دبیرکل مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی پیشنهاد کرد؛
رسالت و راهکارهای رسانه های جهان اسلام برای جهش در تأثیرگذاری
به گزارش سرویس جهان اسلام خبرگزاری رضوی، حجت الاسلام و المسلمین دکتر حمید شهریاری، دبیرکل مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی در سخنانی که چندی پیش با عنوان "رسالت رسانه های جهان اسلام در تحقق گفتمان وحدت اسلامی" در اولین کنفرانس بینالمللی رسانه و وحدت امت اسلامی با عنوان «مناره» ایراد کرد، بر نقش بی بدیل رسانه های جهان اسلام در راستای ایجاد همگرایی اسلامی تاکید نمود که متن کامل سخنان وی به جهت نکات سودمند آن در ادامه آمده است. حجت الاسلام دکتر حمید شهریاری دبیرکل مجمع جهانی تقریب در سوابق خود پژوهش ها و فعالیت های رسانه ای متعددی را داشته است.
حمد و سپاس خدای را که به ما چنین فرصتی عطا فرمود تا به اصحاب رسانه خدمت کنیم. این فرصت را بسیار مغتنم می شمارم تا پیرامون وحدت و رسانه، مطالبی را عنوان نمایم.
اگر پیرامون مهمترین مؤلفه عصر فضای مجازی در زمان خود تامل کنیم، خواهیم دید که این مؤلفه ارتباط وثیقی با حاکمیت، شهروندان و مفهوم وحدت و رسانه پیدا می کند. چنین به نظر می رسد که مهمترین مؤلفه عصر حاضر که برخی آن را عصر فضای مجازی نامیده اند، تقویت قدرت شهروندان منفرد و تقلیل و کاهش اقتدار دولت هاست. ما در عصری زندگی می کنیم که قدرت دولتها روبهکاهش و قدرت شهروندان روبهافزایش است. زمانی شاهد آن بودیم که حاکمان و رؤسای دولت ها اراده و خواست خود را به شهروندان تزریق میکردند و شهروندان نیز تابع آنها بودند، به عبارتی قدرت از مافوق بهسوی سطح اجتماعی تزریق می شد؛ در حالی که امروز شاهد آن هستیم که قدرت از بدنه اجتماع تولید شده و به سمت بالا صعود میکند، به طوری که حاکمان را تحتفشار قرار داده و موجب محدودیت اقتدار دولت ها می شود.
این اتفاق و رویداد باعث شده عصر ما، عصر منفردان باشد؛ منفردانی که تحت شبکه های اجتماعی، مقتدر شده اند و می توانند اراده خود را به دولتها و مدیران دستگاه ها تحمیل کنند. این اقتداری است که بر اثر شبکه اجتماعی حاصل شده ولی تنها بهوسیله شبکه های اجتماعی ایجاد نشده بلکه مؤلفه دیگری با عنوان تعامل و خدمات بهوسیله بلاکچین یا زنجیره همتایان در حال ایجاد است. این نشان از یک سونامی دارد که در پیش بوده و هنوز تبعات فروکاهش اقتدار دولتها به ما نرسیده است.
ما هنوز شاهد این نیستیم که چگونه ابداع بلاکچین در بستر شبکه ها می تواند مجددا اقتدار دولتها و مؤسسات دولتی را کاهش دهد؛ اما آنچه امروز می بینیم آن است که اقتدار دولتها توسط شبکه های اجتماعی تقلیل پیدا کرده است.
در اینجا مفهوم دیگری مطرح می شود که نام را «تصاعد شبکه ای» گذاشته اند. یکی از مؤلفاتی که باعث می شود اقتدار دولتها کاهش پیدا کند، تصاعد شبکه ای است. تصاعد شبکه ای را اگر در مقابل تصاعد حسابی و تصاعد هندسی در نظر بگیرید، در تصاعد هندسی و پنج پله از عدد ده به عدد بیست، سی، چهل و پنجاه می رسیم. در تصاعد هندسی، عدد ده در چند پله به دههزار و صدهزار میرسد اما در تصاعد شبکه ای ده نفر را فرض بگیرید که اینها با هم یک گروهی را تشکیل داده باشند. هرکدام از این ده نفر در پنج گروه دیگر که حداقل دویست نفر عضو دارد، عضویت دارد و بدین ترتیب هرکدام از آن ده نفر، هزار نفر مخاطب رسانه ای دارد. اینجاست که ناگهان از عدد ده به عدد دههزار میرسید که اگر این دههزار نفر هرکدامشان در پنج گروه دویستنفره عضو باشند، در پله دوم از دههزار نفر به ده میلیون نفر و در پله سوم به ده میلیارد نفر و در پله چهارم به صد میلیارد نفر می رسیم.
رسانه در بدو امر تنها تلویزیون بوده که من آن را به تصاعد حسابی تشبیه میکنم. مخاطبانش از ده تا پنجاه، پنج پله طی میکنند؛ اما وقتی که شبکه های پخش فیلم بر مبنای تقاضا شکل گرفت، یک تصاعد هندسی پدید آمد؛ یعنی در پنج پله ما از عدد ده به عدد صدهزار رسیدیم؛ اما وقتی شبکه اجتماعی پدیدار شد، با اعداد دیگری مواجه شدیم که ناگهان در پنج پله به صد میلیارد هویت می رسیم.
این اولین اتفاق و رویدادی است که در عصر حاضر رخ داده است. شبکه اجتماعی شبکه ای بوده که اقتدار دولتها را کاهش داده است. لازم به ذکر است که این اتفاق فقط در کشور ما نیفتاده بلکه اقتدار تمام دولتها به دلیل تصاعد شبکه ای و همبستگی قدرت شهروندان منفرد کاهش پیدا کرده است.
اتفاقی که در مهر و آبانماه سال گذشته افتاد، اتفاق عجیبی برای همه ما بود. شاید خیلی از ما انتظار چنین رویدادی را نداشتیم؛ ولی اگر تحول در رسانه را خوب بررسی کنیم، تحلیل آن دیگر برای ما مشکل نخواهد بود.
تحولی که باعث تصاعد شبکه ای شد، این بود که قدرت شهروندان منفرد که در قبال دولتها و حاکمیتها دارای هیچ قدرتی نیستند، در صورتی که به هم پیوند بخورد و این پیوند دارای تصاعد شبکه ای شود،قدرتی ایجاد می شود که دیگر به سادگی قابل شکست نیست. ما باید اینقدرت را باور کنیم و برای آن برنامه داشته باشیم.
دشمن در مهر و آبانماه بهتر از ما اینقدرت را فهمید و به وسیله استفاده از آن، وحدت را که از ارزش های انقلاب اسلامی است، شکست به نحوی که شاهد ایجاد گسست در اغتشاشات اخیر بودیم البته در اغتشاشات اخیر مؤلفه های متعددی اثرگذار بود و همانطور که جناب آقای دکتر ابراهیم فرحات فرمودند حتما برنامه ریزی و نقشه دشمن در صدر آنها قرار داشت؛ چرا که هیچ شبکه ای نیست الا اینکه با ده نفر شروع شود. اگر تصاعد شبکه ای هم داشته باشیم، باید حداقل ده نفر حداقل باشند که بعد آنها هر کدام به هزار نفر وصل شوند. طبیعتا اگر آن سرحلقه ها را برنامهریزی و ساماندهی کنید، می توانید به نتیجه برسید که این طبیعی است و دشمن آن را خوب فهمید، خوب برنامهریزی کرد و خوب نقشه کشید. اگرچه به قول رهبر معظم انقلاب حساب بعضی چیزها را نکرده بود! ما مشاهده می کنیم اتفاقی که رخ داد، باعث شد اجتماع منفردان با تصاعد شبکه ای که میتوانست در اختیار وحدت قرار بگیرد، در اختیار تفرقه قرار گرفت.
هویت متکثر منفردان نیز بحث دیگری است که در این حوادث خود را نشان داد. به عبارتی یک فرد میتواند پنج نقش اجتماعی ایفا کند. ممکن است یک اسم داشته باشد؛ اما وقتی حرفه او را فهرست میکنند، میبینند که در گروههای مختلفی عضو است و هویت متعدد و متکثری دارد. ممکن است یک نفر هم استاد دانشگاه، هم حوزوی، هم فعال فضای مجازی، هم عضو در گروه فامیل و هم عضو در گروه دوستان خود باشد. چنین فردی با عضویت در چند گروه دارای چند هویت شده و زمانی که یک پیام تولید میکند، بین هزار نفر توزیع و موجبات تصاعد شبکه ای را فراهم می آورد. در این تصاعد شبکه ای آنچه که توزیع می شود هم می تواند یک تهدید باشد و هم یک فرصت؛ اگر تفرقه ایجاد کند، یک تهدید و اگر وحدت ایجاد کند، یک فرصت به شمار می آید.
علاوه بر این فقط اخبار و اطلاعات در این شبکه ها توزیع نمیشود؛ بلکه شبکههای اجتماعی کار توزیع اعتماد را نیز انجام می دهند. این است که شما می بینید «نسل آلفا» یا «نسل زِد» که همین دهه هشتادی ها هستند - نه در ایران و نه در دنیا - اصلا تلویزیون نگاه نمی کنند! یا خیلی کم نگاه می کنند. نسل آلفا یک شبکه اعتماد بر بستر زنجیره شبکههای اجتماعی تولید کرده و این اعتماد را به نفع تصاعد شبکه ای توزیع می کند و ناگهان یک گروهی ایجاد می شود که تا قبل از آن اصلا نبوده است. اینها قدرت دارند و اینقدرت می تواند در خدمت وحدت یا در خدمت تفرقه قرار بگیرد.
بنابراین، ویژگی مؤلفه قدرت منفردان، تولید زنجیره اعتماد و حمایت است و یکی از مهمترین آنها گریز از مقررات و تقلیل مقررات دولتی است؛ یعنی دیگر دولتها نمی توانند به گروه های دویستنفره امر و نهی کنند. خیلی توان به خرج دادیم و گفتیم که گروه های بالای پنجاههزار عضو باید مجوز بگیرند، این نهایت کاری است که میتوانیم انجام دهیم. ما نمیتوانیم به همه گروه های صدمیلیاردی مجوز بدهیم یا محتوای آنها را بررسی کنیم. قدرت شبکه نیز این است که معلوم نیست با چه کسی طرف هستیم چرا که نامتقارن عمل می کند. اینطور نیست که با ده نفر شروع شود. هر نقطه از شبکه را که در دست بگیری، ممکن است رأس شبکه باشد. درعینحال هیچ رأسی ندارد. وقتی نگاه می کنید مثل یک تور فوتبال است که ابتدا و انتهایش مشخص نیست؛ لذا نمی شود آن را مدیریت کرد و بدین گونه از ذیل مقررات دولتی خارج می شود. بنابر این رسانه های نوین، حاکمیت دولتها را تقلیل داده و شهروندان منفرد را تقویت کرده اند.
این اتفاق یک انقلاب اساسی است که دنیا را دچار تحول میکند. دشمن این ویژگی را خوب شناخت و از آن بهرهبرداری کرد و در بستر این مزیت شبکهای اتفاقات مهرماه و آبانماه رقم خورد و ما شاهد این بودیم که وحدت دچار گسست شد. امروز هر فرد یک رسانه است و اصلا رسانه دیگر غیرمتمرکز و نامتقارن است و قابلیت مدیریت ندارد. این موضوع دیگر دست من و شما نیست، دست آحادی است که در این شبکه مکعبی که عرض کردم در حال شکل گیری است.
آخرین نکته ای که میخواهم عرض کنم در ادامه سخنان جناب آقای دکتر زائری است که به موضوع انصاف اشاره داشتند؛ ولی من میخواهم به نکته اضافه تری اشاره کنم. ما درگذشته یکسری صداهای نشنیده داشتیم و افرادی حرفهایی داشتند که شنیده نمیشد و لذا وقتی این شبکه و قدرت منفردان شکل گرفت این صداها شنیده شد. دشمن از این شنیدهنشدن بعضی صداها استفاده کرد و بر بستر شبکه های ماهوارهای مثل ایران اینترنشنال و بیبیسی و امثال اینها - که تخم فساد این فتنه ها را پروردند - از این بستر استفاده کردند و یک چیزهایی که ما نمیتوانستیم پخش کنیم و نمیتوانستیم بیان کنیم را بیان کردند.
آقای فرهاد خیلی صحبتهای قشنگی کرد یکبار دیگر به صحبتهای ایشان گوش کنید، ایشان بهعنوان مدیر رسانه یک پیام داد و گفت ما میخواهیم یک چیزهایی را پخش کنیم اما میگویند پخش نکنید! حاکمیت نمیتواند خیلی حرفها را بزند و نباید هم خیلی از حرفها را بزند؛ ولی درعینحال مردم مشتاق شنیدن هستند. قدرت شبکه منفرد اقتضا میکند که حرفها شنیده، تولید و در رسانه تکثیر شود و با طی پنج پله به میلیاردها مخاطب برسد. به نظر من راهحل این مشکل توجه به بسیج شبکه ای برای ساخت اجتماع منفردان است. هروقت دشمن از هرکجا حمله کرد ما باید از همان جا به او حمله کنیم؛ اگر او باقدرت منفردان به میدان آمده ما باقدرت دولتی نمیتوانیم مقابله کنیم و حتما شکست میخوریم؛ بلکه باید باقدرت خودش به میدان بروید و آنقدرت، فرد - رسانه انقلابی و مقاومتی است.
من اسم این حالت را «بسیج هویت متکثران منفرد مقاومتی» گذاشتم که وظیفه خودشان را جهاد تبیین میدانند. باید شبکه های بومی که به مقررات پیوندند و روشهای خودکنترلی دارند به این شبکه ها اضافه کنیم.
پیشنهاد آخرم نیز این است که به سمت خصوصی سازی رسانه پیش برویم و اگر این کار را نکنم مطمئن باشید شکستهای متعددی خواهیم خورد. نظام خصوصی میتواند خیلی چیزها را پخش کند، هویتش را هم خصوصی به عهده بگیرد، متعهد به چهارچوبهای نظام باشد ولی میتواند خیلی چیزها را پخش کند، اگر پخش کرد ما به او ایراد نمیگیریم که چرا پخش کردی! چرا که او خواهد گفت که من حاکمیت نیستم و لذا پیام داخل یک رسانه خصوصی انقلابی یا طرفدار نظام یا حداقل خنثی نسبت بهنظام دیگر ابزار دشمن نمی شود که جوانهای ما را به سمت کانالهایشان بکشد.
در کنار توسعه شبکه های خصوصی، باید به فکر ترویج «تفکر نقدی» نیز باشیم و اجازه دهیم مخالفانمان حرفهایشان را بزنند، میدان بدهیم سخن بگویند، میدان بدهیم حرف بزنند میدان بدهیم تا به ما اشکال بگیرند و ما تحمل کنیم.
حمد و سپاس خدای را که به ما چنین فرصتی عطا فرمود تا به اصحاب رسانه خدمت کنیم. این فرصت را بسیار مغتنم می شمارم تا پیرامون وحدت و رسانه، مطالبی را عنوان نمایم.
اگر پیرامون مهمترین مؤلفه عصر فضای مجازی در زمان خود تامل کنیم، خواهیم دید که این مؤلفه ارتباط وثیقی با حاکمیت، شهروندان و مفهوم وحدت و رسانه پیدا می کند. چنین به نظر می رسد که مهمترین مؤلفه عصر حاضر که برخی آن را عصر فضای مجازی نامیده اند، تقویت قدرت شهروندان منفرد و تقلیل و کاهش اقتدار دولت هاست. ما در عصری زندگی می کنیم که قدرت دولتها روبهکاهش و قدرت شهروندان روبهافزایش است. زمانی شاهد آن بودیم که حاکمان و رؤسای دولت ها اراده و خواست خود را به شهروندان تزریق میکردند و شهروندان نیز تابع آنها بودند، به عبارتی قدرت از مافوق بهسوی سطح اجتماعی تزریق می شد؛ در حالی که امروز شاهد آن هستیم که قدرت از بدنه اجتماع تولید شده و به سمت بالا صعود میکند، به طوری که حاکمان را تحتفشار قرار داده و موجب محدودیت اقتدار دولت ها می شود.
این اتفاق و رویداد باعث شده عصر ما، عصر منفردان باشد؛ منفردانی که تحت شبکه های اجتماعی، مقتدر شده اند و می توانند اراده خود را به دولتها و مدیران دستگاه ها تحمیل کنند. این اقتداری است که بر اثر شبکه اجتماعی حاصل شده ولی تنها بهوسیله شبکه های اجتماعی ایجاد نشده بلکه مؤلفه دیگری با عنوان تعامل و خدمات بهوسیله بلاکچین یا زنجیره همتایان در حال ایجاد است. این نشان از یک سونامی دارد که در پیش بوده و هنوز تبعات فروکاهش اقتدار دولتها به ما نرسیده است.
ما هنوز شاهد این نیستیم که چگونه ابداع بلاکچین در بستر شبکه ها می تواند مجددا اقتدار دولتها و مؤسسات دولتی را کاهش دهد؛ اما آنچه امروز می بینیم آن است که اقتدار دولتها توسط شبکه های اجتماعی تقلیل پیدا کرده است.
در اینجا مفهوم دیگری مطرح می شود که نام را «تصاعد شبکه ای» گذاشته اند. یکی از مؤلفاتی که باعث می شود اقتدار دولتها کاهش پیدا کند، تصاعد شبکه ای است. تصاعد شبکه ای را اگر در مقابل تصاعد حسابی و تصاعد هندسی در نظر بگیرید، در تصاعد هندسی و پنج پله از عدد ده به عدد بیست، سی، چهل و پنجاه می رسیم. در تصاعد هندسی، عدد ده در چند پله به دههزار و صدهزار میرسد اما در تصاعد شبکه ای ده نفر را فرض بگیرید که اینها با هم یک گروهی را تشکیل داده باشند. هرکدام از این ده نفر در پنج گروه دیگر که حداقل دویست نفر عضو دارد، عضویت دارد و بدین ترتیب هرکدام از آن ده نفر، هزار نفر مخاطب رسانه ای دارد. اینجاست که ناگهان از عدد ده به عدد دههزار میرسید که اگر این دههزار نفر هرکدامشان در پنج گروه دویستنفره عضو باشند، در پله دوم از دههزار نفر به ده میلیون نفر و در پله سوم به ده میلیارد نفر و در پله چهارم به صد میلیارد نفر می رسیم.
رسانه در بدو امر تنها تلویزیون بوده که من آن را به تصاعد حسابی تشبیه میکنم. مخاطبانش از ده تا پنجاه، پنج پله طی میکنند؛ اما وقتی که شبکه های پخش فیلم بر مبنای تقاضا شکل گرفت، یک تصاعد هندسی پدید آمد؛ یعنی در پنج پله ما از عدد ده به عدد صدهزار رسیدیم؛ اما وقتی شبکه اجتماعی پدیدار شد، با اعداد دیگری مواجه شدیم که ناگهان در پنج پله به صد میلیارد هویت می رسیم.
این اولین اتفاق و رویدادی است که در عصر حاضر رخ داده است. شبکه اجتماعی شبکه ای بوده که اقتدار دولتها را کاهش داده است. لازم به ذکر است که این اتفاق فقط در کشور ما نیفتاده بلکه اقتدار تمام دولتها به دلیل تصاعد شبکه ای و همبستگی قدرت شهروندان منفرد کاهش پیدا کرده است.
اتفاقی که در مهر و آبانماه سال گذشته افتاد، اتفاق عجیبی برای همه ما بود. شاید خیلی از ما انتظار چنین رویدادی را نداشتیم؛ ولی اگر تحول در رسانه را خوب بررسی کنیم، تحلیل آن دیگر برای ما مشکل نخواهد بود.
تحولی که باعث تصاعد شبکه ای شد، این بود که قدرت شهروندان منفرد که در قبال دولتها و حاکمیتها دارای هیچ قدرتی نیستند، در صورتی که به هم پیوند بخورد و این پیوند دارای تصاعد شبکه ای شود،قدرتی ایجاد می شود که دیگر به سادگی قابل شکست نیست. ما باید اینقدرت را باور کنیم و برای آن برنامه داشته باشیم.
دشمن در مهر و آبانماه بهتر از ما اینقدرت را فهمید و به وسیله استفاده از آن، وحدت را که از ارزش های انقلاب اسلامی است، شکست به نحوی که شاهد ایجاد گسست در اغتشاشات اخیر بودیم البته در اغتشاشات اخیر مؤلفه های متعددی اثرگذار بود و همانطور که جناب آقای دکتر ابراهیم فرحات فرمودند حتما برنامه ریزی و نقشه دشمن در صدر آنها قرار داشت؛ چرا که هیچ شبکه ای نیست الا اینکه با ده نفر شروع شود. اگر تصاعد شبکه ای هم داشته باشیم، باید حداقل ده نفر حداقل باشند که بعد آنها هر کدام به هزار نفر وصل شوند. طبیعتا اگر آن سرحلقه ها را برنامهریزی و ساماندهی کنید، می توانید به نتیجه برسید که این طبیعی است و دشمن آن را خوب فهمید، خوب برنامهریزی کرد و خوب نقشه کشید. اگرچه به قول رهبر معظم انقلاب حساب بعضی چیزها را نکرده بود! ما مشاهده می کنیم اتفاقی که رخ داد، باعث شد اجتماع منفردان با تصاعد شبکه ای که میتوانست در اختیار وحدت قرار بگیرد، در اختیار تفرقه قرار گرفت.
هویت متکثر منفردان نیز بحث دیگری است که در این حوادث خود را نشان داد. به عبارتی یک فرد میتواند پنج نقش اجتماعی ایفا کند. ممکن است یک اسم داشته باشد؛ اما وقتی حرفه او را فهرست میکنند، میبینند که در گروههای مختلفی عضو است و هویت متعدد و متکثری دارد. ممکن است یک نفر هم استاد دانشگاه، هم حوزوی، هم فعال فضای مجازی، هم عضو در گروه فامیل و هم عضو در گروه دوستان خود باشد. چنین فردی با عضویت در چند گروه دارای چند هویت شده و زمانی که یک پیام تولید میکند، بین هزار نفر توزیع و موجبات تصاعد شبکه ای را فراهم می آورد. در این تصاعد شبکه ای آنچه که توزیع می شود هم می تواند یک تهدید باشد و هم یک فرصت؛ اگر تفرقه ایجاد کند، یک تهدید و اگر وحدت ایجاد کند، یک فرصت به شمار می آید.
علاوه بر این فقط اخبار و اطلاعات در این شبکه ها توزیع نمیشود؛ بلکه شبکههای اجتماعی کار توزیع اعتماد را نیز انجام می دهند. این است که شما می بینید «نسل آلفا» یا «نسل زِد» که همین دهه هشتادی ها هستند - نه در ایران و نه در دنیا - اصلا تلویزیون نگاه نمی کنند! یا خیلی کم نگاه می کنند. نسل آلفا یک شبکه اعتماد بر بستر زنجیره شبکههای اجتماعی تولید کرده و این اعتماد را به نفع تصاعد شبکه ای توزیع می کند و ناگهان یک گروهی ایجاد می شود که تا قبل از آن اصلا نبوده است. اینها قدرت دارند و اینقدرت می تواند در خدمت وحدت یا در خدمت تفرقه قرار بگیرد.
بنابراین، ویژگی مؤلفه قدرت منفردان، تولید زنجیره اعتماد و حمایت است و یکی از مهمترین آنها گریز از مقررات و تقلیل مقررات دولتی است؛ یعنی دیگر دولتها نمی توانند به گروه های دویستنفره امر و نهی کنند. خیلی توان به خرج دادیم و گفتیم که گروه های بالای پنجاههزار عضو باید مجوز بگیرند، این نهایت کاری است که میتوانیم انجام دهیم. ما نمیتوانیم به همه گروه های صدمیلیاردی مجوز بدهیم یا محتوای آنها را بررسی کنیم. قدرت شبکه نیز این است که معلوم نیست با چه کسی طرف هستیم چرا که نامتقارن عمل می کند. اینطور نیست که با ده نفر شروع شود. هر نقطه از شبکه را که در دست بگیری، ممکن است رأس شبکه باشد. درعینحال هیچ رأسی ندارد. وقتی نگاه می کنید مثل یک تور فوتبال است که ابتدا و انتهایش مشخص نیست؛ لذا نمی شود آن را مدیریت کرد و بدین گونه از ذیل مقررات دولتی خارج می شود. بنابر این رسانه های نوین، حاکمیت دولتها را تقلیل داده و شهروندان منفرد را تقویت کرده اند.
این اتفاق یک انقلاب اساسی است که دنیا را دچار تحول میکند. دشمن این ویژگی را خوب شناخت و از آن بهرهبرداری کرد و در بستر این مزیت شبکهای اتفاقات مهرماه و آبانماه رقم خورد و ما شاهد این بودیم که وحدت دچار گسست شد. امروز هر فرد یک رسانه است و اصلا رسانه دیگر غیرمتمرکز و نامتقارن است و قابلیت مدیریت ندارد. این موضوع دیگر دست من و شما نیست، دست آحادی است که در این شبکه مکعبی که عرض کردم در حال شکل گیری است.
آخرین نکته ای که میخواهم عرض کنم در ادامه سخنان جناب آقای دکتر زائری است که به موضوع انصاف اشاره داشتند؛ ولی من میخواهم به نکته اضافه تری اشاره کنم. ما درگذشته یکسری صداهای نشنیده داشتیم و افرادی حرفهایی داشتند که شنیده نمیشد و لذا وقتی این شبکه و قدرت منفردان شکل گرفت این صداها شنیده شد. دشمن از این شنیدهنشدن بعضی صداها استفاده کرد و بر بستر شبکه های ماهوارهای مثل ایران اینترنشنال و بیبیسی و امثال اینها - که تخم فساد این فتنه ها را پروردند - از این بستر استفاده کردند و یک چیزهایی که ما نمیتوانستیم پخش کنیم و نمیتوانستیم بیان کنیم را بیان کردند.
آقای فرهاد خیلی صحبتهای قشنگی کرد یکبار دیگر به صحبتهای ایشان گوش کنید، ایشان بهعنوان مدیر رسانه یک پیام داد و گفت ما میخواهیم یک چیزهایی را پخش کنیم اما میگویند پخش نکنید! حاکمیت نمیتواند خیلی حرفها را بزند و نباید هم خیلی از حرفها را بزند؛ ولی درعینحال مردم مشتاق شنیدن هستند. قدرت شبکه منفرد اقتضا میکند که حرفها شنیده، تولید و در رسانه تکثیر شود و با طی پنج پله به میلیاردها مخاطب برسد. به نظر من راهحل این مشکل توجه به بسیج شبکه ای برای ساخت اجتماع منفردان است. هروقت دشمن از هرکجا حمله کرد ما باید از همان جا به او حمله کنیم؛ اگر او باقدرت منفردان به میدان آمده ما باقدرت دولتی نمیتوانیم مقابله کنیم و حتما شکست میخوریم؛ بلکه باید باقدرت خودش به میدان بروید و آنقدرت، فرد - رسانه انقلابی و مقاومتی است.
من اسم این حالت را «بسیج هویت متکثران منفرد مقاومتی» گذاشتم که وظیفه خودشان را جهاد تبیین میدانند. باید شبکه های بومی که به مقررات پیوندند و روشهای خودکنترلی دارند به این شبکه ها اضافه کنیم.
پیشنهاد آخرم نیز این است که به سمت خصوصی سازی رسانه پیش برویم و اگر این کار را نکنم مطمئن باشید شکستهای متعددی خواهیم خورد. نظام خصوصی میتواند خیلی چیزها را پخش کند، هویتش را هم خصوصی به عهده بگیرد، متعهد به چهارچوبهای نظام باشد ولی میتواند خیلی چیزها را پخش کند، اگر پخش کرد ما به او ایراد نمیگیریم که چرا پخش کردی! چرا که او خواهد گفت که من حاکمیت نیستم و لذا پیام داخل یک رسانه خصوصی انقلابی یا طرفدار نظام یا حداقل خنثی نسبت بهنظام دیگر ابزار دشمن نمی شود که جوانهای ما را به سمت کانالهایشان بکشد.
در کنار توسعه شبکه های خصوصی، باید به فکر ترویج «تفکر نقدی» نیز باشیم و اجازه دهیم مخالفانمان حرفهایشان را بزنند، میدان بدهیم سخن بگویند، میدان بدهیم حرف بزنند میدان بدهیم تا به ما اشکال بگیرند و ما تحمل کنیم.