نقشیابی سیره رضوی در فرایند الگوسازی فرهنگی
علی الهی خراسانی/ سردبیر خبرگزاری رضوی
اخباریگری فرهنگی در سبك زندگی اسلامی!
اگر در دورهی وحید بهبهانی، سیطرهی اخباریان بر مردم و حوزههای علمیه شكسته شد و اصولیان، زمام قدرت اجتماعی را به دست گرفتند، باید گفت: اكنون چندین دهه است كه در رویارویی با میراث روایی و حدیثهای شیعه، «اخباری گری» صد در صد سایه افكنده است كه ریشه در سنت اخباریان دارد. گزینش، شرح و در كنار هم نهادن روایتها، بی هیچ منطقی و عقلانیتی و تنها براساس ذوق و نیاز روزمرهی مردم، همان اخباری گری است. جوهرهی اخباریگری، «بی قاعدگی تفكر» در آن و عدم «اجتهاد روشمند» میباشد.
جامعه امروزی ما دچار پدیدهای شده كه دامان جمعی از نویسندگان و پژوهشگران را گرفته است كه آن را «اخباریگری فرهنگی» مینامیم. عدهای برای فرهنگ سازی اسلامی، وقتی سراغ منابع دینی میروند، با آسانگیری در برخورد با حدیثها كه یكی از شاخصهای اخباریگری است، معارفی سطحی و كم مایه به وجود میآورند و با انتشار آن، گمان میكنند حركتی فرهنگی در راستای فرهنگ سازی اسلامی انجام دادهاند.
یكی از نقاط اشتباه جریان اخباریگری فرهنگی در كشور، معرفی روایتهای اخلاقی و تربیتی به عنوان سبك زندگی است. «سبك زندگی» را نباید با دستور عملها یا متن روایتهای اخلاقی، یكی دانست. حتی نقل زندگی بزرگان نیز، بیان كامل یك سبك زندگی نیست. سبك زندگی، یعنی یافتن اصلهای انسجام بخش و هویت ساز در زندگی مجموعهای از انسانها كه نقاط اشتراك دارند. با در كنار هم قراردادن طرز تلقیها، ارزشها، نگاهها، حالتها و سلیقهها كه شیوههای رفتاری را نمایان میسازد، میتوانیم روایتی از یك سبك زندگی داشته باشیم. باید گفت، روایتهای اخلاقی، یكی از منبعهای مهم برای پیریزی و شكلگیری سبك زندگی اسلامی به شمار میرود. بسیار شگفت است كه برخی اندیشمندان ما نیز دچار «اخباریگری فرهنگی» شدهاند و به جای آنكه معارف استنباط شده و فراوری شده را كه محصول اجتهاد است، به دست مردم برسانند، موادّ خام و منبع را در اختیار مخاطب عمومی جامعه میگذارند و متأسفانه، در بازار نشر، بر آن مهر سبك زندگی اسلامی زده میشود.
هیچگاه یك فقیه به خود اجازه نمیدهد، اصل روایتهای فقهی را به مردم بازگوید، بلكه محصول اجتهاد و تلاش علمی موشكافانهی خود را در قالب احكام بیان میكند. اما فرهنگ از آنجا كه مظلومیت مضاعف دارد، میخواهیم با نشر روایتها بدون اجتهاد و تلاش فنی، كار فرهنگ اسلامی را یكسره كنیم و بگوییم، نسخه عمل را دادهایم و كار تمام است! ما به شدت نیازمند یك توضیح المسائل فرهنگی و اخلاقی هستیم كه محصول دهها سال كار علمی و اجتهاد فرهنگی باشد، نه یك جلد روایتهای اخلاقی!
بنابراین در سبك زندگی اسلامی، تنها به دنبال متن روایتها و آیهها و زندگی امامان نیستیم كه اینها به سان منابع استنباطی سبك زندگی اسلامی میباشد، بلكه با استفاده از «الگوهای فرهنگی اسلام» كه در منابع دینی آمده است، میتوانیم در صحنه زندگی وارد شویم و سبك زندگی جامعه ایرانی را جهت اسلامی دهیم؛ بنابراین، با تبیین، ترویج و توسعه الگوهای فرهنگی اسلام، باید سبك زندگی اسلامی را رقم زنیم و در مسیر ساخت تمدن نوین اسلامی گام علمی و عملی برداریم.
نقشیابی سیره رضوی
گفته شد، سیرهی ائمه اطهار (علیهم السلام) كه الگوی انسانیتاند، دارای «رابطه این همانی» با مفهوم و عینیت سبك زندگی اسلامی نیست و چنین پنداری اشتباه است كه سیره امامی را سبك زندگی بنامیم، بلكه این سیره و روش رفتاری بندگان كامل خدا، «منبعی مهم و اساسی» برای طراحی و ساخت الگوهای فرهنگی اسلام به شمار میرود.
منبع شناختی- ارزشیِ سیرهی رضوی برای الگوسازی فرهنگی
سیره ائمه (علیهم السلام) به مثابه منبعی عظیم برای تولید و طراحی الگوهای فرهنگی اسلام است. در این میان، سیرهی امام رضا (علیه السلام)، نمودی چشمگیر دارد و میتواند راهگشای مهندسی الگوی فرهنگی قرار گیرد.
ویژگیها و امتیازهای سیرهی رضوی را میتوان در موارد زیر دانست:
- تنوع و گوناگونی موضوعهای مطرح شده توسط امام رضا (علیه السلام)
-رشد علمی و فرهنگی جامعهی مخاطب سیره نسبت به گذشته
- ترویج دانشهای رقیب و حضور مخاطبانی از دینهای دیگر
-زندگانی مستمر امام رضا (علیه السلام) میان مردم و بروز سیره عملی چشمگیر
با توجه به این ویژگیها و شاخصهای ممتاز در سیره امام رضا (علیه السلام) میتوان از سیرهی رضوی به عنوان منبعی ممتاز و سرشار از مفاهیم جهت طراحی الگوهای فرهنگی اسلام بهره جست. منبع بودن این سیره جهت الگوسازی فرهنگی از دو حیث است: یكی از حیث «معرفتی و شناختی». با این توضیح كه هر الگوی فرهنگی دارای لایههای پیشینی از حیث جهان بینی و اعتقادی است و از پشتوانه معرفتی و شناختی بهره میگیرد. به بیان دیگر، هر الگوی فرهنگی كه در متن زندگی جریان دارد، مانند الگوی مصرف یا ازدواج، زیرساخت معرفتی دارد كه براین اساس، ارزشها و هنجارها را شكل میدهد. در سیرهی قولی امام رضا (علیه السلام)، بیانِ هستها و مباحث معرفتی و شناختی، بسیار پررنگ و پرمطلب است و بر هیچ پژوهشگری پوشیده نیست.
دومی از حیث «ارزشی و هنجاری». سیرهی رضوی دارای جلوههای گرانقدر انسانی و پاسداشت ارزشهای متعالی است. این ارزشها كه در رفتارهای امام رضا (علیه السلام) به خوبی نمایانگر است، میتواند منبعی مهم در الگوسازی فرهنگی به شمار رود. به بیان دیگر، برای دانستن ارزشها و هنجارهایی كه در یك الگوی فرهنگی باید به كار برد، این سیره نقش ایفا میكند؛ بنابراین، منبع بودن سیرهی رضوی دارای حیثیت تك بعدی نیست، بلكه سیرهی رضوی در حقیقت، سیرهی تركیبی معرفتی- ارزشی است و این گونه ممتاز و برجسته مینماید و منبعی مهم و اساسی برای الگوسازی فرهنگی محسوب میشود.
روش استنطاقی فرهنگی در بهرهگیری از سیره رضوی
گفته شد، نقل متن روایتها و سیره، سبك زندگی اسلامی نیست، بلكه باید از سیرهی ائمه از جمله سیرهی ممتاز امام رضا (علیه السلام) به عنوان منبع بهره گرفت. بهرهگیری از سیره، براساس «روش استنطاقی» خواهد بود؛ روشی كه فرایندی را طی میكند و با گذراندن مراحل به اجتهاد فرهنگی میرسد. مبتکر این روش، آیت الله شهید صدر است. به بیان روشنتر، بهرهگیری از سیرهی رضوی باید بر اساس روش اجتهادی باشد، نه صرف آوردن متن روایتها و نقل سیره. باید با موضوع شناسی دقیق و ایجاد شبكه موضوعهای سبك زندگی به نظام پرسشها رسید. از سوی دیگر، باید با تهیه مدخلهای روشن و ایجاد نسبت منطقی میان این ها، پراكندگی مفهومها را به انسجام و نظم مفهومهای درون سیره تبدیل كرد؛ اصطلاحنامه معارف رضوی در این مرحله جای دارد و پراهمیت مینماید. سپس براساس نظام پرسشها باید به استنطاق سیره پرداخت و با روش اجتهادی و اكتشافی و براساس مفاهیم و گفتمان فرهنگی، الگوهای فرهنگی را از سیره استنباط كرد.
اگر در دورهی وحید بهبهانی، سیطرهی اخباریان بر مردم و حوزههای علمیه شكسته شد و اصولیان، زمام قدرت اجتماعی را به دست گرفتند، باید گفت: اكنون چندین دهه است كه در رویارویی با میراث روایی و حدیثهای شیعه، «اخباری گری» صد در صد سایه افكنده است كه ریشه در سنت اخباریان دارد. گزینش، شرح و در كنار هم نهادن روایتها، بی هیچ منطقی و عقلانیتی و تنها براساس ذوق و نیاز روزمرهی مردم، همان اخباری گری است. جوهرهی اخباریگری، «بی قاعدگی تفكر» در آن و عدم «اجتهاد روشمند» میباشد.
جامعه امروزی ما دچار پدیدهای شده كه دامان جمعی از نویسندگان و پژوهشگران را گرفته است كه آن را «اخباریگری فرهنگی» مینامیم. عدهای برای فرهنگ سازی اسلامی، وقتی سراغ منابع دینی میروند، با آسانگیری در برخورد با حدیثها كه یكی از شاخصهای اخباریگری است، معارفی سطحی و كم مایه به وجود میآورند و با انتشار آن، گمان میكنند حركتی فرهنگی در راستای فرهنگ سازی اسلامی انجام دادهاند.
یكی از نقاط اشتباه جریان اخباریگری فرهنگی در كشور، معرفی روایتهای اخلاقی و تربیتی به عنوان سبك زندگی است. «سبك زندگی» را نباید با دستور عملها یا متن روایتهای اخلاقی، یكی دانست. حتی نقل زندگی بزرگان نیز، بیان كامل یك سبك زندگی نیست. سبك زندگی، یعنی یافتن اصلهای انسجام بخش و هویت ساز در زندگی مجموعهای از انسانها كه نقاط اشتراك دارند. با در كنار هم قراردادن طرز تلقیها، ارزشها، نگاهها، حالتها و سلیقهها كه شیوههای رفتاری را نمایان میسازد، میتوانیم روایتی از یك سبك زندگی داشته باشیم. باید گفت، روایتهای اخلاقی، یكی از منبعهای مهم برای پیریزی و شكلگیری سبك زندگی اسلامی به شمار میرود. بسیار شگفت است كه برخی اندیشمندان ما نیز دچار «اخباریگری فرهنگی» شدهاند و به جای آنكه معارف استنباط شده و فراوری شده را كه محصول اجتهاد است، به دست مردم برسانند، موادّ خام و منبع را در اختیار مخاطب عمومی جامعه میگذارند و متأسفانه، در بازار نشر، بر آن مهر سبك زندگی اسلامی زده میشود.
هیچگاه یك فقیه به خود اجازه نمیدهد، اصل روایتهای فقهی را به مردم بازگوید، بلكه محصول اجتهاد و تلاش علمی موشكافانهی خود را در قالب احكام بیان میكند. اما فرهنگ از آنجا كه مظلومیت مضاعف دارد، میخواهیم با نشر روایتها بدون اجتهاد و تلاش فنی، كار فرهنگ اسلامی را یكسره كنیم و بگوییم، نسخه عمل را دادهایم و كار تمام است! ما به شدت نیازمند یك توضیح المسائل فرهنگی و اخلاقی هستیم كه محصول دهها سال كار علمی و اجتهاد فرهنگی باشد، نه یك جلد روایتهای اخلاقی!
بنابراین در سبك زندگی اسلامی، تنها به دنبال متن روایتها و آیهها و زندگی امامان نیستیم كه اینها به سان منابع استنباطی سبك زندگی اسلامی میباشد، بلكه با استفاده از «الگوهای فرهنگی اسلام» كه در منابع دینی آمده است، میتوانیم در صحنه زندگی وارد شویم و سبك زندگی جامعه ایرانی را جهت اسلامی دهیم؛ بنابراین، با تبیین، ترویج و توسعه الگوهای فرهنگی اسلام، باید سبك زندگی اسلامی را رقم زنیم و در مسیر ساخت تمدن نوین اسلامی گام علمی و عملی برداریم.
نقشیابی سیره رضوی
گفته شد، سیرهی ائمه اطهار (علیهم السلام) كه الگوی انسانیتاند، دارای «رابطه این همانی» با مفهوم و عینیت سبك زندگی اسلامی نیست و چنین پنداری اشتباه است كه سیره امامی را سبك زندگی بنامیم، بلكه این سیره و روش رفتاری بندگان كامل خدا، «منبعی مهم و اساسی» برای طراحی و ساخت الگوهای فرهنگی اسلام به شمار میرود.
منبع شناختی- ارزشیِ سیرهی رضوی برای الگوسازی فرهنگی
سیره ائمه (علیهم السلام) به مثابه منبعی عظیم برای تولید و طراحی الگوهای فرهنگی اسلام است. در این میان، سیرهی امام رضا (علیه السلام)، نمودی چشمگیر دارد و میتواند راهگشای مهندسی الگوی فرهنگی قرار گیرد.
ویژگیها و امتیازهای سیرهی رضوی را میتوان در موارد زیر دانست:
- تنوع و گوناگونی موضوعهای مطرح شده توسط امام رضا (علیه السلام)
-رشد علمی و فرهنگی جامعهی مخاطب سیره نسبت به گذشته
- ترویج دانشهای رقیب و حضور مخاطبانی از دینهای دیگر
-زندگانی مستمر امام رضا (علیه السلام) میان مردم و بروز سیره عملی چشمگیر
با توجه به این ویژگیها و شاخصهای ممتاز در سیره امام رضا (علیه السلام) میتوان از سیرهی رضوی به عنوان منبعی ممتاز و سرشار از مفاهیم جهت طراحی الگوهای فرهنگی اسلام بهره جست. منبع بودن این سیره جهت الگوسازی فرهنگی از دو حیث است: یكی از حیث «معرفتی و شناختی». با این توضیح كه هر الگوی فرهنگی دارای لایههای پیشینی از حیث جهان بینی و اعتقادی است و از پشتوانه معرفتی و شناختی بهره میگیرد. به بیان دیگر، هر الگوی فرهنگی كه در متن زندگی جریان دارد، مانند الگوی مصرف یا ازدواج، زیرساخت معرفتی دارد كه براین اساس، ارزشها و هنجارها را شكل میدهد. در سیرهی قولی امام رضا (علیه السلام)، بیانِ هستها و مباحث معرفتی و شناختی، بسیار پررنگ و پرمطلب است و بر هیچ پژوهشگری پوشیده نیست.
دومی از حیث «ارزشی و هنجاری». سیرهی رضوی دارای جلوههای گرانقدر انسانی و پاسداشت ارزشهای متعالی است. این ارزشها كه در رفتارهای امام رضا (علیه السلام) به خوبی نمایانگر است، میتواند منبعی مهم در الگوسازی فرهنگی به شمار رود. به بیان دیگر، برای دانستن ارزشها و هنجارهایی كه در یك الگوی فرهنگی باید به كار برد، این سیره نقش ایفا میكند؛ بنابراین، منبع بودن سیرهی رضوی دارای حیثیت تك بعدی نیست، بلكه سیرهی رضوی در حقیقت، سیرهی تركیبی معرفتی- ارزشی است و این گونه ممتاز و برجسته مینماید و منبعی مهم و اساسی برای الگوسازی فرهنگی محسوب میشود.
روش استنطاقی فرهنگی در بهرهگیری از سیره رضوی
گفته شد، نقل متن روایتها و سیره، سبك زندگی اسلامی نیست، بلكه باید از سیرهی ائمه از جمله سیرهی ممتاز امام رضا (علیه السلام) به عنوان منبع بهره گرفت. بهرهگیری از سیره، براساس «روش استنطاقی» خواهد بود؛ روشی كه فرایندی را طی میكند و با گذراندن مراحل به اجتهاد فرهنگی میرسد. مبتکر این روش، آیت الله شهید صدر است. به بیان روشنتر، بهرهگیری از سیرهی رضوی باید بر اساس روش اجتهادی باشد، نه صرف آوردن متن روایتها و نقل سیره. باید با موضوع شناسی دقیق و ایجاد شبكه موضوعهای سبك زندگی به نظام پرسشها رسید. از سوی دیگر، باید با تهیه مدخلهای روشن و ایجاد نسبت منطقی میان این ها، پراكندگی مفهومها را به انسجام و نظم مفهومهای درون سیره تبدیل كرد؛ اصطلاحنامه معارف رضوی در این مرحله جای دارد و پراهمیت مینماید. سپس براساس نظام پرسشها باید به استنطاق سیره پرداخت و با روش اجتهادی و اكتشافی و براساس مفاهیم و گفتمان فرهنگی، الگوهای فرهنگی را از سیره استنباط كرد.
نتیجه آنکه سیره رضوی نقش منبع معرفتی- ارزشی برای طراحی الگوهای فرهنگی اسلام را ایفا میكند و یكی دانستن سیره رضوی با سبك زندگی اسلامی، اشتباه است. بهرهگیری از سیرهی رضوی جهت الگوسازی فرهنگی بر اساس روش استنطاقی و اجتهادی است، نه صرف نقل سیره كه این نگرش ما را دچار اخباریگری فرهنگی خواهد كرد.