روزی که خورشید در نیشابور درخشید
به گزارش رضوی،صبح آن روز، نیشابور با شکوهی بینظیر از خواب بیدار شد. خبر رسیده بود که کاروان امام رضا (ع) به شهر نزدیک میشود. مردم با شور و شوق به استقبال ایشان رفتند. وقتی امام سوار بر مرکب سفیدشان وارد شهر شدند، هزاران نفر با چشمانی پر از اشتیاق، راه را برای دیدنشان باز کردند.
امام رضا (ع) در میان جمعیت ایستادند و فرمودند: *"اگر میخواهید سعادت دنیا و آخرت را داشته باشید، کلام مرا بشنوید."* سپس حدیث سلسلهالذهب را بیان کردند: *"کلمهی لا اله الا الله حصنی، فمن دخل حصنی امن من عذابی..."* (لا اله الا الله دژ من است، هر کس وارد این دژ شود، از عذاب من در امان است.)
مردم با شنیدن این کلمات، سکوت عمیقی کردند. گویی فرشتگان نیز در آسمان نیشابور به احترام این سخنان بالهایشان را گشوده بودند. یکی از حاضران پرسید: *"آیا گفتن این جمله به تنهایی کافی است؟"* امام با مهربانی پاسخ دادند: *"آری، اما به شرطی که شرایط آن را پذیرا باشید و از فرمان خدا پیروی کنید."*
در آن لحظه، گویی نوری از آسمان بر قلبهای مردم تابید. بسیاری با اشک شوق عهد بستند که پیرو راه حق باشند. حتی دانشمندان و عالمان شهر، این حدیث را با زر بر کاغذها نوشتند و به یادگار نگه داشتند.
امروز، سالها از آن روز تاریخی گذشته، اما هنوز هم نور حدیث سلسلهالذهب در نیشابور میدرخشد و یادآور روزی است که امام رضا (ع) با کلام خود، قلبها را زنده کردند.