فرهنگ رضوی منبع توانمندی سازی جوامع در برابر فرهنگ سلطه
این تحول شگرف اکنون تمامی قاره ها و جوامع را در بر گرفته است و آثار بی سابقه ای در سبک زندگی در تمامی کشورها برجای گذاشته است.
بنیان های نطری و فکری حاکم بر روند جهانی شدن که برآمده از تمدن غرب و اندیشه های لیبرال دموکراسی است بطور مستقیم اثرات این پدیده را دارای جهتگیری های خاص خود می نماید و از منظر تحلیلی و تفکر انتقادی به دنبال بسط حاکمیت و تسلط خود بر مخاطبان و کاربران است.
اصالت سود و اتکاء روندهای جهانی شدن بر تجارت و سودآوری های کلان به عنوان بنیان تداوم آن، توسعه بازارهای مصرف را الزامی می سازد و از این رو تسخیر جوامع یک اصل گریزناپذیر برای شرکت ها و کانون های فرهنگ و اقتصاد در غرب خواهد بود.
بعد از دوره رنسانس در غرب شاهد مبنا قرار گرفتن باورهایی چون اومانیسم، سکولاریسم و توجه صرف به عقلانیت در ساحت های گوناگون بشر هستیم؛ که این امر شگرف تحولات کمی و کیفی ساختاری را در پی داشته است.
سیطره نگرش منافع محوری صرف، نسبیت انگاشتن مذهب و معنویت در سطح جهان، رشد روزافزون درگیریهای نژادی ـ قومی، استعمار و استثمار منابع انسانی ـ طبیعی، از بین رفتن استقلال و اراده بشریت بهتبع توجه صرف به عقلانیت ابزاری، از نتایج روندهای مذکور و مصداق آن، یعنی جهانیشدن فرهنگ است.
در این رابطه پژوهشی با عنوان «بررسی تطبیقی کاربست پارادایم جهانی شدن فرهنگ و جهان بینی دینی بر ساماندهی زندگی بشریت با تأکید بر معارف رضوی» توسط گروهی از پژوهشگران دانشگاهی در فصلنامه بنیاد بین المللی امام رضا(ع) به نام فرهنگ رضوی انتشار یافته است که تلاش می کند مواجهه با روندهای جهانی شدن و آثار و تبعات آن را از منظر آموزه رضوی بازخوانی نموده تا با شناخت عمیق از بنیان های دنیوی آن پیشنهاداتی برای غلبه بر مضرات این جریان مطرح نماید.
این مقاله در پی پاسخ به این سؤال است که کدامیک از جهانبینیهای لیبرال ـ دموکراسی و معارف رضوی توان و قابلیت تأثیرگذاری بیشتری در جهان مادیگرا و ایدئولوژی زده امروزی را دارند؟ یافتههای پژوهش که به روش توصیفی تحلیلی و ابزار تحلیل گفتمان بهدستآمده حاکی از آن است که مشکلات روحی روانی، متزلزل شدن بنیادهای خانواده و سایر ناهنجاریهای اجتماعی ـ سیاسی از مهمترین پیامدهای حاکم شدن گفتمان جهانیشدن فرهنگ و دال مرکزی آن یعنی اومانیسم است. همچنین نگرشهایی نظیر مارکسیسم، نئومارکسیسم و ... نتوانستهاند این خلأ اساسی را پر کنند.
به همین منظور به دنبال تزلزل معنایی و حمایتی سایر گفتمانها، معارف رضوی به عنوان فرهنگ فرابشری و دالهای مرکزی آن چون: محبت، رأفت، اخلاقمداری، عدالت و آزادی بهعنوان مؤلفههای فطری ـ الهی که امروزه از گمشدهها و نواقص زندگی بشریتاند، میتوانند راهگشای معضلات کنونی و تحققبخش خواستههای مادی و معنوی افراد و شکوفایی قابلیتهای وجودی آنان شوند.
بر این اساس اتخاذ رهیافت های فرامذهبی و روش های نوین در مطالعات اسلامی می تواند با استنباط عناصر جهانشمول در معارف وحیانی و رضوی، رهاوردهای ارزنده ای به افکار عمومی و زندگی جمعی ارائه نماید.
در یک دیدگاه کلان می توان جریان داشتن دو روند کلان جهانی را در عرصه های بین المللی تشخیص داد. جریانی که بر اساس عقلانیت خودبنیاد در قالب مکاتبی همچون لیبرال دموکراسی به دنبال توسعه جهانی خود پیش می رود و در مقابل جریان متکی بر فطرت و تعالیم ادیان که در تمامی جوامع مدافع و حافظ ارزش های انسانی است.
از این منظر تمامی علاقه مندان به احیای ارزش ها و هنجارهای سالم از گسترش بی رویه روندهای جهانی و تأثیرات مخرب آن بر زندگی خود ناراضی هستند و اعتراضات گسترده در جوامع غربی اعم از اروپا و آمریکا برای دستیابی به عدالت و حقوق یا حیت مقابله با رفتارهای پرفساد جنسی مثل همجنسبازی جلوه های قابل تأملی از آن است.
پایتخت های اروپایی بارها در طول سالیان گذشته شاهد حضور گسترده مخالفان همجسنگرایی و حامیان کانون خانواده بوده است.
در ایالات متحده به عنوان یک کانون اصلی ترویج جهانی شدن، جریان های عدالتخواه سیاسی و فرهنگی و کنشگران برابری حقوق تا به چالش کشیدن مناسبات سیاسی میان دو حزب حاکم بر آمریکا پیش رفته اند و در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا، شعارهای عدالت از جذابیت فوق العاده ای برخوردار است.
این نمونه ها نشان می دهد جهان دستیابی به آرمان عدالت و آزادی و مساوات را بر اساس فطرت خدادادی دنبال می کند و از این منظر آموزه های وحیانی اسلام و تعالیم رضوی به عنوان یک قله برجسته در فرهنگ جهان اسلام دارای سخنان و الگوها و مفاهیم قابل عرضه در عرصه بین المللی است.