۰
تاریخ انتشار
چهارشنبه ۱۶ فروردين ۱۴۰۲ ساعت ۰۸:۴۲
چهارشنبه امام رضایی با یکی از پیشکسوتان عرصه قرآنی مشهد؛

«صدرالحفاظ حرم مطهر رضوی» کیست؟

«صدرالحفاظ حرم مطهر رضوی» کیست؟
خبرگزاری رضوی ـ آزیتا ذکاء؛ برادران سادات فاطمی از ممتازان و پیشکسوتان عرصه قرائت و تدریس قرآن در مشهدالرضا(ع) هستند. این سعادت به واسطه داشتن خانواده و اقوام قرآنی بوده که همنیشنی آنها با قرآن را رقم زده است. کمتر کسی را در مشهد داریم که با قرآن مأنوس باشد و نام سیدمرتضی، سیدجواد و سیدمجتبی سادات فاطمی را نشنیده باشد.
سیدمرتضی برادر بزرگتر با کوله‌باری از تجربه شناسنامه جامعه قرآنی یک سده اخیر مشهد به شمار می‌رود. دوستی و اُنس او با رهبر معظم انقلاب به خاطرات خاص و ناب تبدیل شده است. «صدرالحفاظ حرم مطهر رضوی» عنوانی است که او پس از درگذشت سیدحسین حافظیان از سوی تولیت فقید آستان قدس رضوی دریافت کرده است.
به مناسب ماه مبارک رمضان در سلسله گزارش‌های چهارشنبه‌های امام رضایی، این هفته به معرفی این استاد پیشکسوت و همنشینی قرآنی او با رهبر معظم انقلاب خواهیم پرداخت که مشروح آن را در ادامه می‌خوانید.
 


خانواده‌ای قرآنی
سیدمرتضی سادات فاطمی سال 1328 در مشهد متولد شد. پدربزرگ و پدرش با قرآن مأنوس بودند. عمویش نیز قرائت خوبی داشت که او صدایش را از آن‌ها به ارث برده‌ است. همچنین دایی‌اش مرحوم حسن امینی از استادان قدیمی قرآن کریم بود. این پیشینه قرآنی خانواده و اقوام به تشویق او در مسیر قرآن انجامیده است.

آموزش قرآن در مکتب‌خانه
 وی از سن هفت‌سالگی در مکتب‌خانه‌ای قدیمی مشغول به فراگیری قرآن شد. معلم او خانمی بود که در مدت دو ماه، اجزای پایانی قرآن را به او آموزش داد. بعد‌ها به مادر او گفت، نیازی نیست که آقامرتضی را به مکتب بیاورید، چون او قرآن را به‌ خوبی فراگرفته و بهتر است با دایی‌اش، حسن‌آقا، به جلسات قرآن برود.
این‌گونه بود که او با جلسات قرآن آشنا شد. صبح‌های جمعه در جلسه قرآن منزل پدربزرگش شرکت می‌کرد و استاد این جلسه مرحوم رضوان، از خطاطان معروف آستان قدس رضوی بود. از جمله اساتید وی را می‌توان سیدجعفر طباطبائی، رضوان، امینی، حافظیان، توسلی، افشار، امجدی، مختاری و شجریان را نام برد که اغلب آنها به رحمت خدا رفته‌اند.


ردیف جلو، نفر سوم از سمت راست سیدمترضی سادات فاطمی، نفر چهارم استاد علی مختاری و نفر پنجم استاد محمود فرقانی

اُنس با شهید هاشمی‌نژاد در نوجوانی
جلسات کانون بحث و انتقاد دینی ابتدا در خیابان آزادی و سپس در مسجد صاحب‌الزمان(عج) واقع در میدان صاحب‌الزمان(عج) برگزار می‌شد. این جلسات صبح‌های جمعه حدود ساعت ۹ صبح با تلاوت قرآن آغاز می‌شد که تلاوت قرآن بر عهده سیدمرتضی بود. اوایل که جلسات کانون در خیابان آزادی بود، او حدود 12 سال سن داشت و هنوز نوجوان بود. بعد‌ها وقتی شهید هاشمی‌نژاد جایی سخنرانی داشت، سیدمرتضی را نیز با خود می‌برد و به او امر می‌کرد که شما قرآن بخوانید. او هم در آن مجلس قرآن تلاوت می‌کرد.
چند سالی که در قوچان شعبه‌ای از کانون بحث و انتقاد دینی افتتاح شده بود. آقای هاشمی‌نژاد یک پیکان سورمه‌ای رنگ داشت. بعدازظهر هر جمعه با خودرو او به قوچان می‌رفتند و شب، جلسه کانون برگزار می‌شد که سیدمرتضی تلاوت قرآن و ایشان سخنرانی می‌کرد. بعد هم اهالی قوچان و کسانی که بانی آن محفل بودند آنها را به شام دعوت می‌کردند. پس از شام، معمولا شبانه به مشهد باز می‌گشتند. البته پیش می‌آمد مواقعی که هوا برف آمده بود و امکان بازگشت وجود نداشت، شب را در قوچان می‌ماندند و صبح روز بعد برمی‌گشتند. در این رفت‌وآمد‌ها شیفته حسن خلق، رفتار و منش آقای هاشمی‌نژاد شده بود.

آشنایی با رهبر معظم انقلاب
حدود سال 1345 که سیدمرتضی 16 و 17 سال سن داشت، مرحوم سیدجعفر طباطبایی استاد قرآن و از دوستان خیلی صمیمی رهبر معظم انقلاب بود. یک روز به ایشان می‌گوید: «یکی از فامیل‌های ما نوجوانی است که صدای زیبایی دارد و قرآن را قشنگ می‌خواند». حضرت آقا هم می‌گویند: «یک جلسه یا برنامه بگذاریم که من ببینمش». مرحوم طباطبایی جلسه‌ای ترتیب داد که سیدمرتضی به اتفاق مرحوم پدرش رفتند و خود آقاجعفر طباطبایی هم بود. رهبر معظم انقلاب فرمودند: «خب، تنهایی قرآن بخوان شما». سیدمرتضی هم خواند و حضرت آقا خیلی او را تشویق کردند.
بعد از این ماجرا یک روز رهبر معظم انقلاب، سیدمرتضی و پدرش و آقاجعفر طباطبائی را برای ناهار به منزل‌شان دعوت کردند. بعد از ناهار، حضرت آقا با یک ضبط ریلی ژاپنی که با برق و باتری کار می‌کرد به ضبط صدای سیدمرتضی پرداختند.



ادامه آشنایی با رهبر معظم انقلاب در مسجد امام حسن‌مجتبی(ع)
رفته‌رفته آنها با یکدیگر مأنوس شدند و جلساتی که معمولا حضرت آقا تشریف می‌بردند یا جلساتی که خودشان داشتند، مثل جلسه مسجد امام حسن‌مجتبی(ع) در خیابان دانش که سیدمرتضی هم می‌رفت. حضرت آقا در مسجد امام حسن‌مجتبی(ع) جلسات تفسیرگونه‌ای در ظهر‌های ماه مبارک داشتند و بحثی را با عنوان «طرح کلی اندیشه‌های اسلامی در قرآن» شروع کرده بودند که بعد‌ها چاپ شد.
نوارش را هم خودشان به سیدمرتضی فرمودند: «شما ضبطی تهیه کن و بیا این بحث را ضبط کن». سیدمرتضی ضبط بزرگ سونی خریداری کرد. ضبط را خدمت آقا برد و آن جلسات را ضبط کرد که ۲۷ یا ۲۸ نوار شد. نیمی از قرآن را خود او قرآن خواند و نیمی دیگر قران را آقای رضایی و آقای روحانی‌نژاد خواندند. یک‌روزدرمیان سیدمرتضی قاری این جلسه رهبر معظم انقلاب بود.

پایگاه قرآنی و مبارزاتی در مسجد کرامت
سیدمرتضی به توصیه رهبر انقلاب جلسات قرآن را صبح‌های جمعه در مسجد کرامت برگزار می‌کرد و ایشان به همراه آقا مصطفی، فرزندشان در این جلسات شرکت می‌کردند. رهبر انقلاب در مسجد کرامت نماز می‌خواندند و قرآن تفسیر می‌کردند. جلسات ایشان مورد توجه دانشجویان بود.
جلسات سنتی مسجد کرامت تنها فرقش با جلسات سنتی دیگر آن زمان این بود که خود حضرت آقا به شکل رسمی می‌آمدند و کنار استاد قرآن می‌نشستند. دوم اینکه اگر در جلسات دیگر بیشتر پیرمرد‌ها بودند و جوان و نوجوان کمتر بین‌شان دیده می‌شد، در جلسه مسجد کرامت، خیلی مرتب و منظم، رحل‌ها دورچیده می‌شد و بیشتر هم جوان‌ها می‌آمدند.



توصیه حضرت آقا به تقلید از مصطفی اسماعیل
روزی رهبر معظم انقلاب به جلسه مسجد کرامت رفته و به او فرموده بودند: «آقای فاطمی، شما حیف‌تان نمی‌آید که مصطفی اسماعیل نمی‌خوانید»؟ سیدمرتضی به حضرت آقا عرض می‌کند: «تقلید از مصطفی اسماعیل سخت است و من مشکل دارم. ضبط و نوار هم ندارم». ایشان فرمودند: «آقای فاطمی، از شما بعید است»!
پس از آن، پدرش بلافاصله برای او ضبط دست دومی خریداری کرد و نوار سوره‌های بقره و آل‌عمران مصطفی اسماعیل را هم خود حضرت آقا به او دادند. بعد‌ها خیلی تمرین کرد. وقتی هم در محضر ایشان، مصطفی اسماعیل می‌خواند، مورد تفقد و تشویق ویژه حضرت آقا قرار می‌گرفت.

تسکین درد رهبر معظم انقلاب با تلاوت سیدمرتضی
ششم تیرماه سال 1360 رهبر معظم انقلاب در مسجد ابوذر تهران سخنرانی داشتند، در آن جلسه یکی از منافقان ضبط صوتی که داخل آن بمب جاسازی شده بود را روی تریبون قرار داده بود که به مصدومیت حضرت آقا منجر گشت. خبر این حادثه از طریق رسانه‌های کشور به سمع و نظر مردم رسید، سیدمرتضی در حیاط منزل بود که ناگهان همسرش سراسیمه او را صدا کرد و گفت: «آقا مرتضی، آیت‌الله خامنه‌ای را ترور کردند».
او که به شدت نگران شده بود با صدای بلند گفت: «ادامه نده». بغض گلویش را ‌فشرد. به سرعت از خانه خارج شد، بلیط هواپیما تهیه کرد و به تهران رفت. مستقیما از فرودگاه به منزل آقا رفته و به همراه آقامصطفی فرزند بزرگ ایشان به بیمارستان رفتند. داخل راهرو بیمارستان منتظر ماندند تا حضرت آقا را از اطاق عمل بیرون آوردند و داخل یکی از اطاق‌های بیمارستان بستری کردند، سیدمرتضی کنار در اطاق ایستاده بود و به ایشان نگاه می‌کرد، در یک لحظه متوجه اشاره آقا شد، رفتم نزدیک ایشان، حضرت آقا با صدای بسیار ضعیف فرمودند: التماس دعا.
بغض گلویش را گرفته بود و نمی‌توانست جوابی بدهد، از اطاق خارج شد و داخل راهروی بیمارستان شروع به گریه کردن کرد، چند لحظه بعد یکی از دکترهای معالج حضرت آقا آمد جلو و به او گفت: «شما قاری قرآن هستید؟ ما مسکن‌های بسیار قوی به آقا تزریق کردیم ولی با توجه به عمل سختی که انجام شده، بعید است شدت درد، فرصت خوابیدن به آقا را بدهد؛ لذا با توجه به روحیاتی که از حضرت آقا سراغ داریم فکر می‌کنیم اگر شما چند آیه‌ای از قرآن را تلاوت کنید، امید است ان شاءالله ایشان آرامش یافته و بخوابند زیرا در این شرایط بهترین چیز برای حضرت آقا خواب است».
سیدمرتضی در جواب دکتر معالج گفت: «با کمال میل هر کاری از دستم برآید انجام می‌دهم، سپس در اطاق مجاور نشست و آقا مصطفی و چند نفر از دکترها و پرستاها هم آمدند و نشستند، آنگاه او چند آیه قرآن را به سبک شیخ مصطفی اسماعیل تلاوت کرد. لحظاتی بعد دکتر معالج وارد اطاق شد و گفت: «متشکرم، حضرت آقا خواب‌شان برد».



صدرالحفاظ آستان قدس رضوی
او گام‌های موثری برای آموزش قرآن در ایران و خارج از کشور برداشته است و از جمله افتخارات و مسئولیت‌های این پیشکسوت قرآنی می‌توان به داوری مسابقات قرآنی استانی و کشوری، عضویت در هیئت علمی دانشکده علوم قرآنی مشهد، عنوان صدرالحفاظ حرم مطهر رضوی، اداره جلسات دارالحفاظ مسجد گوهرشاد از سال ۱۳۶۲ تا ۱۳۹۵، دریافت نشان درجه یک فرهنگ و هنر در سال ۱۳۹۰ و اجرای کرسی تلاوت و اذان حرم رضوی اشاره کرد.
https://www.razavi.news/vdcbwwb8srhbg5p.uiur.html
razavi.news/vdcbwwb8srhbg5p.uiur.html
کد مطلب ۱۰۸۲۸۵
ارسال نظر
نام شما

آدرس ايميل شما