۰
تاریخ انتشار
يکشنبه ۱۵ اسفند ۱۴۰۰ ساعت ۰۲:۵۴
خبرگزاری رضوی به‌مناسبت روز جانباز ایثارگری‌های حاج قاسم را بازخوانی می‌کند؛

از شکست حصر آبادان و بوسنی تا بن‌بست‌شکنی در زلزله بم و سیل خوزستان

از شکست حصر آبادان و بوسنی تا بن‌بست‌شکنی در زلزله بم و سیل خوزستان
خبرگزاری رضوی ـ شهید قاسم سلیمانی به واقع جانباز بود و جانباز زیست. او جانبازی را فقط در هشت سال دفاع مقدس، شکست داعش و دفاع از حرم ندید بلکه از پاکسازی شرق کشور تا زلزله بم و سیل خوزستان؛ همگی روایت جانبازی حاج قاسم است به‌طوری که همیشه فداییِ مردم بود. صحنه‌های زیبای همدلی حاج قاسم و یارانش با سیل‌زدگان خوزستان و امدادرسانی به آنان در فروردین ماه ۱۳۹۸، برای همیشه در خاطر مردم ایران ثبت شده است. جوانان غیرتمند ایران، سفارش مهم سردار را در آن روزها خوب یادشان است: «جوانانی که سن‌شان اقتضا نمی‌کرد جهادِ زمان دفاع مقدس را درک کنند و امروز هم خیلی اصرار دارند که به‌عنوان مدافع حرم در جبهه حضور پیدا کنند، به نظر من باید بیایند به خوزستان؛ چراکه حادثه اخیر یک دفاع از حرم است. هیچ چیزی بالاتر از حفظ کرامت انسان نیست.»
روایت‌ها حاکی است؛ او جانش به جان امانت‌های شهدا بسته است و خستگی‌هایش را با دیدار آن‌ها از تن به در می‌کند. سردار دل‌ها هم چشم‌انتظارشان نمی‌گذاشت. محال بود به کرمان یا خوزستان برود و سفر و حضورش را به دیدار و هم‌صحبتی با خانواده شهدا و جانبازان متبرک نکند. به شهادت آن‌هایی که همیشه در کنارش بودند، فرمانده بزرگ جبهه مقاومت که صلابت حیدری‌اش لرزه بر اندام قَصی‌ترین دشمنان می‌انداخت و شجاعتش باعث شد فرمانده بزرگ سوری بگوید: «همه درجه‌های ما به‌اندازه یک دکمه اورکت شما هم نمی‌ارزد»، در کنار فرزندان و مادران شهدا، انسان رقیق‌القلب و سراپا محبتی می‌شد که تمام سرمایه‌اش، چشمه جوشان اشک‌هایش بود.

نخستین مدال جانبازی در شکست حصر آبادان
اکثر عاشقان حاج‌قاسم وقتی از جانبازی او سخن به میان می‌آید «دست» او را یادآوری می‌کنند لیکن چنانچه از روایت‌های همرزمان و راویان برمی‌آید، سردار دل‌ها جانباز ۷۰درصد است و یکی از مجروحیت‌هایش مربوط به ناحیه دست او است.
یکی از همرزمان حاج‌قاسم در این خصوص می‌گوید: هنر فرماندهی، تلفیقی از علم و قریحه ذاتی است، قدرت رهبری در ذات سردار سلیمانی وجود داشت. این موضوع زمانی مشخص شد که در عملیات ثامن الائمه (ع) آبادان که به شکست حصر آبادان منجر شد بچه‌های استان کرمان در حد یک گردان بودند اما با حاج قاسم سلیمانی خوش درخشیدند. 
«محمدعلی ایران‌نژاد» از رزمندگان سیرجانی استان کرمان عضور لشکر ۴۱ ثارالله، می‌گوید: بعد از عملیات ثامن‌الائمه آبادان که با حضور و جانبازی حاج‌قاسم همراه بود، برای عملیات بستان که در آذر سال ۱۳۶۰ انجام شد، استان کرمان دو گردان داشت که فرماندهی آنها را به حاج قاسم دادند. یکی از فرماندهان شهید و خود حاج قاسم به شدت مجروح شدند در حدی که همه فکر کردند شهید شده. بخشی از معده و روده ایشان در عملیات آسیب جدی دید و با تیری که به بازویش اصابت کرد، یک گودی روی بازو به وجود آمد که هیچ وقت ترمیم نشد. مجروحیت دست او مربوط به همین عملیات است که انگشتانش به سختی خم می‌شد به خاطر ضربه‌ای که دید نمی‌توانست به راحتی قلم به دست بگیرد. 

روایت جانبازی در کتاب سلیمانیِ عزیز
«سردار مرتضی قربانی» در بخشی از خاطراتش که در این کتاب ذکر شده است، ماجرای مجروحیت دست شهید سلیمانی و جانبازی ایشان را اینگونه بیان می‌کند:
شب عملیات قبل از اینکه به خط بزنیم آمد و گفت «من خودم باید همراه نیروها بروم.» خیلی موافق نبودم، گفتم: جانشینت را بفرست. اصرار کرد و گفت «نه، باید خودم بروم.» رمز عملیات که اعلام شد، همراه نیروها زد به خط. دشمن آتش شدیدی می‌ریخت. گردان سلیمانی خط اول را شکستند و راه افتادند به سمت خط دوم. چیزی نگذشته بود که خبر رسید فرمانده گردان شهید شده. چند نفر را فرستادم تا هر طور که شده بیاورندش عقب.
توی اورژانس سوسنگرد دیدمش. بیهوش بود. تیر دوشکا دست راستش را آش و لاش کرده بود و بند به استخوان. ترکش هم خورده بود به سینه‌اش. خونریزی داشت. گفتم آمبولانس بیاید و بفرستندش اهواز.
بیست روز بعد عملیات قاسم را در قرارگاه دیدم. از اهواز برده بودندش تهران و آنجا جراحت دستش را ترمیم کرده بودند. هنوز خوب خوب نشده بود و با دست آویزان به گردن برگشته بود منطقه. معطل نکردم و همان‌جا او را به آقا محسن رضایی معرفی کردم، گفتم: این آقای سلیمانی هم شجاعه، هم مقتدر. از پس اداره یک تیپ نیرو به راحتی برمیاد. آقا محسن هم حکم فرماندهی تیپ ثارالله (ع) را برایش نوشت.

آبادان و بستان میزبانِ جانبازی‌های سردار
«سردار فتح‌الله جعفری» از همرزمان شهید حسن باقری و پایه‌گذار تیپ زرهی که هم‌اکنون به عنوان دانش‌آموخته رشته مدیریت در دانشگاه جنگ، مسئولیت مؤسسه شهید حسن باقری را عهده‌دار است، در شماره ۱۷۱ ماهنامه شاهد یاران این‌گونه می‌گوید:  شهید سلیمانی در عملیات طریق القدس مربوط به آزادسازی بستان (پس از جانبازی نخست در عملیات ثامن‌الائمه مربوط به شکست حصر آبادان) از ناحیه دست راست زخمی شد و در بیمارستانی در اهواز بستری گردید. 
شهیدحسن باقری بعد از اتمام عملیات با حضور در بیمارستان از رزمندگان عیادت می‌کرد و آمار زخمی‌ها و شهدا را می‌گرفت. 
خاطرم است شهید حسن باقری در آن عملیات زخمی شده بود اما برای عیادت و سرکشی به بیمارستان رفت و به من گفت رفتم به دیدار بچه‌ها و آقای سلیمانی خواب بود و بیدارش نکردم.

روایت جانبازی سردار توسط یک جانباز
جانباز دفاع مقدس «محمدسعید صیاحی» که علاوه بر عملیات ثامن‌الائمه شکست حصر آبادان، خيبر و بدر (جزاير مجنون) و همچنين عمليات والفجر ۸ حضوری فعال داشت و پس از جنگ نيز به فعاليت در پاكسازي ميادين مين پرداخت، می‌گوید: نخستین بار در معیت پاسدار جانباز حاج سیدجاسم نوری در آبادان و سپس در بستان و حمیدیه با حاج‌قاسم دیدار داشتیم.
وی در گفتگو با ویژه‌‌نامه روزنامه راه مردم بمناسبت گرامیداشت بازگشت پیکر سردارِ هور، از علاقه ویژه حاج قاسم سلیمانی به شهید علی هاشمی فرمانده سپاه ششم ایران و قرارگاه سری نصرت می‌گوید و ادامه می‌دهد: حاج‌قاسم پس از جانبازی در آبادان، این‌بار در کنار کرمانی‌های غیور به منطقه حمیدیه و بستان آمد و در عملیات آزادسازی بستان مجدد جراحت شدید پیدا کرد و نخست در بیمارستان سوسنگرد و سپس به اهواز برای مداوا اعزام شد.

روایت وزیری که همرزم حاج قاسم بود
روایت دیگری از جانبازی حاج‌قاسم وجود دارد، که مربوط به سخنان «سردار رستم قاسمی» وزیر سابق نفت در جریان سفرش به خوزستان در فرآیند سیزدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری است.
وی در جریان حضورش در یکی از مساجد غرب اهواز، گفت: مناطق جنگی کشور را همه ایثارگران خوب می‌شناسند، اما توفیق بنده و شهید حاج‌قاسم سلیمانی این است که خوزستان بویژه اروندرود آبادان در جسم‌مان یادگاری دارد.
سردار رستم قاسمی که در پس از جنگ نیز در کنار حاج‌قاسم مسئولیت معاونت اقتصادی نیروی قدس سپاه را عهده‌دار بود، در ادامه می‌افزاید: برای ساخت خوزستان و ایران، باید دوباره جانبازی کرد، نخست با حضور حداکثری در انتخابات و سپس برای پیشرفت مقدس برگفته‌ی از فرهنگ دفاع مقدس.

جانبازی سردار به روایت محافظ وی شهید «وحید زمانی نیا»
در این میان، روایت جانبازی سپهبد شهید قاسم سلیمانی از زبان محافظ وی که تا لحظه شهادت در کنار سردار دل‌ها بود هم شنیدنی است.
شهید وحید زمانی‌نیا در سفرش به کربلای معلی برای فرزند شهید مدافع حرم سردار سیدجاسم نوری که از او می‌پرسد حاج قاسم چگونه و‌ در کجا جانباز شد، اینگونه روایت می‌کند: «این پرسش را من هم از حاجی داشتم که ایشان فرمودند: بنده نخست در عملیات شکست حصر آبادان و سپس در عملیات آزادسازی بستان مجروح شدم.»
در این زمینه، حجت‌الاسلام «طارق بدوی» که در جریان سیل ۹۸ خوزستان در کنار سردار بود و تصویر آن نیز در فضای مجازی و خبرگزاری‌ها منتشر شد، نیز حکایت از روایت مشابه محافظ شهید سلیمانی است.
وی می‌گوید: دو‌ پرسش از شهیدسلیمانی داشتم، «اولاً:‌ صحت دارد که شما همرزم شهید حاج‌علی هاشمی بودید؟ که سردار پاسخ فرمودند: بنده سرباز حاج‌علی در جبهه حمیدیه و سوسنگرد بودم. ثانیاً: شما اولین‌بار در جبهه خوزستان جانباز شدید یا کردستان و ایلام؟ که سردار پاسخ فرمودند: در جبهه خوزستان؛ اول در شکست حصر آبادان و سپس در بستان». 

جانبازی در شرق  کشور برای صیانت سلامت جوانان از اشرار و قاچاقچی‌ها
پس از جنگ تحمیلی، در سال ۷۰ و ۷۱ سردار سلیمانی مأموریت داده شد تا به عنوان فرمانده قرارگاه قدس جنوب شرق کشور که شامل سیستان و بلوچستان، کرمان و جنوب خراسان می‌شد، امنیت را به کشور برگرداند. حاج قاسم که مرد میدان بود، مسؤولیت را پذیرفت و با تجربه هشت سال دفاع مقدس به اضافه تیزهوشی، مدیریت و تدبیر و تمام ویژگی‌ها و ابهتی که داشت، کار را شروع کرد و به شناسایی مناطق آلوده و برنامه‌ریزی برای عملیات برای سرکوب اشرار پرداخت. برای هر کدام از عملیات‌های که حاج قاسم انجام داد، من نفر دوم پیگیری در لشکر ثارالله بودم و دوستان دیگر از یگان‌های دیگر تحت امر فرماندهی ایشان بودند.
«سردار قاسم رضایی» جانشین فرماندهی نیروی انتظامی می‌گوید: بیش از ۳۸۰۰ شهید و ۱۲ هزار جانباز در راه مبارزه با مواد مخدر تقدیم نظام شده‌اند که یکی از شهدای معروف در مقابله و مبارزه با مواد مخدر، سپهبد شهید قاسم سلیمانی است. این شهید بزرگوار در زمان حیاتش در شرق کشور در مبارزه با مواد افیونی جانفشانی کرد و سپس مسیر ضد تروریستی را در جهان ادامه داد تا به دست شقی‌ترین افراد به شهادت رسید.

«جانبازی بدون مرز» در سپاه قدس
نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی که به تعبیر رهبر معظم انقلاب «رزمندگان بدون مرز» هستند؛ از بدو تأسیس تاکنون به ویژه طی دو دهه گذشته همواره وزنه‌ای تاثیرگذار و بازیگری کلیدی در راستای حمایت از مسلمانان جهان و به ویژه منطقه غرب آسیا بوده است.
بوسنی؛ نخستین میدان جدی نیروی قدس: در جریان جنگ بوسنی در سال های آغازین دهه ۹۰ میلادی و در شرایطی که ایران به تازگی از جنگ هشت ساله رها شده و با تحریم‌های سنگین آمریکا و تهدیدات صدام رو به رو بود کمک های نظامی شایان توجهی به ارتش مضمحل شده مسلمانان بوسنی در برابر صرب‌ها ارائه کرد. در جریان جنگ بوسنی بیش از یکصد هزار تن از مسلمانان قتل عام شدند. شهید رسول حیدری نخستین شهید ایرانی در جنگ بوسنی بود. افرادی چون آیت‌الله جنتی، سردار محمدرضا نقدی و سردار مصطفی ربیعی نقش کلیدی در حمایت از مسلمانان بوسنی داشتند. حضور نیروی قدس در بوسنی، پیروزی مسلمانان این کشور را رقم زد.
جنگ افغانستان: ماموریت نیروی قدس در افغانستان همزمان با تغییر فرماندهی در این نیرو آغاز شد و سردار احمد وحیدی مسئولیت فرماندهی را به سردار حاج قاسم سلیمانی فرمانده وقت لشکر ۴۱ ثارالله استان کرمان واگذار کرد. تجارب سردار سلیمانی در مبارزه با اشرار جنوب شرق ایران به‌علاوه حضور مشارکتی در جنگ بوسنی، از جمله عواملی بود که فرمانده معظم کل قوا وی را به فرماندهی نیروی قدس منصوب کرد و در حقیقت،‌ افغانستان نخستین ماموریت حاج قاسم بود.
جنگ عراق: پس از حمله آمریکا و نیروهای متحدش به عراق در سال ۲۰۰۳،‌ نیروی قدس با هدف کمک به ثبات و امنیت عراق و حمایت از مردم این کشور در برابر اشغالگری آمریکا و متحدانش وارد صحنه عراق شد. این کمک‌ها عمدتا حالت مستشاری داشت و با توجه به مناسبات دیرینه‌ای که میان ایران و گروه‌های معارض عراقی به ویژه گروه‌های شیعی از جمله حزب الدعوه و مجلس اعلا وجود داشت، نیروی قدس و فرمانده آن که مسئولیت پرونده عراق رسما به او سپرده شده بود، جای خود را در عراق باز کردند. کمک‌های نیروی قدس و سردار سلیمانی هزینه‌های توافقنامه امنیتی عراق-آمریکا را به حداقل رساند.
جنگ ۳۳ روزه لبنان: جنگ رژیم صهیونیستی علیه لبنان که در اسرائیل به جنگ دوم لبنان و در لبنان به جنگ جولای یا جنگ تموز معروف است، نبرد ۳۳ یا ۳۴ روزه بین ارتش اسرائیل و حزب الله لبنان بود که در ۱۲ جولای ۲۰۰۶ آغاز شد و دامنه آن شمال اسرائیل و سراسر لبنان را در بر گرفت. این جنگ با قطعنامه ۱۷۰۱ شورای امنیت سازمان ملل در تاریخ ۱۴ اوت ۲۰۰۶ پایان یافت. 
سردار سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی در اولین و تنها مصاحبه مطبوعاتی خود در این خصوص گفتند: در تمام دوره‌ای که رژیم صهیونیستی در آغاز جنگ ۳۳روزه اجرای عملیات کرد خصوصاً در ساعات و روز اول و روزهای اول، او اهداف موجود در بانک اطلاعاتی از قبل آماده‌ی خود را هدف قرار داد. رژیم، همه‌ی آن بانک اطلاعاتی که از قبل آماده کرده بود را به نیروی هوایی خود واگذار کرد و نیروی هوایی بر مبنای آن بانک که مختصات دقیق مکان‌های متعلق به حزب‌الله در آن وجود داشت، وارد عمل شد. اما به‌دلیل تدابیری که حزب‌الله انجام داده بود - هم در بُعد نیروی انسانی و هم در بُعد امکانات – حزب‌الله حداقل آسیب را دید و یا می‌توان گفت در لحظات اولیه‌ هیچ آسیبی ندید.
سرلشکر سلیمانی: اگر جنگ ۳۳ روزه متوقف نمی‌شد، ارتش رژیم صهیونیستی متلاشی می‌شد. نقش نیروی قدس و شخص سردار سلیمانی در این جنگ نقش موثر و تاثیرگذاری بود و همانطور که خود گفته است در آن ایام بیشتر در لبنان و در کنار دوستان حزب الله بوده و برای فرماندهی جنگ در اتاق ویژه عملیات حضور داشته است. سردار سلیمانی در این خصوص می گوید:«بعد از هفته اول جنگ به تهران آمدم و بعد از جلسه با آقای لاریجانی در دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی با هم به مشهد رفتیم خدمت حضرت آقا تا گزارش آخرین وضعیت را بدهیم در آن جلسه مقام معظم رهبری سفارشاتی فرمودند که آنرا جزو الهامات الهی باید در نظر گرفت که انصافاً سرنوشت جنگ را تغییر داد.»
در همین راستا و در فرآیند جانبازی‌های حاج‌قاسم باید از حضور مؤثر و مستشاری او در جنگ ۲۲روزه غزه و نیز جنگ ۸روزه غزه یاد کرد.
جنگ سوریه: بحران سوریه در اوایل سال ۲۰۱۱ میلادی آغاز شود و در سال ۲۰۱۲ شاهد خطرناک ترین مرحله بحران خود بود چراکه پس از آغاز اغتشاشات در شهرهای حمص و حماه و آغاز حمله نظامی به مراکز دولتی و امنیتی، گروه های تروریستی به تدریج به شهرهای بزرگ مانند دمشق و حلب رسیدند و اقدامات خطرناکی را علیه نظام سوریه سازماندهی کردند.
با ادامه درگیری‌ها در سوریه و ورود قدرت‌های فرامنطقه‌ای به این کشور و حمایت آنها از جریانات تکفیری برای شورش علیه دولت سوریه و عراق،‌ همزمان گروهک تروریستی-تکفیری داعش نیز در این دو کشور اعلام موجودیت کرد و فصل جدیدی از مبارزه با تروریسم در این دو کشور با محوریت نیروی قدس سپاه شکل گرفت.
در همین حال ادامه نبرد نیروهای مقاومت و مدافعان حرم با تروریست‌های تکفیری داعش که برای خود سرزمین‌های خلافت ساخته بودند، با نابودی کامل این خلافت خودخوانده در سوریه و عراق همراه بود. این پیروزی با هدایت و فرماندهی میدانی نیروی قدس سپاه و در رأس آن سردار شهید حاج قاسم سلیمانی در سوریه و عراق به دست آمد.

جانبازی حاج‌قاسم در زلزله بم و توبیخ وزیر!
«ابراهیم شهریاری»،‌ همرزم و یار قدیمی شهید حاج قاسم سلیمانی از جانبازی حاج‌قاسم برای مردم در بزنگاه‌ها می‌گوید: مصیبت بم، تلخ‌تر می‌شد اگر حاج قاسم نبود.
آقای وزیر! کجایی؟ 
وقتی حاج قاسم به بم رسید،‌ هیچ مسئولی آنجا حضور نداشت و اوضاع به شدت به هم ریخته بود. حاج قاسم وقتی به بم رسید و آن وضعیت مردم را دید و از تعداد فوتی‌ها باخبر شد، خیلی غصه‌دار شد.
اما فقط این نبود. حاجی وقتی در جریان وضعیت بحرانی شهر قرار گرفت، خیلی از دست مسئولان بی‌عمل و بی‌تدبیر ناراحت و عصبانی شد. خوب یادم است حتی به خاطر مردم با وزیر مرتبط با ماجرا درگیری لفظی پیدا کرد. من خودم شاهد تماس تلفنی حاج قاسم با وزیر بودم. با ناراحتی به او گفت: «نشستی در تهران و دستور می‌دهی؟! بلند شو بیا بم، ببین چه خبر است»... استاندار کرمان را هم که از دوستان قدیمی‌اش بود،‌ همین‌طور توبیخ و سرزنش کرد. استاندار وقتی فهمید حاج قاسم از تهران خودش را زودتر از او به بم رسانده، خجالت کشید. واقعیت این است که در آن شرایط سخت و بحرانی، این حاج قاسم بود که اضاع مناطق زلزله‌زده را مدیریت کرد و همه را به خط کرد و به برای کمک به بم کشاند؛ چون دلش برای مردم می‌سوخت.

سیل خوزستان وجه دیگری از جانبازی حاج‌قاسم برای وطن
«ابراهیم شهریاری» می‌افزاید: سیل خوزستان، وجه دیگری از شخصیت و مرام شهید حاج قاسم سلیمانی را پیش چشم عموم مردم ایران گذاشت و مردم‌داری ایشان را بیش از پیش به رخ کشید. حضور داوطلبانه سردار در مناطق سیل‌زده خوزستان و بسیج نیروها و امکانات تحت مدیریتش برای امدادرسانی به سیل‌زدگان، در حالی بود که ایشان با توجه به فرماندهی سپاه برون مرزی، هیچ‌گونه وظیفه مقرر سازمانی در این زمینه نداشت.
لازم است بگویم سیل خوزستان،‌ فقط یکی از این موقعیت‌ها و آخرین‌شان بود که سردار فراتر از وظایف سازمانی‌اش به کمک مردم آمد. ایشان در چند بحران داخلی، نقش محوری ایفا کرد با اینکه مأموریت ذاتی‌اش نبود. حاج قاسم از آنجاکه دلش برای مردم می‌تپید و دوست داشت به آنها خدمت کند، هم در زلزله بم یکی از چهره‌های تاثیرگذار بود. هم در ماجرای برخورد هواپیمای نیروهای سپاه به کوه، حضورش گره‌گشا شد و هم در سیل خوزستان، مایه دلگرمی مردم و بسیج نیروها برای کمک‌رسانی به سیل‌زدگان بود.
اگر سردار بعد از زلزله سال ۸۲ به‌اتفاق بچه‌هایی که در دوران دفاع مقدس در رکابش بودند، در بم مستقر نمی‌شد، قطعاً تلفات آن زلزله چندین برابر می‌شد.
اما یک گروه برای حضور در سیل خوزستان، نیاز به فراخوان و دستور نداشتند. تمام نیروهایی که در دوران دفاع مقدس در رکاب حاج قاسم در خوزستان خدمت کرده بودند، تا از حضور حاجی در آن منطقه خبردار شدند، از سراسر کشور خودشان را به خوزستان رساندند و با جان و دل شروع به کمک‌رسانی به سیل‌زدگان کردند. واقعاً آن خدمت‌رسانی حاج قاسم و یارانش به مردم سیل‌زده خوزستان، مثل یک یادگاری ارزشمند باقی ماند؛ مخصوصاً که شهید ابومهدی المهندس هم همراه حاجی آمد و نیروهای خودش از الحشد الشعبی عراق را هم با امکانات لازم برای کمک‌رسانی به مردم سیل‌زده خوزستان به آن منطقه آورد.

استمرار جانبازی برای مردم تا لحظه شهادت با پیگیری جذب حداکثری
درهمین راستا، حجت الاسلام حاجی صادقی نماینده ولی فقیه می گوید:
"یک‌بار به او عرض کردم: حاج قاسم! شما نسبت به بعضی از مدیران این‌همه تواضع نشان می‌دهید چرا این کار را می‌کنید این سزاوار نیست.
گفت: «من برای رفع مشکلات مردم دست هرکسی را می‌بوسم.»
حاج قاسم یک‌تکه کلامی داشت که می‌گفت: «دست شما را می‌بوسم.»
 من به ایشان گفتم: «بعضی از افراد شایستگی این را ندارند که شما این جمله را به ایشان بگویید.»
گفت: «برای مردم دست هرکسی را می‌بوسم.»
و می‌گفت: «اگر دست‌بوسی من سبب شود که مسئولین به این مردم خدمت کنند باکی از این کار ندارم".
همین نجابت و روحیه جذب حداکثری داشتن، موجب شد سردار دل‌ها شود؛ به گونه‌ای که برای نخستین بار در تاریخ بشریت هفت میلیون نفر با گرایش و سلایق مختلف، مذهبی و غیرمذهبی، انقلابی و غیر انقلابی، محجبه و غیر محجبه در تشییع جنازه قهرمان ملی خود، ژنرال سپهد شهید سلیمانی حضور پیدا کنند و شهادت بر نام و یاد نیک او بدهند، و این پیام و درس دیگری از مکتب سلیمانی به رهروان اوست که می‌شود با حفظ اصول نظام و تعبد به اصل ولایت فقیه چنین روحیه و مرام و مسلک جذب ((حداکثری)) و ((دفع حداقلی)) داشت.

ضرورت تدریس مکتب جانبازی حاج‌قاسم در آموزش‌عالی
رهیافت‌های جانبازی حاج قاسم نشان می‌دهد؛ اعتقاد راسخ به اسلام سیاسی و ولایت فقیه، اراده‌ قاطع بر حاکمیت دین خدا در جهان، تکلیف‌شناسی و انجام وظیفه، ذوب در انقلاب بودن و جهت‌گیری‌ انقلابی و جهادی، سلوک معنوی و دوری از نفسانیت و خودخواهی، باور به کرامت انسان‌ها و شتافتن به کمک آنها، مقابله و مواجهه‌ با نظام سلطه، تدبیر، باور به داشته‌ها و اتکا به آن و ... از مبانی و اصول مکتب شهید سلیمانی است.
نتیجه‌گیری: مکتب سلیمانی مکتبی جامع و مانع و ثمره حرکت هدف‌دار، سنجیده، خستگی‌ناپذیر و سرشار از ایمان و اخلاص حاج قاسم به سوی اهداف والا و الهی است. اکنون نوبت مسئولان و مدیران در سه قوه است که پایبند به مکتب سلیمانی باشند و با این سرمایه عظیم از گذرگاه‌های دشوار عبور کنند.
از این روی، در پایان باید یادآور شد؛ این همه جانبازی برای وطن که در نوع خود مکتب به‌شمار می‌آید، ضرورت دارد در قالب تدریس «درس آشنایی با مکتب شهید سلیمانی» با عنوان «قهرمان ملی» از سال تحصیلی آینده در برنامه‌های آموزش‌عالی قرار گیرد و این محقق نمی‌شود جز با همت و حمیت انقلابی و مکتبی رهروانِ واقعی حاج‌قاسم.
فقد کذبَ الموتُ أنتَ الخلود فذکرکَ باقٍ بقاءَ الوُجود
مرگ دروغ گفت و تو جاویدانی، پس یادت تا هستی هست ، خواهد بود.
علیکَ السَّلامُ بوادِ السَّلام برضوانِ حبٍّ وربٍّ وَدُود
در وادی سلامت و امنیت و در رضوان الهی و لقای پروردگار مهربان بر تو درود باد !
https://www.razavi.news/vdceze8v.jh8fni9bbj.html
razavi.news/vdceze8v.jh8fni9bbj.html
کد مطلب ۸۷۴۵۱
ارسال نظر
نام شما

آدرس ايميل شما