۰
تاریخ انتشار
پنجشنبه ۲۱ بهمن ۱۴۰۰ ساعت ۱۳:۰۱
یادداشت؛

انقلاب رضوی، انقلابیِ امام رضایی

انقلاب رضوی، انقلابیِ امام رضایی
خبرگزاری رضوی- غلامرضا بنی اسدی؛ آنان که انقلاب را به چشم دیده و به وجود تجربه کرده اند، همه چیز را می دانند اما برای نسلِ امروز می گویم که می‌خواستیم با انقلاب، بهشت بسازیم. بهشتی که مشی و مرام مردمانش هم بهشتی باشد. می خواستیم، نظمی بنا کنیم که همه بی نظمی ها را به سامان آورد. می خواستیم با اخلاقی سازی جامعه، راه را بر هرچه بی اخلاقی است ببندیم. می خواستیم با احیای خوبی ها، در تعریف امام رضا(ع) صاحب جایگاه شویم که می فرمایند:" رَحِمَ اللّه ُ عَبْدا اَحیا اَمْرَنا … یَتَعَلَّمُ عُلومَنا وَ یُعَلِّمُهَا النّاسَ، فَاِنَّ النّاسَلَوْ عَلِموا مَحاسِنَ کَلامِنا لاَتَّبَعونا؛ رحمت خدا بر بنده اى که امر ما را زنده کند، دانش هاى ما را فرا گیرد و به مردم بیاموزد. اگر مردم زیبایى هاى سخنان ما را مى دانستند از ما پیروى مى کردند." می خواستیم مردم، زیبایی سخنان اهل بیت را بیابند و به رفتار درآورند تا همان بهشتِ آرزو ها در زندگی مان چنان بشکفد که ابدیت ما ادامه همین فصل خوش باشد. در این فضا زیست می کردیم و رهبران ما در این هندسه، فرداها را تحریر می کردند. الگو هم کم نداشتیم در عرصه عمل. یک نمونه اش می شود قاضی القضات انقلاب که در قدرت و صاحب اقتدار بود اما هرگز نه محصور هژمونی قدرت شد و نه آن را در حصر خویش درآورد و برای خویش به خدمت گرفت. مردی به نام "سید محمد حسینی بهشتی" که "آیت‌الله" بود به معنای دقیق کلمه و راهبرد اصلاح داشت. شاخصه‌های رفتاری او نسخه‌های شفابخشی است که می‌توان امروز هم، بیماری‌های اخلاقی را بدان علاج کرد.
یک نمونه‌اش مناظره با کیانوری، دبیر اول حزب توده، در تلویزیون. کیانوری آیاتی از قرآن را اشتباه خواند، بهشتی اشتباه او را روی کاغذ نوشت و کاغذ را زیر میزی و پنهانی به کیانوری داد تا اشتباهش را در برنامه زنده تلویزیون اصلاح کند! کیانوری بعد از جلسه از بهشتی پرسید: چرا چنین کردی؟ درحالی که می‌توانستی از همین خطای من برای تخریبم در تلویزیون بهره ببری و مرا در مناظره به باد نقد تندی بگیری؟ بهشتی به او گفت: "انقلاب نکردیم که در تلویزیون جمهوری اسلامی انسان‌ها را تخریب کنیم، بلکه انقلاب کردیم که انسان‌ها را هدایت کنیم." گویی با رفتار خود، تبیین کننده این کلام روشن و راهبردی حضرت امام رضا(علیه السلام) بود که می فرماید:" المُسلِمُ الَّذی یَسلَمُ المُسلِمونَ مِن لِسانِهِ و یَدِهُ ولَیسَ مِنّا مَن لَم یَأمَن جارُهُ بَوائِقَهُ؛ مسلمان کسى است که مردم از دست و زبان او آسوده باشند و از ما نیست آن که همسایه اش از شرّ او در امان نباشد." بهشتی یک نمونه بود از فرهنگ انقلاب که همه و حتی دشمنانش می دانستند که از سوی او گزندی بدانان نمی رسد حتی اگر ناجوانمردی را از حد بگذرانند باز این انقلابی خود ساخته جوانمردی را در حق آنان تمام خواهد کرد چنان که در باره شاه و همسر بنی صدر چنین کرد. او راه خوب بودن و انقلابی ماندن را به ما آموخت. تعلیم مان کرد که مسلمانی و انقلابیگری به رفتار است نه به ادعا. ما را به این نگاه و حدیث رضوی هدایت کرد که؛ " من کان منا و لم یطع الله فلیس منا؛ هر کس خودش را از ما بداند و خدا را اطاعت نکند از ما نیست!"  بهشتی با اطاعت از خدا راه را نشان مان داد تا "لب و دهن" نباشیم بلکه صدق ادعای مان را رفتار مان گواهی کند چه انقلابی نمی تواند از دایره ای که امام رضا می فرماید بیرون باشد. ادعا را هیچ ارزشی نیست. ارزشمندی جایی حاصل می شود که با اطاعت از خداوند نسبت خود را با امامت تعریف کنیم. در هندسه قرآنی زندگی کنیم. ایمان بیاوریم و بر آن استوار بمانیم. از سنگ و تیر و طعنه دیگران نهراسیم که وظیفه دفاع از مومنان را خود خداوند به عهده گرفته است و او بر عهد خود بسیار غیور است.
https://www.razavi.news/vdcfcxdc.w6dvjagiiw.html
razavi.news/vdcfcxdc.w6dvjagiiw.html
کد مطلب ۸۶۰۴۸
ارسال نظر
نام شما

آدرس ايميل شما