خبرگزاری رضوی به مناسبت سالروز شهادت سردار دلاور ارتش گزارش می دهد؛
صیاد شیرازی خار چشم دشمن، قوت دل میهن
خبرگزاری رضوی-زهرا رفعتی؛ امروز (۲۱فروردین) سالروز شهادت مدافع و سرلشکری از خطه خراسان است. دلاور مردی که یکی از اصلیترین رهبران نظامی ایران و کسانی که پس از آزادسازی خرمشهر طرفدار ادامه جنگ و کشاندن جنگ به داخل عراق بود و بخاطر رشادت ها و موفقیت هایی که به دست آورد نشان درجه یک فتح را کسب کرد. "علی صیاد شیرازی". نام امیر ارتش سپهبد صیاد شیرازی که به میان می آید ۸ سال دفاع مقدس کنارش می نشیند. اصلا گویی ۸ سال جنگ و دفاع مقدس با نام او عجین شده است. او از فرماندهان بی بدیل ارتش در دوران جنگ تحمیلی است که پاسداری از کشور را با خون خود داد و کمتر انقلابی است که نداند که او چه نقش مهم و تاثیرگذاری در تهیه طرح های عملیاتی که منجر به شکستن حصر شهرهایی مانند سنندج و بانه و سقز داشته و در دوره ای(سال ۶۰) فرمانده نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی شد. عضویت شورای عالی دفاع و معاونت بازرسی ستاد فرماندهی کل نیروهای مسلح از دیگر حوزه های فعالیتش بود که در تمامی مسئولیت هایی که به عهده می گرفت تمام قد و با دانش و افکاری نو و حساب شده و دشمن شکن میجنگید و نقش چشمگیری در پیروزی داشت. صیاد شیرازی جز فرماندهانی بود که توانست با بهره گیری از آموزه های قرآنی و راهکارهای اسلامی در زندگی خود الگویی موفق به خصوص برای جوانان انقلابی زمانه خویش باشد و با اخلاقی پسندیده و اهل مدارا جوانان را باخود همراه میکرد.
شرح حالی از زبان خودش
وی در شرح حالی از خود چنین گفته که به قسمتی از آن اشاره می کنیم:«نامم علی و نام خانوادگیام صیادشیرازی است. اجداد من از عشیرهای به نام «اخت افشار» میباشند که از اصطهبانات و نیریز در فارس تا سیرجان، بافت و جیرفت در کرمان گسترش یافتهاند. پدربزرگم صیاد همراه فرزندانش و مال و احشامش دهها سال پیش به سوی خراسان و شهرستان مشهد به راه افتادند و به شهرستان درگز کوچ کردند. پدر من "زیاد" کوچکترین فرزند ایشان بود که در آن موقع 12 سال داشت.»
پس از ولادت در شهرستان درگز و حدود یک سال اقامت در این شهر، بر حسب شغلی که پدرم داشت (درجهدار ژاندارمری) حدود دو سال در مشهد اقامت کردم و حدود 15 سال در مازندران، یعنی در شهرهای گرگان، آمل و گنبدکاووس به سر برد.
سال ششم ریاضی، یعنی سال آخر دبیرستان را در تهران گذراندم و از دبیرستان امیرکبیر فارغالتحصیل شدم. در سال 1343 وارد دانشکده افسری شدم."
شهید صیاد شیرازی در سال 1346 با درجه ستواندومی در رسته توپخانه از آن دانشکده فارغالتحصیل شد و در طول سالهای تحصیل به جدیت در درس و پایبندی به مذهب شهرت داشت. او دورههای چتربازی و رنجر را نیز با رتبه یکم بین همدورههای خود گذراند.
"پس از طی یک سال دوره مقدماتی رسته توپخانه، به لشکر 2 تبریز رفتم. در سال 1348 مأموریت استقرار در مرزهای غرب کشور قصرشیرین به لشکر 2 تبریز داده شد.
من به عنوان افسر دیدهبان توپخانه و معاون آتشبار، حدود یک سال در این مأموریت به سر بردم. لشکر تبریز در سال 1349 منحل شد و گردان ما که گردان 302 توپخانه بود به توپخانه لشکر 81 زرهی کرمانشاه انتقال یافت و من فرمانده آتشبار شدم.
بعد از یک بار جابجایی و انتصاب در فرماندهی آتشبار در گردان 316 توپخانه، برای گذراندن دوره آموزش زبان انگلیسی به تهران رفتم. سپس با پذیرفته شدن در کنکور اعزام به خارج در سال 1351 برای طی یک دوره تخصصی توپخانه تحت عنوان دوره هواسنجی بالستیک توپخانه به آمریکا رفتم."
شخصیتی تاثیرگذار برای جوانان
از مهمترین فعالیت های اجتماعی او در زمینه آموزش و انجام فرائض دینی بودو در این خصوص پر آوازه شده بود و سربازان را با سخنرانی های خود تحت تاثیر قرار میداد.
شهیدصياد هم زمان با اوجگيري مبارزات ملت مسلمان ايران به رهبري امام خميني تقيه را کنارگذاشت و در ارتش علناً به دفاع از علماي اسلام و حکومت اسلامي پرداخت و سرانجام به دليل اين که در بين افسران، تبليغات ضد رژيم میکرد مورد پیگیری ضد اطلاعات قرار گرفت. در همین رابطه علی صیاد شیرازی در خاطرات خود میگوید:«من متوجه بودم که یک عده من را میپایند، چون بعضی از همین عوامل از دوستان خودمان بودند و میآمدند پنهانی میگفتند به ما گفته شده تو را بپائیم، مواظب خودت باش، در نتیجه به شدت تحت نظر بودم».
وی با انجام مطالعات مذهبی، خط و ربط سیاسی خود را مییابد و به مخالفت با رژیم پهلوی بر میخیزد. در این میان ضد اطلاعات ارتش رژیم پهلوی به این مسئله حساس شده و او را شدیدا تحت نظر قرار میدهد. شهید صیاد در خاطرات خود به این مسئله اشاره میکند که چگونه یکی از دانشجویانش، او را از تحقیقات پنهانی ضداطلاعات رژیم آگاه میکند: «...راستش ضد اطلاعات من را خواسته بود، گفتند در مورد شما تحقیق کنم و مراقب شما باشم که با چه کسی تماس داری؟...».
فعالیت بعد از جنگ
بعد از پایان جنگ تحمیلی سرتیپ صیاد شیرازی در كمیسیون های شورای عالی دفاع نقشی فعال داشت، به طور جامع و علمی به مسائل اساسی مرتبط با نیروهای مسلح و دفاع مقدس پرداخته و با مطالعه و تحقیق راهكارهای مناسبی در رابطه با بهبود یافتن وضعیت دفاعی و تجهیز یگان های مختلف ارتش ارائه مینمود، حضور او در شورا باعث تحرك و پویایی مجموعه شد، از جمله مواردی كه به پیشنهاد او جلسات متعدد و اقدامات مثبتی در سطح نیروهای مسلح صورت گرفت میتوان به طرح استراتژی كلی نظام درباره منافقین در چگونگی برخورد با ایشان نیز بهبود بخشیدن به وضعیت دفاعی و عمرانی جزایر و سواحل مناطق دریایی و مسایل كردستان اشاره كرد.
شهید صیاد ضمن تدریس در دانشگاه افسری با مشورت با محققین حوزه و دانشگاه سعی در بررسی تطبیقی جنگ تحمیلی و جنگهای صدر اسلام داشت و به طور جدی در این رابطه به تحقیق پرداخت. در عین حال او خواستار ثبت تاریخ انقلاب و جنگ تحمیلی بود و هیأت معارف جنگ در همین راستا توسط علی صیاد شیرازی تاسیس گردید.
چهره ای شناخته شده و جهانی
نشریه مالین چاپ فرانسه در سال ۱۳۶۲ امیر سرافراز ارتش را اینگونه توصیف میکند: «برای صیاد شیرازی فرمانده نیروی زمینی ارتش ایران، کلید پیروزی به تانک و موشک بستگی ندارد؛ بلکه تنها به اعتقاد به خدا بستگی دارد. قدی کوتاه، نگاهی روشن و دستهایی که با انگشتر عقیق صاف روی میز ستاد مشترک روی هم قرار گرفتهاند. این متخصص توپخانه که دوره تخصصی خود را در آمریکا گذرانده و امروزه فرماندهی نیروی زمینی ارتش ایران را هدایت میکند، از فرمولها نمیترسد. او با سادگی میگوید: «من یک سرباز اسلام هستم». هدف او بر سر جای خود نشاندن رژیم مزدور صدام حسین است. او درباره اختلاف و جداییاش از بنیصدر میگوید: «ما میخواستیم برای خدا بجنگیم ولی او میخواست که ما برای او بجنگیم. او مرد تکنیک و سیاست بود. من مرد جهاد و جنگ مقدس بودم».
شهید صیاد شیرازی معتقد بود: «هدف ما اشغال یک سرزمین یا یک شهر خاص نیست و منظور دفاع از پشت مرزهایمان و یا اشغال تمام عراق نیست. دفاع ما تا موقعی که هیچ خطری ما را تهدید نکند ادامه خواهد یافت...».
تروری غم انگیز
صیاد شیرازی در21 فروردین 1378 به دست عوامل مسلح گروهک تروریستی که در پوشش رفتگر مقابل درب منزل مسکونی وی در تهران کمین کرده بودند، او را در برابر دیدگان فرزندش ترور کردند. مراسم تشییع پیکر او با حضور رهبر معظم انقلاب اسلامی و قشر وسیعی از مردم ولایتمدار برگزار شد.
شرح حالی از زبان خودش
وی در شرح حالی از خود چنین گفته که به قسمتی از آن اشاره می کنیم:«نامم علی و نام خانوادگیام صیادشیرازی است. اجداد من از عشیرهای به نام «اخت افشار» میباشند که از اصطهبانات و نیریز در فارس تا سیرجان، بافت و جیرفت در کرمان گسترش یافتهاند. پدربزرگم صیاد همراه فرزندانش و مال و احشامش دهها سال پیش به سوی خراسان و شهرستان مشهد به راه افتادند و به شهرستان درگز کوچ کردند. پدر من "زیاد" کوچکترین فرزند ایشان بود که در آن موقع 12 سال داشت.»
پس از ولادت در شهرستان درگز و حدود یک سال اقامت در این شهر، بر حسب شغلی که پدرم داشت (درجهدار ژاندارمری) حدود دو سال در مشهد اقامت کردم و حدود 15 سال در مازندران، یعنی در شهرهای گرگان، آمل و گنبدکاووس به سر برد.
سال ششم ریاضی، یعنی سال آخر دبیرستان را در تهران گذراندم و از دبیرستان امیرکبیر فارغالتحصیل شدم. در سال 1343 وارد دانشکده افسری شدم."
شهید صیاد شیرازی در سال 1346 با درجه ستواندومی در رسته توپخانه از آن دانشکده فارغالتحصیل شد و در طول سالهای تحصیل به جدیت در درس و پایبندی به مذهب شهرت داشت. او دورههای چتربازی و رنجر را نیز با رتبه یکم بین همدورههای خود گذراند.
"پس از طی یک سال دوره مقدماتی رسته توپخانه، به لشکر 2 تبریز رفتم. در سال 1348 مأموریت استقرار در مرزهای غرب کشور قصرشیرین به لشکر 2 تبریز داده شد.
من به عنوان افسر دیدهبان توپخانه و معاون آتشبار، حدود یک سال در این مأموریت به سر بردم. لشکر تبریز در سال 1349 منحل شد و گردان ما که گردان 302 توپخانه بود به توپخانه لشکر 81 زرهی کرمانشاه انتقال یافت و من فرمانده آتشبار شدم.
بعد از یک بار جابجایی و انتصاب در فرماندهی آتشبار در گردان 316 توپخانه، برای گذراندن دوره آموزش زبان انگلیسی به تهران رفتم. سپس با پذیرفته شدن در کنکور اعزام به خارج در سال 1351 برای طی یک دوره تخصصی توپخانه تحت عنوان دوره هواسنجی بالستیک توپخانه به آمریکا رفتم."
شخصیتی تاثیرگذار برای جوانان
از مهمترین فعالیت های اجتماعی او در زمینه آموزش و انجام فرائض دینی بودو در این خصوص پر آوازه شده بود و سربازان را با سخنرانی های خود تحت تاثیر قرار میداد.
شهیدصياد هم زمان با اوجگيري مبارزات ملت مسلمان ايران به رهبري امام خميني تقيه را کنارگذاشت و در ارتش علناً به دفاع از علماي اسلام و حکومت اسلامي پرداخت و سرانجام به دليل اين که در بين افسران، تبليغات ضد رژيم میکرد مورد پیگیری ضد اطلاعات قرار گرفت. در همین رابطه علی صیاد شیرازی در خاطرات خود میگوید:«من متوجه بودم که یک عده من را میپایند، چون بعضی از همین عوامل از دوستان خودمان بودند و میآمدند پنهانی میگفتند به ما گفته شده تو را بپائیم، مواظب خودت باش، در نتیجه به شدت تحت نظر بودم».
وی با انجام مطالعات مذهبی، خط و ربط سیاسی خود را مییابد و به مخالفت با رژیم پهلوی بر میخیزد. در این میان ضد اطلاعات ارتش رژیم پهلوی به این مسئله حساس شده و او را شدیدا تحت نظر قرار میدهد. شهید صیاد در خاطرات خود به این مسئله اشاره میکند که چگونه یکی از دانشجویانش، او را از تحقیقات پنهانی ضداطلاعات رژیم آگاه میکند: «...راستش ضد اطلاعات من را خواسته بود، گفتند در مورد شما تحقیق کنم و مراقب شما باشم که با چه کسی تماس داری؟...».
فعالیت بعد از جنگ
بعد از پایان جنگ تحمیلی سرتیپ صیاد شیرازی در كمیسیون های شورای عالی دفاع نقشی فعال داشت، به طور جامع و علمی به مسائل اساسی مرتبط با نیروهای مسلح و دفاع مقدس پرداخته و با مطالعه و تحقیق راهكارهای مناسبی در رابطه با بهبود یافتن وضعیت دفاعی و تجهیز یگان های مختلف ارتش ارائه مینمود، حضور او در شورا باعث تحرك و پویایی مجموعه شد، از جمله مواردی كه به پیشنهاد او جلسات متعدد و اقدامات مثبتی در سطح نیروهای مسلح صورت گرفت میتوان به طرح استراتژی كلی نظام درباره منافقین در چگونگی برخورد با ایشان نیز بهبود بخشیدن به وضعیت دفاعی و عمرانی جزایر و سواحل مناطق دریایی و مسایل كردستان اشاره كرد.
شهید صیاد ضمن تدریس در دانشگاه افسری با مشورت با محققین حوزه و دانشگاه سعی در بررسی تطبیقی جنگ تحمیلی و جنگهای صدر اسلام داشت و به طور جدی در این رابطه به تحقیق پرداخت. در عین حال او خواستار ثبت تاریخ انقلاب و جنگ تحمیلی بود و هیأت معارف جنگ در همین راستا توسط علی صیاد شیرازی تاسیس گردید.
چهره ای شناخته شده و جهانی
نشریه مالین چاپ فرانسه در سال ۱۳۶۲ امیر سرافراز ارتش را اینگونه توصیف میکند: «برای صیاد شیرازی فرمانده نیروی زمینی ارتش ایران، کلید پیروزی به تانک و موشک بستگی ندارد؛ بلکه تنها به اعتقاد به خدا بستگی دارد. قدی کوتاه، نگاهی روشن و دستهایی که با انگشتر عقیق صاف روی میز ستاد مشترک روی هم قرار گرفتهاند. این متخصص توپخانه که دوره تخصصی خود را در آمریکا گذرانده و امروزه فرماندهی نیروی زمینی ارتش ایران را هدایت میکند، از فرمولها نمیترسد. او با سادگی میگوید: «من یک سرباز اسلام هستم». هدف او بر سر جای خود نشاندن رژیم مزدور صدام حسین است. او درباره اختلاف و جداییاش از بنیصدر میگوید: «ما میخواستیم برای خدا بجنگیم ولی او میخواست که ما برای او بجنگیم. او مرد تکنیک و سیاست بود. من مرد جهاد و جنگ مقدس بودم».
شهید صیاد شیرازی معتقد بود: «هدف ما اشغال یک سرزمین یا یک شهر خاص نیست و منظور دفاع از پشت مرزهایمان و یا اشغال تمام عراق نیست. دفاع ما تا موقعی که هیچ خطری ما را تهدید نکند ادامه خواهد یافت...».
تروری غم انگیز
صیاد شیرازی در21 فروردین 1378 به دست عوامل مسلح گروهک تروریستی که در پوشش رفتگر مقابل درب منزل مسکونی وی در تهران کمین کرده بودند، او را در برابر دیدگان فرزندش ترور کردند. مراسم تشییع پیکر او با حضور رهبر معظم انقلاب اسلامی و قشر وسیعی از مردم ولایتمدار برگزار شد.