خبرگزاری رضوی به مناسبت بزرگداشت شاعر پرآوازه خراسان گزارش می دهد؛
عطار نیشابوری؛ منادی اخلاق و زهد
خبرگزاری رضوی- زهرا رفعتی؛ ۲۵ فروردین مصادف است با روز بزرگداشت عطار، شاعر خراسانی که فقط استعداد سرودن شعر او را در زمانه خود و بعد از آن بر سر زبان ها نینداخت بلکه داروسازی و داروشناسی را هم در کنار پدر آموخت تا علاوه بر روح آدمها جسم آنان را هم مرهمی باشد. عطار سال ۵۴۰ هجری در نیشابور چشم به جهان گشود و سال ۶۱۷ توسط حمله سربازان مغول کشته شد. این شاعر پرآوازه اهل سنت بود و با قرآن، فقه، حدیث و تفسیر آشنایی داشت و این الفت با کلام خدا حتی در اشعارش هم نمایان است و جالب اینجاست که با وجود سنی بودن اما او اشعاری در مورد امام علی علیه السلام سروده است و به همین خاطر خیلی ها او را شاعری شیعه می دانند. عطار از شاعران بزرگ متصوفه بود و سادگی سخن او شیفتگان زیادی داشت و هنوز هم دارد و شهرت او جهانی است و اشعارش گنجینه ای پرافتخار برای این مرز و بوم است.
او برای بیان مقاصد عرفانی خود بهترین راه را که همان آوردن کلام ساده و بی پیرایه و خالی از هرگونه آرایش است انتخاب کرده است. شیخ عطار نیشابوری اگر چه در ظاهر کلام و سخن خود آن وسعت اطلاع و استحکام سخن استادانی همچون سنایی را ندارد ولی آن گفتار ساده که از سوختگی دلی هم چون او باعث شده که خواننده را مجذوب نماید و همچنین کمک گرفتن او از تمثیلات و بیان داستانها و حکایات مختلف یکی دیگر از جاذبه های آثار او می باشد و او سرمشق عرفای نامی بعد از خود همچون مولوی و جامی قرار گرفته و آن دو نیز به مدح و ثنای این مرشد بزرگ پرداخته اند چنانکه مولوی گفته است: عطار روح بود و سنایی دو چشم او ما از پی سنایی و عطار آمدیم
شاعری اهل زهد و تقوا
زهد و تقوا او زبانزد بود و جامی در این باب نقل میکند: عطار در محل کسب خود مشغول به کار بود که درویشی از آنجا گذر کرد. درویش درخواست خود را با عطار در میان گذاشت، اما عطار همچنان به کار خود میپرداخت و درویش را نادیده گرفت. دل درویش از این رویداد چرکین شد و به عطار گفت: تو که تا این حد به زندگی دنیوی وابستهای، چگونه میخواهی روزی جان بدهی؟ عطار به درویش گفت: مگر تو چگونه جان خواهی داد؟ درویش در همان حال کاسه چوبین خود را زیر سر نهاد و جان به جانآفرین تسلیم کرد. این رویداد اثری ژرف بر او نهاد که عطار دگرگون شد، کار خود را رها کرد و راه حق را پیش گرفت؛ که البته این روایت، بههیچوجه پذیرفتنی نیست زیرا که زهد عطار از همان ابتدای کودکی نمایان بودهاست.
آثار عطار را می توان به دو دسته تقسیم کرد؛ ديوان اشعار كه شامل غزليات و قصايد و رباعيات است و مثنويات او عبارتند از الهي نامه، اسرار نامه، مصيبت نامه، وصلت نامه، بلبل نامه، بي سر نامه، منطق الطير، جواهر الذات، حيدر نامه، مختار نامه که هرکدام در نوع خود بی نظیرند. بنا به روایات، عطار به تعداد سورههای قرآن، ۱۱۴ تصنیف از کتاب، رساله، نظم و نثر نوشته است و از خاص ترین کتاب هایش می توان به تذکره الاولیا که به زبان فارسی بوده اشاره کرد. این کتاب در شرح حال ۹۷ نفر از مشایخ صوفیه نوشته شده و هدف از آن الگوبرداری از سیره عملی و گفتاری آنها است. این کتاب شامل مقدمه و ۷۲ باب میشود که هر یک به زندگی و سخنان یکی از عارفان و مشایخ میپردازد. تذکره الاولیا به معنای یاد دوستان خدا است.
منطق الطیر و مصیبت نامه شاید بهترین آثار
از میان مثنوىهاى عرفانى، بهترین و شیواترین آنها که به نام تاج مثنوىهاى او به شمار مىآید، منطق الطیر است که موضوع آن، بحث پرندگان از یک پرنده داستانى به نام سیمرغ است که منظور از پرندگان، سالکان راه حقّ و مراد از سیمرغ، وجودِ حقّ مىباشد که عطّار در این منظومه، با نیروى تخیّل خود و به کار بردن رمزهاى عرفانى، به زیباترین وجه، سخن مىگوید. این منظومه یکى از شاهکارهاى زبان فارسى است.
یکی از آثار مشهور و معروف عطار را میتوان مصیبت نامه آن برشمرد که از آثار منظوم این شاعر بوده و شامل ۷,۵۳۹ بیت و ۳۴۷ حکایت است. مصیبت نامه در قالب مثنوی سروده شده و عمق عرفانی بسیار بالایی دارد که با هیچ یک از آثار او قابل مقایسه نیست. در اشعار این شیخ، سوز و درد خالصانهای وجود دارد که آن را در کمتر شاعری میتوان جستجو کرد. عطار این اثر خود را در دوران پختگی خود سروده است، به همین خاطر آن را نسبت به سایر آثارش، خاصتر کرده است.
برخی بر این عقیدهاند که انتخاب مصیبت نامه برای این اثر عطار به دغدغه فکری او درباره این مسئله که بین دو راهی شریعت و طریقت، چگونه میتواند به دنبال حقیقت باشد، مربوط میشود؛ اما در حقیقت، بنا به گفته عطار، دلیل این نامگذاری رنج و سختی در استخراج معانی، ترتیب مضامین، آراستگی و ترکیب الفاظ است. بخش آغازین مصیبت نامه عطار با مدح پروردگار، مدح محمد، ذکر معراج و ستایش خلفای راشدین و حسینی آغاز میشود و در ادامه به تفسیر ۴۰ مقاله که هر کدام شامل چندین حکایت هستند، میپردازد.
دیدار عطار با مولوی
پدر مولوی در سفری که به مغرب ایران کرد، فرزند خردسال خود را، جلال الدین محمد، که بعدها به «مولوی» شهرت یافت، به همراه آورد، آنان از شهرهای نیشابور، بغداد، مکه و شام گذشتند و سرانجام در «قونیه» که از شهرهای فعلی ترکیه است، اقامت گزیدند. در طول این سفر و هنگام عبور از نیشابور، به دیدار شیخ فرید الدین عطار نیشابوری رفتند، هر دو حدود هفتاد سال داشتند، عطار «اسرار نامه» خود را به «مولوی» که در آن هنگام شش ساله ای بیشتر نبود، تقدیم کرد و درباره او با پدر چنین گفت: «این فرزند را گرامی دار، زود باشد که از نفس گرمش، آتش در سوختگان عالم زند.» این پیش بینی عطار بعدها به راستی پیوست و آن کودک خردسال شاعری پر آوازه شد.
او برای بیان مقاصد عرفانی خود بهترین راه را که همان آوردن کلام ساده و بی پیرایه و خالی از هرگونه آرایش است انتخاب کرده است. شیخ عطار نیشابوری اگر چه در ظاهر کلام و سخن خود آن وسعت اطلاع و استحکام سخن استادانی همچون سنایی را ندارد ولی آن گفتار ساده که از سوختگی دلی هم چون او باعث شده که خواننده را مجذوب نماید و همچنین کمک گرفتن او از تمثیلات و بیان داستانها و حکایات مختلف یکی دیگر از جاذبه های آثار او می باشد و او سرمشق عرفای نامی بعد از خود همچون مولوی و جامی قرار گرفته و آن دو نیز به مدح و ثنای این مرشد بزرگ پرداخته اند چنانکه مولوی گفته است: عطار روح بود و سنایی دو چشم او ما از پی سنایی و عطار آمدیم
شاعری اهل زهد و تقوا
زهد و تقوا او زبانزد بود و جامی در این باب نقل میکند: عطار در محل کسب خود مشغول به کار بود که درویشی از آنجا گذر کرد. درویش درخواست خود را با عطار در میان گذاشت، اما عطار همچنان به کار خود میپرداخت و درویش را نادیده گرفت. دل درویش از این رویداد چرکین شد و به عطار گفت: تو که تا این حد به زندگی دنیوی وابستهای، چگونه میخواهی روزی جان بدهی؟ عطار به درویش گفت: مگر تو چگونه جان خواهی داد؟ درویش در همان حال کاسه چوبین خود را زیر سر نهاد و جان به جانآفرین تسلیم کرد. این رویداد اثری ژرف بر او نهاد که عطار دگرگون شد، کار خود را رها کرد و راه حق را پیش گرفت؛ که البته این روایت، بههیچوجه پذیرفتنی نیست زیرا که زهد عطار از همان ابتدای کودکی نمایان بودهاست.
آثار عطار را می توان به دو دسته تقسیم کرد؛ ديوان اشعار كه شامل غزليات و قصايد و رباعيات است و مثنويات او عبارتند از الهي نامه، اسرار نامه، مصيبت نامه، وصلت نامه، بلبل نامه، بي سر نامه، منطق الطير، جواهر الذات، حيدر نامه، مختار نامه که هرکدام در نوع خود بی نظیرند. بنا به روایات، عطار به تعداد سورههای قرآن، ۱۱۴ تصنیف از کتاب، رساله، نظم و نثر نوشته است و از خاص ترین کتاب هایش می توان به تذکره الاولیا که به زبان فارسی بوده اشاره کرد. این کتاب در شرح حال ۹۷ نفر از مشایخ صوفیه نوشته شده و هدف از آن الگوبرداری از سیره عملی و گفتاری آنها است. این کتاب شامل مقدمه و ۷۲ باب میشود که هر یک به زندگی و سخنان یکی از عارفان و مشایخ میپردازد. تذکره الاولیا به معنای یاد دوستان خدا است.
منطق الطیر و مصیبت نامه شاید بهترین آثار
از میان مثنوىهاى عرفانى، بهترین و شیواترین آنها که به نام تاج مثنوىهاى او به شمار مىآید، منطق الطیر است که موضوع آن، بحث پرندگان از یک پرنده داستانى به نام سیمرغ است که منظور از پرندگان، سالکان راه حقّ و مراد از سیمرغ، وجودِ حقّ مىباشد که عطّار در این منظومه، با نیروى تخیّل خود و به کار بردن رمزهاى عرفانى، به زیباترین وجه، سخن مىگوید. این منظومه یکى از شاهکارهاى زبان فارسى است.
یکی از آثار مشهور و معروف عطار را میتوان مصیبت نامه آن برشمرد که از آثار منظوم این شاعر بوده و شامل ۷,۵۳۹ بیت و ۳۴۷ حکایت است. مصیبت نامه در قالب مثنوی سروده شده و عمق عرفانی بسیار بالایی دارد که با هیچ یک از آثار او قابل مقایسه نیست. در اشعار این شیخ، سوز و درد خالصانهای وجود دارد که آن را در کمتر شاعری میتوان جستجو کرد. عطار این اثر خود را در دوران پختگی خود سروده است، به همین خاطر آن را نسبت به سایر آثارش، خاصتر کرده است.
برخی بر این عقیدهاند که انتخاب مصیبت نامه برای این اثر عطار به دغدغه فکری او درباره این مسئله که بین دو راهی شریعت و طریقت، چگونه میتواند به دنبال حقیقت باشد، مربوط میشود؛ اما در حقیقت، بنا به گفته عطار، دلیل این نامگذاری رنج و سختی در استخراج معانی، ترتیب مضامین، آراستگی و ترکیب الفاظ است. بخش آغازین مصیبت نامه عطار با مدح پروردگار، مدح محمد، ذکر معراج و ستایش خلفای راشدین و حسینی آغاز میشود و در ادامه به تفسیر ۴۰ مقاله که هر کدام شامل چندین حکایت هستند، میپردازد.
دیدار عطار با مولوی
پدر مولوی در سفری که به مغرب ایران کرد، فرزند خردسال خود را، جلال الدین محمد، که بعدها به «مولوی» شهرت یافت، به همراه آورد، آنان از شهرهای نیشابور، بغداد، مکه و شام گذشتند و سرانجام در «قونیه» که از شهرهای فعلی ترکیه است، اقامت گزیدند. در طول این سفر و هنگام عبور از نیشابور، به دیدار شیخ فرید الدین عطار نیشابوری رفتند، هر دو حدود هفتاد سال داشتند، عطار «اسرار نامه» خود را به «مولوی» که در آن هنگام شش ساله ای بیشتر نبود، تقدیم کرد و درباره او با پدر چنین گفت: «این فرزند را گرامی دار، زود باشد که از نفس گرمش، آتش در سوختگان عالم زند.» این پیش بینی عطار بعدها به راستی پیوست و آن کودک خردسال شاعری پر آوازه شد.