خبرگزاری رضوی- الهام اسماعیلی، آمار میزان مطالعه در ایران به درستی مشخص نیست و چند سال پیش اعلام شد که سرانه مطالعه در ایران 2 دقیقه در سال است؛ البته بعد از انتشار این آمار برخی از مسئولان آن را تکذیب و ادعا کردند آمار مطالعه در ایران 79 دقیقه در روز است! که البته در این میزان، سرانه مطالعه کتب درسی، کتب ادعیه، قرآن، صفحات مجازی و هر چیزی که به خواندن ربط داشته باشد، لحاظ شده بود.
در آسیب شناسی این مقوله می توان گفت، یکی از مشکلات جامعه ایرانی از دیرباز تاکنون میزان بسیار پایین مطالعه در آن است. به این معنا که جامعه ایرانی همواره ترجیح می دهد به جای خواندن، بشنود. ضمن اینکه ایرانیان غالبا از اعتماد به نفس بالایی برخوردارند و چون خود را دانای کل می دانند گمان می کنند که نیاز به یادگیری ندارند.
کتابخوانی و سوادآموزی دو مقوله مجزا
بهتر است برای بررسی وضعیت کتابخوانی در ایران، ابتدا به طرح این سؤال بپردازیم منظور ما از کتابخوانی چیست؟ خواندن کتاب، به هر شکل را میتوان کتابخوانی دانست، اما در اینجا منظور ما از کتابخوانی، مطالعه کتب درسی و مذهبی نیست. در واقع منظور از کتابخوانی، مطالعات آزاد و خواندن کتابهایی است که سهم بسزایی در بالا بردن سطح آگاهی و فرهنگ جامعه دارند لذا بهتر است بحث کتابخوانی و سوادآموزی را از هم تفکیک کنیم. بخش عمدهای از ساعات مطالعه در اقشار مختلف جامعه با گروههای مختلف سنی در راستای سوادآموزی است. در حال حاضر امکانات تحصیلی در تمامی نقاط ایران وجود دارد و با توجه به محدودیتها و کاستیها امکان سوادآموزی و تحصیلات آکادمیک برای تمامی اقشار جامعه فراهم است. مطالعات افراد جامعه که در مقاطع مختلف تحصیلی مشغول به تحصیل هستند را نباید به آمار کتابخوانی مرتبط دانست. شاخص میزان کتابخوانی و میزان سوادآموزی در تمامی کشورهای جهان دو امر مجزاست.
با توجه به اینکه «سرانه مطالعه» یک شاخص جهانی است که تعریف مشخص و دقیقی دارد. در تعریف این شاخص تنها مطالعه کتاب آن هم از نوع غیردرسی را شامل می شود؛ یعنی نه مطبوعات، نه سایت های اینترنتی و مجازی.
طبق آمارهای جهانی، آمریکایی ها 20 دقیقه، انگلیسی ها 55 دقیقه و ژاپنی ها 90 دقیقه از وقت خود را در شبانه روز به مطالعه کتاب اختصاص می دهند. بر این اساس آماری که از سرانه مطالعه کتاب در ایران در کنار تمام نوسانات عددی (از 2 دقیقه به 15 دقیقه و آخرش 18 دقیقه رسید) تاکنون ارائه شده است، نشان می دهد که ایرانیان تقریبا به میزان آمریکایی ها به مطالعه کتاب علاقه مند هستند.
آمار 43.5 درصد، در مورد «افراد اهل مطالعه» در جامعه است که دادههای پیمایشهای ملی مصرف فرهنگی آن را تأیید میکند. در این پیمایشها از افراد پرسیده شده: «آیا بهطورکلی کتاب مطالعه میکنند یا خیر»؛ در سال 1379 این عدد 43.1 درصد بوده است و در سال 1382، 50 درصد و در سال 1398 این رقم 46.6 درصد بوده است. البته در سال 1378 و 1382، ملاک این پرسش خانوار بوده است. البته در پیمایش مورد اشاره، کتابهای ادعیه کسر شده است و این عدد به دست آمده است و با اضافه کردن کتابهای درسی و مذهبی، آمار به 65 درصد در سال 1401 میرسد که با ارقام مرکز آمار همگرایی دارد.
اهل مطالعه بودن فرد و یا خانواده فرد، به معنی میزان «سرانه مطالعه» نیست. عامترین تعریف از سرانۀ مطالعه، میانگین مدتزمان مطالعه یک نفر در یک شبانهروز است. در مورد سرانۀ مطالعه، آمار 32 دقیقه در شبانهروز در میان «افراد اهل مطالعه» صادق است. در سال 1398، طبق پیمایش موج سوم مصرف کالاهای فرهنگی، میانگین مطالعه کتاب غیردرسی در جمعیت نمونه، حدود 13 دقیقه در شبانهروز بوده است اما میانگین سرانه مطالعه کتاب غیردرسی در میان جمعیت اهل مطالعه (در میان 46.6 درصد جامعه)، حدود 32 دقیقه در شبانهروز بوده است. بنابراین آمار مورد اشاره در مورد سرانۀ مطالعه «افراد اهل مطالعه» در جامعه صادق است و نه همۀ افراد جامعه.
البته باید در نظر داشته باشیم که در آمارهای بین المللی، معمولاً کتابهای ادعیه و آموزشی و... هم جز سرانه مطالعه در نظر گرفته میشود اما اگر همین موارد را هم در میانگین مطالعۀ عمومی در ایران مدنظر قرار دهیم، بازهم سرانۀ مطالعۀ کتاب در ایران بسیار پایین است.
عوامل کاهش سرانه مطالعه در ایران
سوالی که مطرح می شود این است که آیا فقط فرهنگ کتابخوانی نداریم یا عوامل دیگر هم در این امر دخیل است ؟ نبود کتابخانه های تخصصی و محلی در هر محله و منطقه شهری و کمبود تعداد کتابها، کامل نبودن موضوعات مورد علاقه قشر کتابخوان جامعه یکی از عوامل مهم و تاثیر گذار در کاهش سرانه مطالعه است.
فقر کتابخانه ها معضلی است که همیشه گریبان جامعه فرهنگی کشور را گرفته و گرانی نجومی کتاب مشکل مهمی پیش روی نشران و مصرف کنندگان نهاده است ، از طرفی گرانی کاغذ و یارانه ای شدن آن هم مزید برعلت است و قطع شدن سهمیه کاغذ ناشران و سه برابر شدن قیمت آن موجب کاهش فروش این محصول فرهنگی در جامعه شده است.
عامل دیگر پایین بودن این سرانه بحث جاذبه است،امروزه رسانه های بسیاری در دنیا فعالیت می کنند که برای دستیابی به این رسانه ها نیز نباید هزینه ای پرداخت کرد بنابراین در این صحنه رقابت باید کتابخانه ها و همچنین کتاب هایی که منتشر می شوند جاذبه داشته باشند.
20 میلیون عضو کتابخانه تا سال 1404
براساس سندچشم انداز سیاست های کلان اعضای کتابخانه ها باید تا سال 1404 به 20میلیون نفر برسد که برای چنین موقعیتی تعداد استفاده کنندگان از امکانات کتابخانه ها به 20برابر فعلی برسد و با وضعیت کنونی دست یافتن به چنین مسئله ای تقریبا محال است.
نبود حمایت از كاغذ تولید داخل، پشتیبانی نكردن از خرید آثار مطلوب و كمبود كاغذ از جمله مشكلات مهم جامعه ماست كه متولیان فرهنگی به آن نپرداخته اند و وجود این مشكلات باعث شده فضای كتابخوانی نیز در جامعه مورد رضایت نباشد. رسانه ها نیز به عنوان پرنفوذترین ابزار ارتباطی در جامعه باید به خوبی در ترویج فرهنگ مطالعه و كتابخوانی در جامعه تلاش كنند.
عوامل موثر در افزایش سرانه مطالعه
بنا به آمارهای موجود مبرهن است که در افزایش سرانه مطالعه عوامل زیادی چون خانواده، آموزش و پرورش، دولت، رسانه ها، کتابخانه ها، کتابداران وناشران و افراد کتابخوان هم تاثیر می گذارند. بنابراین برای برون رفت از این معضل فرهنگی می توان با تکیه بر شاخصه های فرهنگی تمام توان مدیریت فرهنگی کشور در راستای ترویج و تبلیغ کتاب و کتابخوانی و اختصاص یارانه کتاب برای نسل نوجوان کشور دانست.
ناگفته پیداست که كتاب انسان را به مدارج عالی می برد و بی تردید بسیاری از پیشرفت های بشر مدیون كتاب و كتابخوانی است و از این رو ارج نهادن به این محصول فرهنگی به منزله پاس داشت دانایی و آگاهی است.