۰
تاریخ انتشار
دوشنبه ۱۸ اسفند ۱۳۹۹ ساعت ۰۹:۵۷
خبرگزاری رضوی گزارش می دهد؛

جمال الدین اسدآبادی مبارزی روشن‌فکر علیه استعمار

جمال الدین اسدآبادی مبارزی روشن‌فکر علیه استعمار
خبرگزاری رضوی_ زهرا رفعتی؛ امروز (۱۸ اسفند) روز بزرگداشت سید جمال الدین اسدآبادی است. مردی که نبوغ ذاتی، قدرت تجزیه و تحلیل مسائل و هوش سرشارش زبانزد دوره خود بود و با همین ویژگی ها توانست تاثیر عمیقی در بعد سیاسی و فرهنگی کشورمان داشته باشد. شاید یکی از بارزترین ویژگی های او را روشنفکری عمیق در بسیاری از مسائل بدانیم و همین خصلت او باعث شد افراد زیادی را با خود همراه کند و امروزی ها با مطالعه کتاب ها و تالیفات او پی به شخصیت و طرز فکر روشنش می برند. اسدآبادی نه تنها در ادبیات فارسی بلکه در مصر هم با نگارش و قلمی بی نظیر و قوی طرز فکر مردم را به سوی تفکر و روشنفکری سوق داد و با آگاه کردن مردم توطئه های پشت پرده دشمنان را برایشان معرفی می کرد.
فعالیت های سیاسی او فقط در ایران و مصر خلاصه نمیشود بلکه او با حضور در اروپا نام خود را بر سر زبان ها انداخت و قدرت تفکر و آگاهی را نشر داد.از جمله فعالیت های او در اروپا می توانیم به چند مورد اشاره کنیم؛
راه اندازی مجلیه معروف(عروه الوثقی)که با مقاله هایپر شور و مستدل آن ، دست پلید استعمار انگلیس را برای مردم ، سیاستمداران روشنفکرانغافل باز نمود و دشمنان جهان اسلام را بشدت به محاکمه کشید و سرانجام دولت فرانسهبه فشار و اصرار انگلیس حکم به تعطیل این مجله داد. دیدار وی با(ارنست رنان)حکیم و مورخمشهور فرانسوی. در این ملاقات بحثهای فلسفی درباره(علم و اسلام و حقیقت قرآن)انجام پذیرفت که رنان به درستی فرهنگ اسلامی آگاه شد و از بسیاری از عقاید خوددرباره اسلام و قرآن که بر خلاف تمدن و عمران می دانست دست برداشت.

او را می توانیم اندیشمند، سخنور و از رهبران انقلابی ضد استعمار ملل اسلامی بدانیم.«تاریخ ایرانی» در مورد او نوشته است: سیدجمال‌الدین یکی از مبارزان و تلاشگران جهت بیداری ملل مسلمان به‌شمار می‌آید. وی علاوه بر زبان‌های فارسی و عربی به زبان‌های ترکی، روسی، انگلیسی و فرانسه نیز آشنا بود. او ۴۰ سال از عمر ۶۰ ساله خود را صرف آرمان اتحاد مسلمین کرد و به همین علت وی را مظهر اندیشه اتحاد جهان اسلام می‌دانند.

سید جمال اسدآبادی قابل مقایسه نیست
رهبر معظم انقلاب در بخشی از مصاحبه خود با روزنامه جمهوری اسلامی در خرداد 1360 در مورد شخصیت سید جمال اسد آبادی می فرمایند:«سیدجمال کسی بود که برای اولین بار بازگشت به اسلام را مطرح کرد کسی بود که مساله حاکمیت را و خیزش و بعثت جدید اسلام را اولین بار در فضای عالم بوجود آورد....او مطرح کننده، به وجود آورنده و آغازگر بازگشت به حاکمیت اسلام و نظام اسلام است. این را نمی‌شود دست کم گرفت و سیدجمال را نمی‌شود با کس دیگری مقایسه کرد. در عالم مبارزات سیاسی، او اولین کسی است که سلطه استعماری را برای مردم مسلمان آن زمان معنا کرد قبل از سیدجمال چیزی به نام سلطه استعماری برای مردم مسلمان حتی شناخته شده نبود. او کسی بود که در ایران، در مصر، در ترکیه، در هند، در اروپا کلا در خاورمیانه در آسیا و در آفریقا سلطه سیاسی مغرب زمین را مطرح کرد و معنا کرد و مردم را به این فکر انداخت که چنین واقعیتی وجود دارد و شما می‌دانید آن زمان، آغاز عمر استعمار بود چون استعمار در اول نشرش در این منطقه اصلا شناخته شده نبود و سیدجمال اولین کسی بود که آن را شناساند. این‌ها را نمی‌شود دست کم گرفت. مبارزات سیاسی سیدجمال چیزی است که قابل مقایسه با هیچیک از مبارزات سیاسی افرادی که حول و حوش کار سیدجمال حرکت کردند نیست.»

کلام مطهری در مورد اسدآبادی
شهید مطهری در کتاب «بررسی نهضت‌های اسلامی در صدساله اخیر» درباره سیدجمال می‌نویسد: «بدون تردید سلسله‌جنبان نهضت‌های اصلاحی صد ساله اخیر، سیدجمال‌الدین اسدآبادی معروف به افغانی است. او بود که بیدارسازی را در کشورهای اسلامی آغاز کرد، دردهای اجتماعی مسلمین را با واقع‌بینی خاصی بازگو نمود، راه اصلاح و چاره‌جویی را نشان داد... نهضت سیدجمال، هم فکری بود و هم اجتماعی. او می‌خواست رستاخیزی هم در اندیشه مسلمانان به وجود آورد و هم در نظامات زندگی آن‌ها... سیدجمال در نتیجه تحرک و پویایی، هم زمان و جهان خود را شناخت و هم به دردهای کشورهای اسلامی که داعیه علاج آن‌ها را داشت دقیقا آشنا شد.
سیدجمال مهم‌ترین و مزمن‌ترین درد جامعه اسلامی را استبداد داخلی و استعمار خارجی تشخیص داد و با این دو به شدت مبارزه کرد. آخر کار هم جان خود را در همین راه از دست داد. او برای مبارزه با این دو عامل فلج کننده، آگاهی سیاسی و شرکت فعالانه مسلمانان را در سیاست واجب و لازم شمرد و برای تحصیل مجدد عظمت از دست رفته مسلمانان و به دست آوردن مقامی در جهان که شایسته آن هستند، بازگشت به اسلام نخستین و در حقیقت حلول مجدد روح اسلام واقعی را در کالبد نیمه مرده مسلمانان، فوری و حیاتی می‌دانست. بدعت‌زدایی و خرافه‌شویی را شرط آن بازگشت می‌شمرد، اتحاد اسلام را تبلیغ می‌کرد و دست‌های مرئی و نامرئی استعمارگران را در نفاق افکنی‌های مذهبی و غیر مذهبی می‌دید و رو می‌کرد.»
اسدآبادی از ده سالگی همواره در سفر بود و در کشورهایی چون ایران، افغانستان، عربستان، هند، مصر، امریکا، انگلستان، فرانسه، روسیه و آلمان به تبلیغ اندیشه‌های خود می‌پرداخت. سیدجمال‌الدین در سن ۱۸ سالگی در اکثر علوم رایج در آن زمان به مقام عالی رسید. بعد به هندوستان و حجاز و مکه سفرهایی کرد و سرانجام به افغانستان مراجعت نمود و در آنجا شریک اسرار دوست‌محمدخان امیر افغانستان شد. در جنگ هرات نیز همراه او بود. سپس به مصر رفت و با دانشمندان آنجا همنشین شد. او در مصر به خاطر دانش و کمالاتش بسیار معروف شد و در دانشگاه الازهر شروع به تدریس منطق و فلسفه کرد. بسیاری از نویسندگان و روشنفکران مصر از او بهره بردند و شیخ محمد عبده مفتی بزرگ مصر او را همچون استاد خود می‌دانست.

مبارزه با استعمار انگلیس
سید جمال الدین از پیشگامان مبارزه با استعمار انگلیس در هندوستان به شمار می‌رود. او از آن زمان که در هندوستان بوده فعالیتهای سیاسی و اصلاحی سید جمال الدین آغاز شد، او در ضمن شناسایی استعدادهای دشمن استعمارگر و بررسی جنبه­های قوت و موفقیتشان، به تجزیه و تحلیل علل و منشأ ضعف و انحطاط مسلمین برآمد و در پی یافتن راه حل‌های اساسی، شب و روز تلاش کرد. سید جمال، مردم این کشور استعمار شده را از نقشه‌های خطرناک انگلیس آگاه ساخت و آنان را بر ضد استعمار تحریک و تشویق نمود. افشاگري سيد چنان بود كه پس از مدتي دستور اخراج او از هند صادر شد. 
سيد جمال‌الدين كتاب‌هاي اندكي را به رشته تحرير در آورده است كه شايد بتوان کتاب «تتمة البیان فی تاریخ الأفغان» را معروف‌ترين كتاب وي دانست كه سيد آن را در زمان اقامتش در افغانستان نوشته و در مقدمه‌ی آن به شدت به سیاست استعماری انگلیس حمله کرده است.

مرگ مبارزی سخت کوش
جمال‌الدین در سال۱۲۷۵ش /مارس ۱۸۹۷م در ۶۰ سالگی در عمارت سلطنتی استانبول درگذشت و تابوت او بر دوش ۴ باربر به گورستان مشایخ محله انتقال داده شد. بنا به درخواست دولت افغانستان مبنی بر انتقال کالبد او، این درخواست از سوی دولت عثمانی مورد قبول واقع شد و در سال ۱۲۸۴ پیکر سید جمال‌الدین از استانبول به کابل منتقل شد و در دانشگاه کابل دفن شد که با دفن تابوت او در این محل، نام «دارالفنون» را بر آنجا گذاشتند و در زمان سلطنت «محمد ظاهرشاه» در سال ۱۳۱۱، سازه بلندی از سنگ آبنوس سیاه بر بالای آن نصب شد.
https://www.razavi.news/vdcfmedv.w6dc0agiiw.html
razavi.news/vdcfmedv.w6dc0agiiw.html
کد مطلب ۶۸۷۲۳
ارسال نظر
نام شما

آدرس ايميل شما