۰
تاریخ انتشار
سه شنبه ۲۵ شهريور ۱۳۹۹ ساعت ۰۹:۳۹
کارشناس تربیتی در گفتگو با خبرگزاری رضوی؛

بسیاری از خانواده ها دغدغه تربیت فرزند و آموزش زندگی ندارند

بسیاری از خانواده ها دغدغه تربیت فرزند و آموزش زندگی ندارند
به گزارش خبرگزاری رضوی-مرضیه وحدت، این روزها جامعه با مشکلات اجتماعی فراوانی روبه رو است و بسیاری از کارشناسان معتقداند دلیل این امر عدم آموزش های صحیح به کودکان و نوجوانان بوده و اگر به موضوع تربیت به صورت جدی در خانواده و نظام آموزشی توجه شود بسیاری از معضلات اجتماعی قابل حل خواهد بود. 
مشکلاتی از جمله نزاع های خیابانی، کم صبری، خشونت خانگی ، مشکلات خانوادگی خصوصا در میان زوج های جوان، افسردگی و مشکلات روحی از جمله مواردی است که می توان با آموزش صحیح بسیاری از آنها را مرتفع کرد.
در همین زمینه با سید مجتبی حورایی از مشاور و کارشناس تربیتی به گفتگو پرداختیم و راهکارهای رفع معضلات اجتماعی در جامعه را بررسی کردیم.

چه عواملی باعث ماندگاری خشونت خانگی درجامعه ایران است؟
در ابتدا باید بگویم این ذهنیت که خشونت خانگی در ایران از قدیم بوده و اکنون نیز هست را باید از بین ببریم، در جامعه هشتاد میلیونی یک نفر در حوالی تالش یک خطایی کرده و اگر این را به جامعه ایرانی تعمیم دهیم این معنا را می رساند که جامعه ایرانی یک جامعه پرخاشگر و خیلی عصبی است در حالی که این گونه نیست. درادامه مطلب باید گفت در واقع  شرایط اجتماعی، شرایط اقتصادی، فاصله طبقاتی به خشونت خانگی دامن می زند. فرد تلاش می کند و نمی تواند مخارج زندگی خود را تامین کند این فشارها باعث خشونت می شود اما عمده قضیه این است که اخلاق محوری رخ نداده است، یعنی اینکه ادمها علاوه بر اینکه دغدغه شخصی برای اینکه روی رفتار خود کار کنند، کنترل خشم، کنترل هیجانات و کنترل عواطف داشته باشند، ندارند از طرف دیگر آموزش و پروش ما و دانشگاه ما هیچ کدام آموزشهایی که به درد زندگی بخورد در این حوزه ندارند به عبارتی ما آدمها را برای چگونه زیستن تربیت نمی کنیم و آگاهی نمی دهیم و فقط به دنبال این هستیم که درس بخوانند کنکور قبول شوند و معلم خصوصی داشته باشند لذا وقتی خانوده این دغدغه را ندارد، استاد دانشگاه هم که این آموزشها را ارائه نمی دهد و از طرفی دیگر فشارهای اجتماعی و ناملایمات اجتماعی نیز به این قضیه دامن می زند. می خواهم بگویم باید دغدغه در ما ایجاد شود دغدغه که یاد بگیرم چگونه در وضعیت فعلی شاد باشم، پرتحمل باشم، کنترل استرس را یاد بگیرم، دنبال کار کردن روی خودم باشم ولو اینکه جامعه جامعه سازگار و همراهی با من نیست. در واقع نه تلویزیون، نه رسانه ها و نه آموزش عالی آموزش درستی دارند.
اگر چه آموزه های اعتقادی ما برای کنترل خشم حدیث و یا روایتی دارد اما به دلیل اینکه ما سراغ دین نمی رویم و یا افرادی که مبلغ دین هستند کمتر در این حوزه صحبت می کنند تاثیر بسزایی نداشته است. به قدری که در مورد موضوعاتی که ریشه در احکام دارد صحبت می شود به موضوعاتی که ریشه در اخلاق دارد پرداخته نمی شود، ما کمبود آگاهی داریم و دغدغه اصلاح رفتار خود را نداریم، شرایط جامعه هم شرایط مناسبی برای اینکه این آموزش ها انتقال داده شود نیست و از آن طرف هم ناملایات و فشارهایی وجود دارد که اثر گذار است.

چه کاری باید برای ایجاد این دغدغه انجام شود تا از بروز این اتفاقات جلوگیری شود؟
این یک کار فرهنگی است، وقتی می خواهیم یک اتفاق فرهنگی رخ دهد عزم ملی می خواهد، وقتی یک بچه پرخاشگر می شود به پدر و مادر و تغذیه او و به بسیاری از عوامل وابسته است و این نیز همین طور است. اولا آن چیزهایی که جامعه را عصبی می کند و کنترلش دست ما است نباید باشد. وقتی جنگی رخ می دهد کنترش دست ما نیست اما برخی چیزها کنترش دست ما است مثلا دغدغه گرفتن وام ازدواج، بروکراسی اداری و این قبیل. دوم اینکه این گروه فرهنگساز از جمله وزارت ارشاد، آموزش و پرورش، آموزش عالی، رسانه ملی همه اینها با یک رویکرد و با عزم ملی برای تلاش کنند، مانند ویروس کرونا که همه دستگاهها دغدغه اشان از بین بردن این ویروس بود و عزم ملی ایجاد شد لذا در مورد کنترل خشم این نیز نیازمند عزم ملی است. برای اینکه کنترل خشم جزو اولویت های اول زندگیمان باشد باید تمرین کنیم، راهکارهای آن را بدانیم و آن را رعایت کنیم، افرادی که وعظ می کنند منبر می روند، اساتید دانشگاهها، مدارس و کتاب های درسی به این مبحث بپردازند که متاسفانه نیست.
 
فرهنگ سازی دراین عرصه تا چه حد تاثیرگذار بوده است؟
اگر بگویم کاری انجام نمی شود بی راه نگفتم و اگر کارهایی انجام می شود بسیار ضعیف بوده است. اگر فرهنگ سازی صورت گیرد خانواده می داند  بلد است که برای کنترل استرس باید چکار کند. این بلد بودن حتما باید از جایی دریافت کند که شامل تلویزیون، محیط دانشگاه، محیط مدرسه، بیلبوردهای شهرداری، مساجد و هر جایی که اعلام عمومی می شود، است که متاسفانه دریافت نمی کند. در واقع فرهنگساری برای کنترل خشم رخ نمی دهد طبیعی است که فردی که در یک شهر دور زندگی می کند و هیچ آموزه ای ندارد و پر از فشارهای اجتماعی و اقتصادی است دست به چنین اقدامی بزند.
 
رهایی زنان و فرزندان از خشونت به چه راهبردها و مقرراتی نیازدارد؟
خشونت ارتباطی به زن ندارد ما زن پرخاشگر هم بسیار داریم و بچه ها هم پرخاشگر هستند و این اختصاص به مردان ندارد، ما باید کنترل خشم را یاد بگیریم هم مرد و هم زن. حال که ما فهمیدیم مرد در فضای زندگی ما پرخاشگر و عصبی است باید زمینه های عصبانیتش را فراهم نکنیم و اگر بدانیم این موضوع باعث اعصبانیت آقا می شود انجام نمی دهیم. رومینا هم حساسیت پدرش را می دانسته و مادر هم حساسیت همسرش را می دانسته، می توانستند با این حساسیت مدارا کنند که چنین اتفاقی نیفتد ولی با اینکه این را می دانستند دست به کاری زدند که موجب شعله ور شدن آتش خشم پدر شد و اتفاقی رخ دهد که دل هر ادمی به درد بیاید. در واقع نمی توان گفت قربانی این قضیه خانمها و کودکان هستند پرخاشگری مربوط به همه افراد جامعه است زن و شوهری که با هم جنگ و جدال دارند عمدتا این گونه است که آن اقا به خانم پرخاشگری می کند و برعکس و بعدا دعوا و جنگ می شود و اتفاقتی این گونه رخ می دهد.

آیا فقط دلایل اعتقادی به عصبانیت دامن می زند یاعوامل اقتصادی هم دخیل است؟
عوامل اقتصادی عوامل اجتماعی، عوامل فرهنگی به عصبانیت افراد دامن می زند. حتی تبعیض اجتماعی وقتی می بینم یک آقازاده ای از این موقعیت برخوردار است اما بچه من برخوردار نیست، این یک فشار است و اگر من بلد نباشم این فشار را کنترل کنم باعث خشونت در من می شود. و در مجموع این باعث می شود که این اتفاق رخ دهد و در مورد عوامل اعتقادی هم همین گونه است، برخی ها به حسب ظاهر انسان های معتقدی هستند اما پرخاشگری دارند و این کافی نیست، نه اینکه آموزهای اعتقادی کم داشته باشد آنها کامل است بلکه آدمها ظرفیت ها، روحیاتشان و دریافت هایشان متفاوت است. باید جامعه هم به این جریان کمک کند. قطع به یقین وقتی خانواده اعتقادات محکم داشته باشند نه صرف خواندن نماز و گرفتن روزه این به کاهش پرخاشگری کمک موثری می کند.
 
راه حل شما برای اتخاذ تصمیمات بازدارنده برای جلوگیری از خشونت خانگی چیست؟
ابتدا آموزش و بعد هنجار سازی اجتماعی، اتفاق های ساده در جامعه به مرور زمان از افراد فردی عصبی می سازد، یک سهل انگاری کافی است از من ادم عصبی بسازد، وقتی قانون در جامعه اجرا شود جامعه آرام شود افراد عصبی نمی شود متاسفانه الان جامعه آرام نیست پر از اتفاق است و از طرف دیگر در خانواده باید آرامش باشد و و بهترین راه حل مهارت کنترل خشم است که این نیازمند عزم ملی است.
https://www.razavi.news/vdcgw793.ak9zz4prra.html
razavi.news/vdcgw793.ak9zz4prra.html
کد مطلب ۶۰۸۰۳
ارسال نظر
نام شما

آدرس ايميل شما