خبرگزاری رضوی- ملیحه نوری؛ فیلم سینمایی «بدون قرار قبلی»، جدیدترین ساخته بهروز شعیبی، در چهلمین جشنواره فیلم فجر اکران شد و جایزه ویژه نگاه ملی این رویداد مهم را از آن خود کرد. این فیلم که در جشنواره فجر مشهد مقابل دید همشهریهایمان قرار گرفت، از آخرین و جدیدترین تولیدات سینمایی در حوزه فرهنگ رضوی به شمار میآید. «بدون قرار قبلی» با ترکیبی از بازیگران مشهدی و تهرانی در مشهد، تهران و نیز در آلمان فیلمبرداری شد تا یکی از آثار متفاوت سینمایی با این محتوا باشد. کارگردان مشهدی این اثر بارها در گفتوگوهایش علاقه خود را به شهرش و نیز امام رضا(ع) بیان کرده بود و این علاقهاش را در بسیاری از آثارش بهخصوص در مجموعه تلویزیونی «پردهنشین» نشان داده بود، اما اینبار نگاهش را در آخرین سال قرن چهاردهم مدرنتر و بهروزتر به تصویر کشید.
دوم: «بدون قرار قبلی» درباره دختری به نام یاسمین است که سی سال در خارج از ایران زندگی میکند و از پدرش در ایران خبری ندارد. او در آلمان با مادرش زندگی میکند و در بیمارستان کار میکند. وکیل پدر (صابر ابر) به یاسمین زنگ میزند و از فوت پدرش خبر میدهد. او میگوید پدرش وصیت کرده است که تا دخترش به ایران نیاید، دفن نشود. یاسمین تصمیم میگیرد پس از سی سال همراه با الکس، پسرش، به ایران برگردد. برگشت او به ایران و رفتن او به تهران و مشهد و روبهروشدن او با برخی از اقوام قدیمی و از همه مهمتر، گذشته ناشناخته پدری و شناخت ایرانی که وطنش است اما از آن اطلاعاتی ندارد، کلیت فیلم «بدون قرار قبلی» را تشکیل میدهد. وزنه ترازوی فیلمنامه به نمایش ایران و انسگرفتن شخصیت اصلی با فرهنگ ایرانی است که داستان را پیش میبرد.
سوم: «بدون قرار قبلی» دارای زمینه و مفهوم «برگشت» یا بهتر بگوییم «بازگشت» است. این درونمایه با حکایتی از همان سکانس اول با دکتر یاسمین لطفی آغاز میشود که تلاش میکند جوان نیمهجانی را با ماساژ قلبی و شوک به زندگی بازگرداند تا سکانس آخر که پسرک محو صدای نقارههای حرم امام رضا(ع) میشود، از همین بازگشتنها میگوید. «بدون قرار قبلی» نمایشی زیبا و خاطرهانگیز از همه آن چیزهایی است که در گذشته بودهایم و دوست داریم باشیم و بهنوعی سفری از آفاق به انفس و نیز سفری جاودانه به درونمان است.
چهارم: خانواده، عقاید دینی و وطنپرستی سه ضلع اصلی مثلث فیلمنامه «بدون قرار قبلی» بهنویسندگی فرهاد توحیدی و مهدی تراببیگی هستند؛ فیلمنامهای ساده و سرراست، اما با درامی قوی. در فیلمنامه خبری از حاشیهپردازیهای بیمورد، پیرنگهای فرعی نامرتبط و آشوب راهانداختن برای سرگرمکردن مخاطب نیست. «بدون قرار قبلی» الهامگرفته از یکی از داستانهای مصطفی مستور است؛ نویسندهای شهیر که آثارش امضای خاص خودش را پایش دارد که مخاطب از آرامش درونی قصههایش لذت میبرد. مستور در داستانهایش مخاطب را وارد بازی درام پرپیچوخم نمیکند و به سادهترین شکل ممکن قصهاش را روایت میکند و حتی شخصیتهای قصه را لزوما به مخاطب معرفی نمیکند و با فضاسازی درست، کار خودش را پیش میبرد. تماشای «بدون قرار قبلی» حسوحال خوانش رمانی خوب در بعدازظهر طولانی تابستان را به مخاطب منتقل میکند. فیلم یک درام شخصیتمحور منسجم دارد، با پیرنگی واحد و پر از ریزهکاریهای بهاندازه. شعیبی از رفتن به سمت هرگونه اغراقی پرهیز کرده و در دام بیان گلدرشت هیچکدام از ایدههایش نیفتاده است. او در اقدامی محتاطانه هم درباره بهتصویرکشیدن مواضع وطنپرستانه و هم درباره بیان عقاید عرفانی و مذهبی، اعتدال را در نظر داشته است، اما همین اعتدال مانند شمشیری دولبه تا حدودی به ضرر فیلم تمام شده است. یعنی درست است که این محافظهکاری زمینه جذب مخاطب از هر قشری و با هر عقیدهای را فراهم میکند، اما به همان اندازه از بار دراماتیک اثر کاسته، که خاصیت اینگونه آثار است.
پنجم: هرسال در سینمای ایران فیلمهایی که بیانگر هویت و فرهنگ ایرانزمین هستند، ساخته میشوند؛ فیلمهایی که قرار است معرف و ستایشگر فرهنگ بومی ایرانزمین باشند. «بدون قرار قبلی» برخلاف آثار اجتماعی دیگر بهروز شعیبی، در یک درام آرام، شخصیت خودش را آرامآرام در مسیر داستانی خود کامل میکند و در این مسیر بخشی از مرزوبوم ایرانزمین را نشان میدهد که شاید بارها آنها را دیدهایم، اما از کنارش راحت گذشتهایم. این اثر درحالی مخاطب خود را در داستانی از غرب و سوغات سردش به سمت سرزمین گرم خورشید راهی میکند که نیمنگاهی به فرهنگ و آداب و رسوم مشهد دارد. همانطور که بهروز شعیبی گفته، «بدون قرار قبلی» سختترین و ایرانیترین فیلمی بوده که ساخته است: «من از چیزهایی در این فیلم حرف زدم که به نظرم برای همه انسانهای روی زمین مشترک است.»
ششم: دو مقوله در فیلم «بدون قرار قبلی» ارزش پرداختن دارد؛ مقوله اول قدرت شعیبی در بهکارگیریِ همه ابزارهای سینماست. در «بدون قرار قبلی» نور، تصویر، صدا، موسیقی و طراحی صحنه همگی در خلق کلیتی به نام فیلم و منطق روایی آن نقش دارند. این مسئله چندسالی است که در سینمای ایران کمرنگ شده و فیلمها را به نمایشنامههای رادیوییِ مصور تبدیل کرده است. طراحی صحنه خانه نرگس در مشهد، موسیقی روایتگر، توجه به تیرگیها و روشنیها و گرمی و سردی تصاویر در سکانس حرم امام رضا(ع) در قیاس با سکانسهای ابتدایی نمونههایی از این موارد هستند. مجموعه این عوامل توانسته است یک جغرافیای زمانی و مکانی برای فیلم به ارمغان بیاورد. مقوله دوم توجه کارگردان به موضع ریتم است. ریتم فیلم آمیزهای از داستان، ضرباهنگ رویدادها، دکوپاژ و تدوین است. در «بدون قرار قبلی» ریتم طراحی شده است. فیلم با صاعقهای از رویدادها آغاز میشود و پس از آن خردهروایات وارد میدان روایت میشوند، در راستای موتیف اصلی پیش میروند و پایان مییابند و قهرمان را از نقطه ابتدا به نقطه پایان میرسانند. بیننده در این سفر به یمن حذف زوائد در تدوین و غنای خردهروایات با شخصیتها همراه میشود و از دل تشابهات و تضادها در زمان دراماتیک فیلم (حدود دو هفته) چراییِ سیوچندسال فرازونشیب رابطه دکتر لطفی با دخترش را درمییابد.
هفتم: پگاه آهنگرانی در نقش یاسمین بهخوبی ظاهر شده و تهلهجهای که برای خودش ساخته است، در بیشتر اوقات درست کار میکند. او قرار است نقش دختری ایرانی را بازی کند که از کودکی وارد فرنگ شده و حالا پس از سالها دوری به وطن بازگشته است. از همین رو داشتن لهجه برای این شخصیت ضروری به نظر میرسد. آهنگرانی در بیشتر سکانسها این لهجه را حفظ میکند و در برخی مواقع نیز کنترل آن از دستش خارج میشود. شخصیتپردازیای که فیلمنامه برای یاسمین انجام داده، مانند همه اضلاع فیلم کند و آرام است. ما او را در وهله اول در بیمارستان میبینیم و جایی که به هر جانکندنی میخواهد بیمارش را احیا کند و البته خیلی زودتر از بقیه کادر درمان هم با منطق علمی با مسئله برخورد میکند. درواقع در وهله اول فیلم یک دوگانگی از او میبینیم و متوجه میشویم او هم زنی احساسی است و هم نیست. الهام کردا هم قرار است نقش زنی مشهدی را بازی کند که برخلاف شوهرش اصلا لهجه خوب این خطه از ایران را ندارد و با وجود اینکه بازی خوبی از خود ارائه میکند، این لهجه نصفهونیمه از دل دیالوگهای او بدجوری توی ذوق میزند. صابر ابر نقشی فرعی را بازی میکند و حضور کوتاهش در فیلم مؤثر است و مصطفی زمانی نیز از پس مأموریتش بهخوبی برمیآید، اما همانطور که گفته شد، بیشک بار اصلی فیلم روی دوش پگاه آهنگرانی است. نکته شایان توجه این اثر، بازی رضا صابری، هنرمند پیشکسوت و صاحبنام تئاتر و بازیگر شناختهشده دهه شصت سینمای ایران است. او در «بدون قرار قبلی» نقش کوتاهی را ایفا میکند، اما با عقاید او که بارها در آثار رضویاش به نمایش گذاشته است، همخوانی دارد. صابری نقش پیرمردی سمج و بداخلاق را بازی میکند که از خانهاش خارج نمیشود تا شرکتهای ساختمانی خانهاش را خراب نکنند. او پایبند خانهای است که هر روز نگاهش از پشت پنجره به حرم امام رضا(ع) دوخته میشود. او این پنجره آرامشبخش را دوست دارد. صابری آرامش عرفانی بعد از تنش اجتماعی را بهخوبی بازی میکند.
***
درمجموع «بدون قرار قبلی» اثری جمعوجور و کمادعاست، با بازیهای خوب و روان بازیگرانش، با ریتم کندی که فرصت کافی برای همراهشدن با شخصیت اصلی را در اختیار مخاطب قرار میدهد. اگر بهدنبال فیلمی خوشساخت و شخصیتمحور در سال جدید هستید، «بدون قرار قبلی» پیشنهاد بدی نیست. بیشک دل شما را به سمت حرم رضوی و فرهنگ خراسان خواهد برد.