از فعالیت در جهاددانشگاهی تا آموزش خوشنویسی اسلامی در فرانسه
پناهی درباره نحوه آشناییاش با هنر خوشنویسی اظهار کرد: کلاس دوم ابتدایی بود که خطم از معلممان بهتر بود و مرا به کلاسهای بالاتر میبردند تا به آنها سرمشق دهم و این تمرین با برادرم که خوشنویس بود سبب ایجاد این مهارت در من شده بود. در بهشهر خوشنویسی بود که روی شیشههای مغازهها را خوشنویسی میکرد و من شیفته هنر او بودم و او در شهرهای مختلف اقامت میکرد و زندگیاش را از راه تابلونویسی میگذراند و من وقتی او را مشغول کار میدیدم ساعتها میایستادم و کارش را تماشا میکردم. این استاد خوشنویسی هماکنون در انجمن خوشنویسان یکی از شهرها مشغول تدریس است و زمانی که خودم هم مدرس انجمن شدم او را در نشستهای انجمن در تهران دیدم.
مشقات شیرین
این استاد خوشنویسی ادامه داد: وقتی وارد مقطع راهنمایی شدم، توانسته بودم به یک موفقیت نسبی دست یابم، بهنحویکه از مدارس و مغازهها نزدم میآمدند تا برایشان خوشنویسی کنم و از آن زمان خوشنویسی را به صورت حرفهای آغاز کردم و زیر نظر استاد ترقی با اصول علمی این هنر آشنا شدم و خاطرات بسیار زیبایی از این دوران دارم. در آن زمان برای رفتن به کلاس خوشنویسی به تهران میآمدم و به همین جهت در ۱۴ سالگی با پولی که از راه خوشنویسی به دست میآوردم، بلیت تهیه میکردم و به تهران میآمدم تا در کلاسهای خوشنویسی شرکت کنم و بعد هم با قطار به بهشهر بازمیگشتم. در ادامه زیر نظر استاد حسینیپور مشغول آموزش شدم و در همان زمان بود که در دوره عالی خوشنویسی قبول شدم و زیر نظر استاد غلامحسین امیرخانی آموزش دیدم. البته چون سنم کم بود استاد در ابتدا مرا نمیپذیرفتند، ولی وقتی کیفیت کارم را دیدند، برای آموزش قبولم کردند. در آن سال موفق به کسب دیپلم شدم و سال ۱۳۶۴ در دانشگاه هنرهای زیبا قبول شدم و به همین جهت به تهران مهاجرت کردم تا برهه جدیدی از زندگیام را آغاز کنم.
پناهی درباره خاطراتش از دوران انقلاب و جنگ گفت: در زمان انقلاب و جنگ آثار تبلیغی بسیاری را خوشنویسی کردهام. به یاد دارم در مدرسه چند معلم داشتیم که فعالیت سیاسی علیه رژیم شاه داشتند و من هم برای پارچهنویسی و تابلوهای انقلابی به آنها کمک میکردم. در زمان جنگ هم در بسیاری از نقاط و مدارس شهر دیوارنویسی میکردم. در آن زمان بیشتر نسخ و نستعلیق مینوشتم.
آنها از من برای پارچهنویسی و تابلوهای انقلابی استفاده میکردند. در زمان جنگ هم پارچهنویسی من در بسیاری از مناسبتهای آن زمان مورد استفاده قرار میگرفت. همچنین در زمان جنگ به یاد دارم از خط من برای دیوارنویسی بسیاری مدارس استفاده میشد. خطهایی که مینوشتم بیشتر نستعلیق بود، اما نسخ و دیگر خطوط را مینوشتم.
وقتی که جهادگر شدم
وی ادامه داد: حضور در دانشگاه اعتماد به نفس خوبی به من داد و در همان زمان اقدام به برگزاری نمایشگاههای خوشنویسی کردم. ابتدا در نمایشگاههای گروهی شرکت میکردم و سپس نمایشگاههای انفرادی برگزار کردم. اولین نمایشگاه مستقلم در بهمنماه ۱۳۶۸ در فرهنگسرای بهمن برپا شد که اولین درآمدم را از این طریق کسب کردم. ابتدا از طریق آموزش در انجمن و سپس فروش آثارم منبع درآمدم شد و پس از آن در جهاددانشگاهی در واحدهای دانشگاه شهید بهشتی و شریف مشغول به کار شدم.
وی ادامه داد: حضور در دانشگاه اعتماد به نفس خوبی به من داد و در همان زمان اقدام به برگزاری نمایشگاههای خوشنویسی کردم. ابتدا در نمایشگاههای گروهی شرکت میکردم و سپس نمایشگاههای انفرادی برگزار کردم. اولین نمایشگاه مستقلم در بهمنماه ۱۳۶۸ در فرهنگسرای بهمن برپا شد که اولین درآمدم را از این طریق کسب کردم. ابتدا از طریق آموزش در انجمن و سپس فروش آثارم منبع درآمدم شد و پس از آن در جهاددانشگاهی در واحدهای دانشگاه شهید بهشتی و شریف مشغول به کار شدم.
وی درباره حضور خود در جهاددانشگاهی و تجربههای روزافزونش در این نهاد بیان کرد: من کارمند رسمی جهاد نبودم و فعالیتم در جهاد تنها جنبه آموزشی داشت. البته بیشترین زمانی که در ایران زندگی میکردم در جهاد مشغول به خدمت بودم و مجموع فعالیتم در جهاد نزدیک به ۱۲ سال میشود و پس از ترک ایران این ادامه همکاری برایم میسر نبود. فعالیت در جهاد همیشه برایم احساس خاصی داشت. ابتدا اینکه میدیدم عدهای جوان بدون انگیزه مادی به صورت جهادی مشغول کار فرهنگیاند و این خصیصه واقعاً برایم قابل احترام بود. همچنین در آن دوران اعضای جهاد به دنبال اقدامات بزرگی در حوزه فرهنگ بودند و این ویژگی را هم فراموش نمیکنم و هنوز هم برایم یک الگو و خاطره خوشایند است.
تدریس خوشنویسی اسلامی در فرانسه
پناهی اضافه کرد: پس از ترک ایران به فرانسه رفتم و در آنجا مشغول تدریس خوشنویسی اسلامی شدم. روی عنوان خوشنویسی اسلامی تأکید میکنم، زیرا عدهای به غلط عنوان خوشنویسی عربی را به جای خوشنویسی اسلامی به کار میگیرند. در کنار خوشنویسی اسلامی، خوشنویسی انگلیسی را هم آغاز کردم و سپس خوشنویسی چینی را هم فراگرفتم. در آن مقطع به آمریکا سفر کردم و ساختاری را با عنوان خوشنویسی تطبیقی معرفی کردم. این ساختار تطبیقی سبب شد با دیگر خطوط بیگانه نباشم و بتوانم درباره آنها هم اظهار نظر کنم.
این خوشنویس تأکید کرد: سال ۲۰۰۲ برای ادامه تحصیل به فرانسه رفتم و حالا ساکن این کشورم. در آن زمان مهاجرت به دلایل خانوادگی برایم خوشایند نبود و فکر نمیکردم که برای طولانیمدت در آنجا اقامت کنم، اما شرایط کار و تحصیلم در آنجا به گونهای رقم خورد که همچنان در آنجا ماندگارم و نمیدانم که آینده چگونه رقم خواهد خورد.
او درباره فعالیتش در هنر خوشنویسی ـ موسیقی اظهار کرد: ۲۵ سال پیش برای اولین بار هنر خوشنویسی – موسیقی را در ایران معرفی کردم. یادم است در اولین نمایشگاهی که با این محوریت برگزار کردم با استقبال فراوانی روبرو شد و آثار بسیاری هم در این نمایشگاه به فروش رسید.
این خوشنویس درباره شرایط فعلی فرهنگی بیان کرد: قطعاً شرایط فعلی را نمیتوان با گذشته مقایسه کرد، زیرا شرایط خیلی بهتر از گذشته شده است. برای همین وقتی به ایران میآیم کمی دچار تضاد میشوم، زیرا ما نسلی بودیم که برای هر چیزی باید مجوزهای گوناگونی با شرایط سخت میگرفتیم، ولی امروز شرایط مانند قبل نیست.
اختلاف فرهنگی، عامل تزلزل خانوادهها
این هنرمند درباره زندگی خانوادگی بیان کرد: هماکنون ۵۲ سالهام و چند سالی بیشتر از ازدواجم نمیگذرد. همسرم اسپانیاییتبار و مسلمان است که او هم در زمینه خوشنویسی اسلامی فعالیت میکند. فرهنگ در زمان انتخابم اهمیت فراوانی داشت زیرا میدانستم اختلاف فرهنگی به شدت میتواند خانوادهها را دچار تزلزل کند، اما به لطف خداوند با همسرم مشترکات فراوانی داشتیم و بالاخره ازدواج کردیم.
وی با بیان اینکه هنوز بعد از گذشت سالها شهر رؤیاییاش همان بهشهر است، گفت: جالب است بدانید که بسیاری اوقات خواب بهشهر را میبینم و هنوز عاشقانه این شهر را دوست دارم. شاید بیراه نباشد تا بگویم شیرینترین خاطراتم مربوط به این شهر است و هر بار به ایران میآیم حتماً به بهشهر سفر میکنم. هنوز هم با دوستان دوره کودکیام در ارتباطم و برخی از آنها برای افتتاح نمایشگاهم به دیدنم آمدند.
وی درباره اینکه هنر خوشنویسی صرفاً یک هنر انسانی است، توضیح داد: خوشنویسی تنها هنری است که ذات انسان آن را پدید آورده و بسیاری هنرهای دیگر ریشه در طبیعت دارند و انسان آنها را بازآفرینی کرده است. موسیقی، نقاشی، مجسمهسازی و... ریشه در طبیعت دارند، اما خوشنویسی این چنین نیست و این هنر کاملاً انسانی است. خط بر اساس نوشتار پدید آمده و نوشتار بر اساس زبان که ویژه و ابداع انسان است و پیش از این وجود خارجی نداشته؛ بنابراین انسانی بودن خط شرافت خاصی به این هنر میبخشد.
هنر اصیل همواره علاقهمندان خودش را دارد
این استاد خوشنویسی درباره فرصتها و آسیبهایی که خوشنویسی کامپیوتری ایجاد کرده است، گفت: اگر سؤال این است که خط در عصر حاضر چه میکند؟ باید گفت همان راهی را طی میکند که نقاشی، موسیقی و مجسمهسازی و... سایر هنرها پیمودهاند و معتقدم هرکس با تمام توانش باید در حوزه تخصصیاش فعالیت کند، زیرا همیشه عدهای علاقهمند و پیرو هنر سنتی و اصیلاند و بسیاری هم خود را با جریان مدرن سازگار میکنند و این همزیستی همیشه ادامه دارد.
این استاد خوشنویسی درباره فرصتها و آسیبهایی که خوشنویسی کامپیوتری ایجاد کرده است، گفت: اگر سؤال این است که خط در عصر حاضر چه میکند؟ باید گفت همان راهی را طی میکند که نقاشی، موسیقی و مجسمهسازی و... سایر هنرها پیمودهاند و معتقدم هرکس با تمام توانش باید در حوزه تخصصیاش فعالیت کند، زیرا همیشه عدهای علاقهمند و پیرو هنر سنتی و اصیلاند و بسیاری هم خود را با جریان مدرن سازگار میکنند و این همزیستی همیشه ادامه دارد.
پناهی در پایان درباره خوشنویسی «بسم الله الرحمن الرحیم» که در بسیاری از آثارش نگاشته شده است، توضیح داد: درباره خوشنویسی «بسم الله الرحمن الرحیم» باید بگویم که چند سال است به نگارش آن علاقهمندم زیرا این عبارت برای من یک موسیقی دلنشین روحی است و از دوران کودکیام شنیدن آن حال خوشی به من میداد و به همین جهت دوست دارم به اشکال مختلف آن را بنویسم.