۰
تاریخ انتشار
شنبه ۲۵ تير ۱۴۰۱ ساعت ۱۳:۲۱
معرفی یکی از بانوان انقلابی مدفون در حرم مطهر رضوی؛

همسر شهید نواب صفوی؛ بانوی حماسه و مقاومت

همسر شهید نواب صفوی؛ بانوی حماسه و مقاومت
خبرگزاری رضوی ـ آزیتا ذکاء؛ روزنامه پرچم اسلام در دوره محمدرضا شاه پهلوی از سیدعلیرضا نواب احتشام رضوی از علمای قیام مسجد گوهرشاد مصاحبه می‌گیرد و وقایع انقلاب خراسان را از زبان ایشان درج می‌کند. همین مصاحبه اسباب آشنایی نواب‌صفوی با این عالم بزرگ و خانواده‌اش شده و اینگونه زمینه ازدواج نیره‌سادات دختر نواب احتشام رضوی و سیدمجتبی نواب صفوی فراهم می‌شود.
این بانوی اسطوره حماسه و مقاومت در هشت سال زندگی مشترک با رهبر فدائیان اسلام همراه و هم‌پای همسر خود بود که در گزارش پیش‌رو، بیشتر با او آشنا خواهیم شد.

دختری مجاهد از سلاله پاک امام رئوف
نیره‌السادات فرزند سیدعلیرضا نواب احتشام رضوی از سلاله پاک امام مهربانی‌ها در سال 1312 شمسی در مشهد دیده به دنیا گشود و هنوز دو سال از تولدش نگذشته بود که قیام مردم مشهد معروف به قیام مسجد گوهرشاد در تیرماه سال 1314 رخ داد و کودکی او با زندان و تبعید پدر سپری شد.
 
خادم آستان قدس محکوم واقعه مسجد گوهرشاد
سیدعلیرضا نواب احتشام رضوی از اعضای خاندان قدیمی احتشام رضوی است که نسل در نسل خادم آستان قدس رضوی بودند و سال‌ها به عنوان سرکشیک در ساختار آستانه حضور داشته و محترم شمرده می‌شدند. زمانی که اسدی نایب‌التولیه شد، ورق برگشت و این جایگاه از آن‌ها گرفته شد. نواب احتشام رضوی برای مدتی از ساختار آستانه بیرون گذاشته شد، اما مجدد برگردانده شد، اما نه در جایگاه قبلی‌اش.
این تغییرات از نواب احتشام رضوی یک ناراضی ساخته بود؛ کسی که در نهایت مردم را برای آزاد کردن بهلول از کشیک‌خانه حرم حرکت داد. او همچنین در دیگر ماجرا‌های آن سه روز ملتهب در تیرماه سال ۱۳۱۴ نقشی پررنگ داشت، از همین‌رو، سنگین‌ترین حکم در میان احکام قضایی این ماجرا برای او با شش سال حبس و تبعید در ساوه صادر شد.



پیوند مبارزه و عشق
نیره‌سادات کودکی خود را فارق از مهر و محبت مادر و با تحمل سختی‌های نامادری در دوران تبعید پدرش در ساوه گذراند و شش سال پس از آزادی به تهران نقل مکان کرده و ساکن شدند. روزنامه پرچم اسلام در دوره محمدرضا شاه پهلوی از سیدعلیرضا نواب احتشام رضوی مصاحبه می‌گیرد و وقایع انقلاب خراسان را از زبان ایشان درج می‌کند. سیدمجتبی نواب صفوی روزنامه را می‌خواند و می‌بیند که سیدعلیرضا نواب احتشام در زمان رضاخان چه شخصیت بزرگی بوده ‌است، مشتاق می‌شود که او را ببیند.
چون هر دو از مردان انقلابی، مبارز، سادات و روحانی بودند، طی جلساتی همدیگر را می‌بینند و به یک‌دیگر علاقه پیدا می‌کنند و این روند آشنایی تا جایی پیش می‌رود که نواب صفوی متوجه می‌شود نواب احتشام رضوی یک دختر دارند، به ایشان می‌گویند که من خیلی دلم می‌خواست آن نسبتی که بین حضرت امیر و پیغمبر(ص) بود، بین ما هم وجود داشته‌ باشد. بلافاصله پدر نیره‌سادات گفتند: «با کمال افتخار!».
در ادامه نواب احتشام رضوی سوال کردند که مهریه دخترم چقدر باشد؟ آقای نواب هم گفتند: «100 هزار تومان مهریه». پدر نیره‌سادات گفتند: «خیر، مهریه همان مهرالسنه باشد، یعنی مهریه حضرت فاطمه(س) که در آن زمان 25 تومان بود». با این مهریه، پیوند مبارک این دو سلاله پاک پیامبراکرم(ص) و عشق آن‌ها به یکدیگر، با مبارزه در راه اسلام گره خورد و نیره‌سادات در سن 14 سالگی پا به خانه داماد 21 ساله گذاشت و زندگی پر فراز و نشیب آنها در سال 1326 آغاز شد و حاصل هشت سال زندگی مشترک آنها سه فرزند دختر به نام‌های فاطمه، زهرا و صدیقه بود.
 
بانوی حماسه و مقاومت
هشت سال زندگی پرماجرای نواب صفوی و نیره‌سادات طوری گذشت که دختر نواب احتشام رضوی یک‌بار هم به همسر مبارز خود اعتراض نکرد که آقای نواب من تا کی باید مخفی بمانم و استقلال نداشته باشم، بلکه همیشه مطیع بود و اعتقاد داشت، اگر زندگی برای رضای خدا باشد راحت‌تر می‌گذرد، مردم آنقدر به ایشان علاقه داشتند که مثل یک خواهر و مادر به وی لطف می‌کردند و همیشه به او می‌‌گفتند: خانم نیره‌سادات همه زحمات ما بر گردن شماست و اگر آقا رهبر آقایان است، شما هم رهبر خانم‌ها هستید و همه مطیع شما هستیم.

انقلاب نیره‌سادات با شهادت نواب
عده‌ای کثیری از مردم تهران و سراسر کشور همه داغ‌دار شهید نواب صفوی بودند، نیره‌سادات عصری سر مزار همسرش حاضر شد و خودش را روی قبر او انداخت و چشمانش در فراق شوهرش به اشک نشست. در همین حال یک سرباز با چکمه‌اش به پای او زد و گفت: «بلند شو نمی‌خواد گریه کنی». نیره‌سادات تا این جمله را شنید انگار یک کوره باروت را منفجر کردند.
ایستاد و فریاد زد: «آری خاندان آل محمد(ص) را هم بنی‌امیه همین‌گونه تسلیت دادند،‌ ای پسر پهلوی، یزید چه خوب ثابت کردی از چه قوم و سلسه‌ای هستی، نیمه شب فرزندان آل پیغمبر(ص) را به جرم حق‌گویی و دین‌داری می‌کشی و تصور می‌کنی همیشه می‌توانی جابرانه حکومت کنی؟ هیهات‌ ای پسر پهلوی، یزید! آیا ندیدی پدر جنایت‌کارت چطور با آن همه جنایت، ذلّت، بدبختی و نکبت به درک واصل شد. ای پسر پهلوی، یزید! از شهادت و اسارت ما را می‌ترسانی در حالی که شهادت از اجداد ما و اسارت از عمه‌مان حضرت زینب(س) به ما ارث رسیده، به خدا سوگند اگر تمام مردان ما را بکشی ما زن‌ها حاضریم در مقابل شما دشمنان اسلام بایستیم.
نیره‌سادات اشاره به نظامیان گفت: «ای قوم بنی‌امیه که ایستاده‌اید مرا می‌نگرید و می‌گرید، گریه کنید که اشک ندامت‌تان هرگز نخشکد». سپس آرزوی کشته شدن داشت و نفرین می‌کرد و مردم هم الهی آمین می‌گفتند.
او یک ساعت و نیم سخنرانی کرد که سبب تعجب همه شده بود. یکی از علمای بزرگ تهران پیش پدر او رفتند و به ایشان گفتند: «آقای نواب احتشام رضوی من خطبه حضرت زینب(س) را در کتاب‌ها خوانده بودم ولی امروز با چشمان خودم دیدم که دختر شما چنان سخنرانی آتشینی داشت، بلاتشبیه مثل عمه‌شان سخنرانی کرد که همه را به تعجب وا داشته بود».
 
خار چشم دشمن و خادم اهل خانه
شهید نواب صفوی که در بین همه شجاعت داشتند و اگر دستوری را صادر می‌کردند همه عاشقانه آن دستور را می‌پذیرفتند تا حتی بزرگان مملکت هم از ایشان می‌ترسیدند، اما برای اهل خانه و خانواده‌اش قلبی سرشار از رافت، مهربانی، عشق، صبر و انصاف داشت. یک شب که نیره سادات چشم‌درد طاقت‌فرسایی بر او عارض شده بود، شهید نواب صفوی تا صبح بالای سر او ‌نشسته بودند و گفتند: «ای کاش به جای تو چشمان من درد می‌کرد و من این درد را می‌کشیدم». همچنین در کمک به نگهداری فرزندانش هم‌پای نیره‌سادات بود و اگر بچه‌ها نیمه شب خوابشان نمی‌برد، ایشان از خواب بیدار می‌شدند و بچه‌ها را روی پا‌هایشان می‌گذاشتند تا به خواب بروند و می‌گفتند «سزاوار نیست که تو بیدار باشی و من بخوابم».
 
ازدواج مجدد نیره‌سادات
شهید نواب صفوی یک‌بار در زمان حیاتشان به نیره‌سادات گفتند: «اگر شهید شدم تو حتما ازدواج کن». این کلمه ازدواج برای نیره‌سادات دردناک‌ترین جمله بود و با خودش می‌گفت: «چطور می‌شود من بعد از شهادت نوابی که این همه عظمت دارد، بتوانم ازدواج کنم. اما پس از چهار سال از شهادت همسرش، با توجه به شرایط سخت زندگی در آن دوران برای خانمی جوان که دارای ۳ فرزند دختر خردسال است، پسرعمه‌اش سیدعلیرضا فاضل رضوی که از ایشان سنشان کمتر و مجرد بوده، به خواستگاری‌اش می‌آید و ازدواج می‌کنند؛ آقای فاضل رضوی کشاورز، مداح و موذن آستان قدس رضوی است که حاصل ازدواج مجدد نیره‌سادات با او، دو پسر و دو دختر است.
سیدعلیرضا فاضل رضوی هدفش از این ازدواج نوکری فرزندان شهید نواب صفوی بود. به خاطر علاقه زیادی که به این شهید گرانقدر داشت، برای دختران این شهید احترام خاصی قائل بود و دختران نواب صفوی هم به او «دایی‌جان» می‌گفتند. آقای فاضل رضوی فرزندان خودش را طوری تربیت کرده بود که خود را کنیز و غلام فرزندان شهید نواب صفوی بدانند.



آرمیده در جوار جد بزرگوار
نیره‌ سادات احتشام رضوی همسر شهید سیدمجتبی نواب صفوی بامداد روز شنبه  28 فروردین سال 1400 در سن ۸۸ سالگی بر اثر بیماری در مشهد دار فانی را وداع گفت و پیکر او در روز بعد پس از تشییع جنازه و اقامه نماز میّت در رواق حضرت زهرا(س) در جوار جد بزرگوارش امام رضا(ع) به خاک سپرده شد.
https://www.razavi.news/vdchkqnw.23nkkdftt2.html
razavi.news/vdchkqnw.23nkkdftt2.html
کد مطلب ۹۴۷۴۴
ارسال نظر
نام شما

آدرس ايميل شما