خبرگزاری رضوی،سعید نوریان؛ در حرم غريب سلطان سریر ارتضا،رنگ عشق و آشنايي موج مي زند وگلدسته هاي منور بارگاه کبریایی اش، به احترام امام مهربانی ها، قيام كرده اند. بارگاه عارفانه و عاشقانه خورشید خراسان، زيبا بهشت روي زمين است و در هواي حرمش، بوي اقاقي عشق جاري است.
بوي عطر حضور عاشقانه آفتاب هزار آیینه در سراسر حرم هميشه نوراني اش پيچيده است و من، من ايراني، من شيفته و شيداي شوريده اش، ميهمان زيباترين لحظه هاي زيستنم.
هميشه و هر زماني كه فرصت ارادت به ساحت ملكوتي ونورانی اش، نصیب مان شده، در بارگاهت مقدسش، گم شده ایم، در هزار آئينه شكسته ایم و در آن تكثير شده ایم و هميشه چشمان مان را نذر گريه بر ضريحت كرده ایم. هربار که به دیدارش نائل می شویم؛ مي خواهیم همراه با خيل عاشقانش و در حرم همیشه نورانی اش، دو ركعت نماز عشق بگذاریم و در دستان قنوت مان، با توسل به نام بلندش، آن قدر اشك بريزیم كه ماهيان اجابت از دستان مان سرازير كنند.
به زیبا حرم مقدسش که می رویم، دلشوره ها و تمام تردیدهای مان را فراموش می کنیم. چون آبی زلال و جاری از چشمه ساران، پاک پاک می شویم و زیارتش را سعادتی می دانیم که به تقدس ضیافت آسمان می ماند. به حریم حرمت که دعوت می شویم، سربلند و فارغ از تمام مادیات و دلخوشی های دنیوی، به سویش قدم بر می داریم با رازهایی سر به مهر که تنها خود میدانم و امام رئوف و حاجت هایی بزرگ که از او می طلبیم. به ضریح مطهرش که تکیه می دهیم، بی آنکه به دردی بیندیشیم، اشک شوق بر چهره شرمسارمان سرازیر می شود و دل می بندیم به آسمان یاکریم ها. به ضریح مطهرش که تکیه می دهیم، شانه های مان سبک می شوند.
عشق ما به غریب خراسان، عشق صاحب نیاز به ولایت ناز است، عشق بنده به مولاست. مولایی که مزارش وعده گاه زيارت و التجاي عاشقان است.
مشهد، مدینه دیگری است که هشتمین رکعت عشق و نماد مهربانی خالق رحمان با خلق، حضرت علی ابن موسی الرضا(ع) در آن آرمیده است. قطعه ای از بهشت الهی که چون طورسینا، میقات میلیون ها موسای کلیم است. امام مهربان و رئوفی آرمیده است که بارگاه ملکوتی اش همچون آفتابی پرشکوه در جای جای ایران زمین، نورافشانی کرده و کوی پرشکوهش، مامن غریبان و ضامن دل های پریشان است.
عشق ما به امام مهربانی های و رضای اهل بیت علیهم السلام، تمام شدنی نیست. این عشق، یک عشق الهی و مقدس است. عاشقی، پیشه ماست و نیک می دانیم که چگونه برای امام رئوف مان، عشق ورزی کنیم.
ای سلام گرم خورشید از فراسوها به تو
شب پناه آورده با انبوه شببوها به تو
بغض خود را ابرها پیش تو خالی میکنند
از غم صیاد میگویند آهوها به تو
ای ضریحت عشق! از هر لذتی شیرینتر است
لحظهای که میرسد دست النگوها به تو
چون کبوتر دست برمیداشتند از رسم کوچ
فکر میکردند اگر روزی پرستوها به تو
نسخه درماندگان است آب سقاخانهات
ای که دارد بستگی تأثیر داروها به تو
نغمهی نقاره یک سو، یک طرف هوهوی باد
من دلم را دادهام در این هیاهوها به تو