خبرگزاری رضوی_ زهرا رفعتی؛" میدهم خود را نوید سال ِ بهتر، سالهاست/ گرچه هر سالم بهتر از پار میآید فرود"
کمتر کسی است که شاه بیت مهدی اخوان ثالث این شاعر معاصر که علاوه بر شعر با موسیقی نیز عجین بود را نشنیده باشد. شاعری که شعرهایش بر مذاق هر قشری خوش می آید و با طبع عاشقانه ای شعر می سرود که با خواندنش گویا روحت ارضا میشود و نوعی تفکر روشن و جهانبینی خاصی در اشعارش موج می زند، چه آنجا که از درد و آلام مردم و جامعه می گوید چه آنجا که جانانه می سراید از عشق و حال خوب بودن. و شاید یک دلیل ملموس بودن اشعار او به مرحله خودباوری رسیدن این شاعر است و همین باعث شده توامان رگه هایی از اصالت و صداقت را در کلامش لمس کنی و برایت خوشایند باشد این همه مضمون برخاسته از دل که پشتش دانش و آگاهی است.
امروز سالروز تولد این شاعر مردمی است که بزرگان ادب و هنر بر شخصیت و نوع شعر و ذوق او صحبت های خواندنی کردند که در ادامه به چند مورد اشاره می کنیم.
سیمین بهبهانی
اخوان یک شاعر سیاسی است، بیآنکه به سیاست چندان گرایشی یا از آن چندان اطلاعی داشته باشد یا صریحا به آن تظاهری کند. شعر او مدام از وقایع و حوادث سیاسی که در کشور میگذرد، بارور میشود.
هوشنگ گلشیری
اول این که شعر او در فاصلهی ۳۲ تا ۴۰ (سال سرودن کتیبه که میتوان آن را به تقریب پایان بینش قبلی و شروع بینش جدیدخواند.) و حتی تا همین سالهای اخیر شاهد زمانه بوده است. یعنی به رغم آن امیدهای هم دروغین و هم کلیشهای که در آثار اغلب شاعران سیاسی موج میزد، اخوان بر آن چه بود شهادت میداد.دوم رندی اوست که عامترین مختصه اوست و دورهی نو اوستایی او را نیز دربرمیگیرد. این رندی که گفتیم میراث «خیام» است و گاه حافظ سبب شده است تا اعتقادات مرحلهای خود را چندان هم به جد نگیرد و حتی خود را به سخره بگیرد، که این خود از مختصات رند است…سومین مختصه «اخوان»، تعلق او به ایران است و نفرت او از هرچه بهاصطلاح انیرانی است، آن هم برخلاف رسم زمانه که شاید همان سنتی است که از ادبای خراسان چون سید محمود فرخ به ارث به او رسیده است.
محمدرضا شفیعی کدکنی
یکی از عوامل اصلی عظمت هنرمندان تناقضی است که در وجود آنها خود را آشکار میکند، اخوان ثالث نیز از این لحاظ نمودار برجستهای بود از یک هنرمند بزرگ که چندین تناقض را تا آخر عمر، در خود حمل میکرد و خوشبختانه هیچگاه نتوانست خود را از شر آنها نجات بخشد. در ارتباط با اکنون و گذشته ایران که برای او تجزیهناپذیر بودند، او همواره گرفتار نوعی تناقض بود. عشق و نفرت، یا حب و بغض توامان او نسبت به «باغ بیبرگی» که رمزی است از ایران معاصر، انگیزه زیباترین خلاقیتهای شعری اوست.
نادر نادرپور
شعر او یکی از سرچشمههای زلال شعر امروز است و تاثیر آن بر نسل خودش و نسل بعدی مهم است. اخوان میراث شعر و نظریه نیمایی را با هم تلفیق کرد و نمونهای ایجاد کرد که بدون اینکه از سنت گسسته باشد بدعتی بر جای گذاشت. اخوان مضامین خاص خودش را داشت، مضامینی در سوگ بر آنچه که در دلش وجود داشت – این سوگ گاهی به ایران کهن بر میگشت و گاه به روزگاران گذشته خودش و اصولاً سرشار از سوز و حسرت بود- این مضامین شیوه خاص اخوان را پدید آورد به همین دلیل در او هم تاثیری از گذشته میتوانیم ببینیم و هم تاثیر او را در دیگران یعنی در نسل بعدی میتوان مشاهده کرد.
محمدامین اکبری
ولین و مهمترین دلیلِ محبوبیت اخوان ثالث، بهمانند سایر شاعرانِ شاخصِ تاریخ ادبیات، این است که مهدی اخوان ثالث شاعرِ بزرگیست؛ یعنی برخی از شعرهای او واجد مؤلفههایی است که موجب شده است که ماندگار باشند. اگر بخواهیم جٌنگ یا گزیدهای از شعرِ شاعرانِ صد سال اخیر جمعآوری کنیم، با توجه به آرا و نظرات بیشتر منتقدان و پژوهشگران شعر فارسی، اخوان ثالث در کنارِ شاعران شاخصِ شعرِ نو مانند نیما یوشیج، فروغ فرخزاد، سهراب سپهری و احمد شاملو بیشترین سهم را از آن خود میکنند. (حتی عدهای همچون دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی قائل به این هستند که تعداد شعرهای شاخص اخوان ثالث بسیار بیشتر از چهار نفر دیگر است1) فقط اگر بخواهیم عناوین شعرهایِ شاخص اخوان را نام ببریم، باید به شعرهایِ: زمستان، چاووشی، میراث، باغ من، حالت، سبز، آواز چگور، آخر شاهنامه، نماز، آنگاه پس از تندر، مرد و مرکب، کتیبه، خوان هشتم اشاره کنیم.
و اگر یکی از شاخصهایی که با آن بشود شاعری را بزرگ خواند، تاثیرگذاری بر شاعرانِ همنسل یا پس از خود در نظر بگیریم، میبینیم که تعداد شاعرانی که چه مستقیم و چه غیرمستقیم و چه در یک مقطع زمانی و چه برای تمام دوران شاعری خود در زیر سایۀ شعر اخوان بودهاند، کم نیستند؛ افرادی چون اسماعیل خویی و نعمت میرزازاده که کاملاً تحت تأثیر شعر اخوانند و در شعرِ افرادی چون سیمین بهبهانی، محمدرضا شفیعی کدکنی، منوچهر آتشی، حسین منزوی، سیدعلی موسوی گرمارودی، علی معلم و چند تن دیگر میتوان رد پای شعر اخوان را پیدا کرد.
منوچهر آتشی
شعر اخوان توانست ظرفیتهای تازهتر مکتب نیمایی را پیش روی شاعران جوانتر بگذارد و به دوران کلیشهها پایان دهد... به شاعران جوانتر کمک کرد تا عرصههای تازهتری از زیبایی در طبیعت و قلمروهای عاطفه جستوجو کنند و شعر سترگ دهه چهل با چهرههای نمایانش را بهوجود آورند. اخوان خود نیز حدود سه دهه به حضور بزرگ و استادانه خود ادامه داد... ما همه وامدار او هستیم و سپاس خود را از او، اندیشه و روان فرخندهاش با صدای بلند اعلام میداریم.
محمدعلی اسلامیندوشن
بامرگ مهدی اخوانثالث، یکی از طرفهترین گویندگان نوپرداز ایران از میان ما رفت... من اگر شعرهای همه معاصران را خوانده بودم، شاید این جرئت را بهخود میدادم که بگویم اخوان قابلترین نماینده شعر این دوران بود... خصوصیت وی آن بود که قدیم و جدید را با هم پیوند کرده بود. آبشخورش از برکه عظیم ادب فارسی بود و درعینحال خود را به «نوی» سپرده بود، بدانگونه که بر در هیچ گذشتهای نمیایستاد.
عباس کیارستمی
«باغ بیبرگی که میگوید که زیبا نیست؟» این شعر که اگر او همین یک شعر را گفته بود باز هم شاعر بزرگی بود، این هم یک پیام است هم یک مثال. پیام میدهد و مثال میآورد. میگوید و نشان میدهد. اشارهاش مستقیم و روشن است. فقط یک شعر نیست. این شعر یک مانیفست است. نمونه بهدستت میدهد. میگوید «باغ بیبرگی!» نشانت میدهد و میپرسد «که میگوید که زیبا نیست؟» ... ریلکه میگوید «پیش از آنکه شعر بسازی، خود را شاعر بساز!» یعنی اگر شاعر شدی، آنوقت است که «باغ بیبرگی» را «زیبا» خواهی یافت. اگر به چیزهای بیارزش، شاعرانه نگاه کنی، به آنها ارزش یک شعر میدهی. آنها را وارد دنیای شعر میکنی. ارزش شعر را کشف میکنی و نشان میدهی که همه چیزها ظرفیت این را دارند که با نگاهی از روی شعر، تبلوری شاعرانه پیدا کنند یا با نگاهی شاعرانه حیثیت شعری بیابند.
پرویز مشکاتیان
من بر این باورم که شعر موسیقی کلمات و الفاظ است، اگر کلام زناکیس موسیقیدان و معمار را که میگوید «موسیقی هماهنگکننده گیتی است، اما در عرضه اندیشه متعارف و معمولی، چهره انسانی بهخود گرفته است» از یکسو و گفته پلدوکا موسیقیدان را که «یک هنر بیش نیست، آن هم شاعری است» از دیگرسو در کنار هم قرار دهیم، بهراحتی میتوان گفت شاعری که با موسیقی و آهنگ کلام آشناست، بههمان اندازه موفقتر است که آهنگسازی با شعر. بهگمان من، یکی از عواملی که اخوان را بر بلندای شعر معاصر و تارک ادبیات منظوم نسل حاضر جای میدهد، احاطه او بود بر ظرفیتهای موسیقایی کلام.