مقام بالای اباعبدالله الحسین(ع) در عالم آخرت
یکی از آن ها پدرش حسینی بود؛ یعنی به حضرت سیدالشهداء (ع) سخت علاقه مند بود تا جایی که شبی که نوبت مهمانی پسرش بود، می گفت: من راضی نیستم به منزل من بیایید، مگر این که روضه خوانی هم بیاید و ذکری از حضرت سیدالشهداء (ع) خوانده شود؛ از اینرو، هر شب که نوبت آن رفیق بود، مجلس ما به روضه و تعزیه تمام می شد.
پس از چندی، آن پیرمرد محترم مرحوم شد و مرگش همه ما را سخت ناراحت کرد تا این که شبی، او را در عالم رویا دیدم و می دانستم که مرده است و هرکس انگشت ابهام(شست) مرده را بگیرد هر چه از او بپرسد جواب می گوید؛ از اینرو، انگشت ابهام او را گرفتم و گفتم: تو را رها نمی کنم تا حالات خود را برایم نقل کنی.
ترس و لرز شدیدی به او دست داد و گفت: نپرس که گفتنی نیست. وقتی از گفتن حالاتش مأیوس شدم. گفتم: پس چیزی را که در این عالم فهمیدی برایم بگو تا من هم بدانم.
گفت: ما با این که امام حسین(ع) را در دنیا یاد می کردیم، نشناختیم. این جا که آمدم مقام و سلطنت و عزت او را مشاهده کردم که آن را هم نمی توانم به تو بفهمانم جز این که خودت بیایی و ببینی.