انجمن دینی را تأسیس کرده بود، آشنا می‌شود و از آن پس در آن جلسات شرکت می‌کند. پس از مدتی آموزش در آن انجمن و پیشرفتی که حاصل کرده بود، شعبه دهم انجمن دینی حجتی(عج) را به سید میرزاعلی واگذار کرده و او هم اولین جلسه قرآن خود را در محله نوغان به عنوان مدرس شروع می‌کند.

تأسیس انجمن دینی محمدی(ص)
استاد رحیمی در سال 1342 انجمن دینی محمدی(ص) را در شهر مشهد و در شب مبعث پیامبر اعظم(ص) تأسیس می‌کند.



شروع یک بیماری لاعلاج
تغذیه نامناسب، کار زیاد و هیجانات جوانی و شروع بیماری باعث شد که او پس از مدتی تصمیم بگیرد کار در لاستیک‌فروشی را رها کرده و یک شغل راحت انتخاب کند. در جوار لاستیک‌فروشی یک داروخانه وجود داشت و چون صاحب داروخانه سال‌ها او را می‌شناخته که فردی امین و مورد اعتماد است، به او پیشنهاد کار در داروخانه را می‌دهد و از آن پس در داروخانه مشغول به کار می‌شود.   
در اواخر ماه‌های فعالیت در لاستیک‌فروشی، علائم جزئی و ضعیفی از یک بیماری با درد در دست و پای او شروع می‌شود، با تعدادی قرص و آمپول نسبتا بهبود می‌یابد. چون پس از آن بیماری زودگذر فعالیت‌های سخت و زیان‌آور او کاهش یافته، لذا تا چندسال دیگر علائم به سراغش نمی‌آید.  
اما بعد یک‌سال نافرجامی رفتن نزد شکسته‌بند، بنا به توصیه صاحب داروخانه نزد دکتر می‌رود و دکتر بیماری‌‌اش را شبه رماتیسم به نام «آرترید روماتید دِ فُرمان» تشخیص می‌دهد. او سه مرتبه و هربار به مدت 45 روز در بیمارستان امام رضا(ع) بستری می‌شود ولی بهبود نمی‌یابد و به توصیه اطرافیان ادامه بیماری را در تهران پیگیری می‌کند ولی در آنجا هم نتیجه‌ای حاصل نمی‌شود.

اولین دارالقرآن کشور
معلولیت جسمی او را از ادامه تعلیم قرآن بازنداشت و او توانست در سال 1362 دارالقرآن محمدی(ص) را در چهارراه ابوطالب مشهد افتتاح کند. جلسات و کلاس‌های متعددی هر روز صبح و عصر در این مکان برگزار می‌شد که علاوه بر آن در نقاط مختلف شهر مشهد و بعضی از شهرستان‌ها مانند قوچان و طرق شعباتی دایر شده که او هفته‌ای تا چهارده جلسه و کلاس قرآن را اداره می‌کرد. مزار آقانجفی قوچانی، دایی مادرش و نویسنده کتاب‌های غرب و شرق از جمله مکان‌هایی بود که در آنجا جلسات قرآن برگزار می‌کرد.  



سروده‌های مذهبی، عرفانی و محلی
از سال 1342 به بعد در کنار کار و فعالیت در داروخانه و تأسیس جلسات قرآن، علاقه‌مند به سرودن شعرهای مذهبی، عرفانی و محلی «مشهد و خسرویه» می‌شود که از جمله آنها می‌توان به شعری در وصف مادر با لحن مشهدی اشاره کرد که در سال 1345 سروده است.
نِمدِنُم واز بَرچی چَشمِ مَو پَرپَر مِزِنَه           مینِ تاریکیِ شُو ایننبَر و اونبَر مزِنَه
مِثلِ پروانَه مِرَ تا به چراغی بِرِسَه              هِی تَقَلّا مِکِنَه او همه جا سَر مِزِنَه   
اگه چه فصلِ زِمستونَ هوا سَردَ ولی        دلِ مُو گرمَ حرارت مَهِ آذر مِزِنَه
نورِ چشمُم نَنَمه قوّتِ قَلبُم پِدَرُم               پِدَرم وقتی میشینه گَپِ مادر مِزنَه
روزِ مادر اَمِدَ قَدِرِ اورِ کی مِدِنه                 او که حرفِش هَمَه جا حضرَتِ داورَ مِزِنَه
دینِ ما گِفتَ بِهِشت زیرِ قِدَم‌هایِ اویَه     هر کِه ماچِش بِکِنَه پس به بِهِشت دَر مِزِنَه
فاطمه(س) مادرِ خوبایَ، «رحیمی» چُو بَدَ  دستِ خود دامنِ زهرایِ(س) مُطَهَّر مِزِنَه



مدفون در حرم رضوی
استاد رحیمی بخاطر معلولیت جسمی از ازدواج محروم شد. اما عمر او با وقف به قرآن 66 سال برکت یافت و شاگردان بسیار خانم و آقا در جلسات و کلاس‌های او تربیت شدند.
عاقبت این استاد گرانقدر در 16 اردیبهشت‌ماه سال 1391 دارفانی را وداع گفت و پیکرش به همّت یکی از شاگردان وی در بلوک 467 بهشت ثامن‌الائمه(ع) صحن جمهوری اسلامی واقع در حرم مطهر امام رضا(ع) به خاک سپرده شد.
https://www.razavi.news/vdcd5j0f5yt0zs6.2a2y.html
razavi.news/vdcd5j0f5yt0zs6.2a2y.html
کد مطلب ۱۰۸۳۷۷
ارسال نظر
نام شما

آدرس ايميل شما