نکات تفسیری جزء بیست و پنجم قرآن کریم/ دستورات پنجگانه برای تحقق عدالت
به گزارش خبرگزاری رضوی، بر آن شدیم تا در ماه مبارک و پرخیر و رحمت رمضان روزانه صفحاتی از کلام الهی را بر زبان جاری کنیم و بیش از پیش رهنمودهای قرآنی را در زندگی استفاده کنیم.
سراسر آیات الهی پُر است از حکمت و اندرزهایی که برای زندگی انسانها ضروری است لذا در نظر داریم هر روز چند آیهای از جزء مورد نظر را تفسیر و برخی نکات را در کنار یکدیگر مرور کنیم.
جزء بیست و پنجم از آیه ۴۷ سوره فصلت تا پایان آن، سوره شوری، سوره زخرف، سوره دخان و سوره جاثیه را شامل میشود.
شوری به معنی همفکری و نظرخواهی است. در آیه ۳۸ اصل اجتماعی شورا در امور اجرایی، از صفات مومنان اهل تقوا و انفاق قلمداد شده است.
پیامبر(ص) فرمود: کسی که سوره شوری را تلاوت کند از کسانی است که فرشتگان بر او رحمت میفرستند و برای او استغفار و طلب آمرزش میکنند.
زخرف به معنی زینت و زیور است. در آیات ۳۳ تا ۳۵ بیارزشبودن زرق و برق و تجملات زندگی در قالب یک مثال بیان میشود.
پیامبر(ص) فرمود: کسی که سوره زخرف را تلاوت کند از کسانی است که روز قیامت به این خطاب، مخاطب میشوند: ای بندگان من! امروز نه ترسی بر شماست و نه غمی، بدون حساب وارد بهشت شوید.
دخان به معنای دود غلیظ است. آیه ۱۰ به دود غلیظی اشاره میکند که در پایان جهان، آسمان را میپوشاند و سرآغاز عذاب مفسدان است.
پیامبر(ص) فرمود: هر کس سوره دخان را شب و روز جمعه بخواند، خداوند در بهشت خانهای برای او بنا میکند.
جاثیه به معنی به زانو افتاده است. در آیه ۲۸ میگوید: همه مردم در قیامت از ترس و وحشت به زانو در میآیند.
پیامبر(ص) فرمود: کسی که سوره جاثیه را بخواند خداوند عیوب او را در روز قیامت میپوشاند و ترس و وحشت او را به آرامش مبدل میسازد.
احقاف نام سرزمین قوم عاد است. در آیه ۲۱ میگوید: حضرت هود قوم خودش (عاد) را در سرزمین احقاف (جنوب عربستان) بیم داد.
پیامبر(ص) فرمود: هرکس سوره احقاف را بخواند، به ازای هر دانه شن که در این دنیا است، ده حسنه به او داده میشود و ده سیئه محو میگردد و ده درجه بر درجات او افزوده میشود.
ضرورت رعایت نشاط و اعتدال در فراز و نشیب زندگی
وَإِذَا أَنْعَمْنَا عَلَى الْإِنْسَانِ أَعْرَضَ وَنَأَىٰ بِجَانِبِهِ وَإِذَا مَسَّهُ الشَّرُّ فَذُو دُعَاءٍ عَرِیضٍ (۵۱_ فصلت)
آری چنین است، انسان فاقد ایمان و تقوا که دائماً به این حالات گرفتار است، به هنگام روی آوردن نعمتها حریص و مغرور و فراموشکار و به هنگام پشتکردن نعمتها مایوس و نومید و پرجزع. ولی در مقابل، مردان حق و پیروان راستین مکتب انبیا چنان پرظرفیت و پرمایهاند که نه روی آوردن نعمتها آنها را دگرگون میسازد و نه ادبار دنیا ضعیف و ناتوان و معلول.
اسلام عصاره آیین همه انبیاست
شَرَعَ لَکُمْ مِنَ الدِّینِ مَا وَصَّىٰ بِهِ نُوحًا وَالَّذِی أَوْحَیْنَا إِلَیْکَ وَمَا وَصَّیْنَا بِهِ إِبْرَاهِیمَ وَمُوسَىٰ وَعِیسَىٰ أَنْ أَقِیمُوا الدِّینَ وَلَا تَتَفَرَّقُوا فِیهِ کَبُرَ عَلَى الْمُشْرِکِینَ مَا تَدْعُوهُمْ إِلَیْهِ اللَّهُ یَجْتَبِی إِلَیْهِ مَنْ یَشَاءُ وَیَهْدِی إِلَیْهِ مَنْ یُنِیبُ (۱۳_شوری)
آنچه در شرایع همه انبیا بوده، در شریعت اسلام وجود دارد و آنچه خوبان همه دارند تو تنها داری. تعبیر من الدین نشان میدهد که هماهنگی شرایع آسمانی تنها در مسئله توحید و اصول عقاید نیست بلکه مجموعه دین الهی از نظر اساس و ریشه همه جا یکی است.
دستورات پنجگانه برای تحقق عدالت
فَلِذَٰلِکَ فَادْعُ وَاسْتَقِمْ کَمَا أُمِرْتَ وَلَا تَتَّبِعْ أَهْوَاءَهُمْ وَقُلْ آمَنْتُ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ مِنْ کِتَابٍ وَأُمِرْتُ لِأَعْدِلَ بَیْنَکُمُ اللَّهُ رَبُّنَا وَرَبُّکُمْ لَنَا أَعْمَالُنَا وَلَکُمْ أَعْمَالُکُمْ لَا حُجَّةَ بَیْنَنَا وَبَیْنَکُمُ اللَّهُ یَجْمَعُ بَیْنَنَا وَإِلَیْهِ الْمَصِیرُ (۱۵_ شوری)
آیه مورد بحث از پنج دستور مهم به شرح زیر تشکیل یافته است: ۱-اصل دعوت ۲- وسیله پیشرفت آن یعنی استقامت، آن هم استقامت منطبق بر دستور و طبق برنامه ۳- توجه به موانع را که هواپرستی است ۴- نقطه شروع که از خویشتن است ۵- هدف نهایی که گسترش و تعمیم عدالت است.
گناه شما، مانع رحمت ما نیست
أَفَنَضْرِبُ عَنْکُمُ الذِّکْرَ صَفْحًا أَنْ کُنْتُمْ قَوْمًا مُسْرِفِینَ (۵_ زخرف)
مشرکان و دشمنان پیامبر در مخالفت و عداوت خود هیچ حد و مرزی را به رسمیت نمیشناختند. درست است که شما در دشمنی و مخالفت با حق چیزی فروگذار نکردهاید و مخالفت را به حد افراط و اسراف رساندهاید ولی لطف و رحمت خداوند به قدری وسیع و گسترده است، که اینها را مانع بر سر راه خود نمیبیند. باز هم این کتاب بیدارگر آسمانی و آیات حیاتبخش آن را پی در پی بر شما نازل میکند تا دلهایی که اندک آمادگی دارند تکان بخورند و به راه آیند.
مرفهین بیدرد مانع همیشگی اصلاحات انبیا
وَکَذَٰلِکَ مَا أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِکَ فِی قَرْیَةٍ مِنْ نَذِیرٍ إِلَّا قَالَ مُتْرَفُوهَا إِنَّا وَجَدْنَا آبَاءَنَا عَلَىٰ أُمَّةٍ وَإِنَّا عَلَىٰ آثَارِهِمْ مُقْتَدُونَ (۲۳_ زخرف)
از این آیه به خوبی استفاده میشود که سردمداران مبارزه با انبیا و آنها که مسئله تقلید از نیاکان را مطرح میکردند و سخت روی این مسئله ایستاده بودند همان مترفون بودند، همان ثروتمندان مست و مغرور و مرفه. آری آنها بودند که با قیام انبیا به دوران خودکامگیهایشان پایان داده میشد و منافع نامشروعشان به خطر میافتاد و مستضعفان از چنگال آنها رهایی مییافتند و به همین دلیل با انواع حیلهها و بهانهها به تخدیر مردم میپرداختند و امروز نیز بیشترین فساد دنیا از همین مترفین سرچشمه میگیرد که هر جا ظلم و تجاوز و گناه و آلودگی است، آنجا حضور فعال دارند.
تفاوت سطح زندگی افراد زیر بنای اصل تعاون و تعامل است
أَهُمْ یَقْسِمُونَ رَحْمَتَ رَبِّکَ نَحْنُ قَسَمْنَا بَیْنَهُمْ مَعِیشَتَهُمْ فِی الْحَیَاةِ الدُّنْیَا وَرَفَعْنَا بَعْضَهُمْ فَوْقَ بَعْضٍ دَرَجَاتٍ لِیَتَّخِذَ بَعْضُهُمْ بَعْضًا سُخْرِیًّا وَرَحْمَتُ رَبِّکَ خَیْرٌ مِمَّا یَجْمَعُونَ (۳۲_ زخرف)
اگر تفاوت و اختلافی از نظر سطح زندگی در میان انسانها وجود دارد، هرگز دلیل تفاوت آنها در مقامات معنوی نیست. آنها فراموش کردهاند که زندگی بشر یک زندگی دستهجمعی است و اداره این زندگی، جز از طریق تعاون و خدمت متقابل امکانپذیر نیست. هرگاه همه مردم در یک سطح از نظر زندگی و استعداد و در یک پایه از نظر مقامات اجتماعی باشند، اصل تعاون و خدمت به یکدیگر و بهرهگیری هر انسانی از دیگران متزلزل میشود. بنابراین نباید این تفاوت، آنها را بفریبد و آن را معیار ارزشهای انسانی بپندارند.
** برگرفته از قرآن بشیر (تفسیر یک جلدی جوان؛ برگرفته از تفاسیر نمونه و المیزان)
سراسر آیات الهی پُر است از حکمت و اندرزهایی که برای زندگی انسانها ضروری است لذا در نظر داریم هر روز چند آیهای از جزء مورد نظر را تفسیر و برخی نکات را در کنار یکدیگر مرور کنیم.
جزء بیست و پنجم از آیه ۴۷ سوره فصلت تا پایان آن، سوره شوری، سوره زخرف، سوره دخان و سوره جاثیه را شامل میشود.
شوری به معنی همفکری و نظرخواهی است. در آیه ۳۸ اصل اجتماعی شورا در امور اجرایی، از صفات مومنان اهل تقوا و انفاق قلمداد شده است.
پیامبر(ص) فرمود: کسی که سوره شوری را تلاوت کند از کسانی است که فرشتگان بر او رحمت میفرستند و برای او استغفار و طلب آمرزش میکنند.
زخرف به معنی زینت و زیور است. در آیات ۳۳ تا ۳۵ بیارزشبودن زرق و برق و تجملات زندگی در قالب یک مثال بیان میشود.
پیامبر(ص) فرمود: کسی که سوره زخرف را تلاوت کند از کسانی است که روز قیامت به این خطاب، مخاطب میشوند: ای بندگان من! امروز نه ترسی بر شماست و نه غمی، بدون حساب وارد بهشت شوید.
دخان به معنای دود غلیظ است. آیه ۱۰ به دود غلیظی اشاره میکند که در پایان جهان، آسمان را میپوشاند و سرآغاز عذاب مفسدان است.
پیامبر(ص) فرمود: هر کس سوره دخان را شب و روز جمعه بخواند، خداوند در بهشت خانهای برای او بنا میکند.
جاثیه به معنی به زانو افتاده است. در آیه ۲۸ میگوید: همه مردم در قیامت از ترس و وحشت به زانو در میآیند.
پیامبر(ص) فرمود: کسی که سوره جاثیه را بخواند خداوند عیوب او را در روز قیامت میپوشاند و ترس و وحشت او را به آرامش مبدل میسازد.
احقاف نام سرزمین قوم عاد است. در آیه ۲۱ میگوید: حضرت هود قوم خودش (عاد) را در سرزمین احقاف (جنوب عربستان) بیم داد.
پیامبر(ص) فرمود: هرکس سوره احقاف را بخواند، به ازای هر دانه شن که در این دنیا است، ده حسنه به او داده میشود و ده سیئه محو میگردد و ده درجه بر درجات او افزوده میشود.
ضرورت رعایت نشاط و اعتدال در فراز و نشیب زندگی
وَإِذَا أَنْعَمْنَا عَلَى الْإِنْسَانِ أَعْرَضَ وَنَأَىٰ بِجَانِبِهِ وَإِذَا مَسَّهُ الشَّرُّ فَذُو دُعَاءٍ عَرِیضٍ (۵۱_ فصلت)
آری چنین است، انسان فاقد ایمان و تقوا که دائماً به این حالات گرفتار است، به هنگام روی آوردن نعمتها حریص و مغرور و فراموشکار و به هنگام پشتکردن نعمتها مایوس و نومید و پرجزع. ولی در مقابل، مردان حق و پیروان راستین مکتب انبیا چنان پرظرفیت و پرمایهاند که نه روی آوردن نعمتها آنها را دگرگون میسازد و نه ادبار دنیا ضعیف و ناتوان و معلول.
اسلام عصاره آیین همه انبیاست
شَرَعَ لَکُمْ مِنَ الدِّینِ مَا وَصَّىٰ بِهِ نُوحًا وَالَّذِی أَوْحَیْنَا إِلَیْکَ وَمَا وَصَّیْنَا بِهِ إِبْرَاهِیمَ وَمُوسَىٰ وَعِیسَىٰ أَنْ أَقِیمُوا الدِّینَ وَلَا تَتَفَرَّقُوا فِیهِ کَبُرَ عَلَى الْمُشْرِکِینَ مَا تَدْعُوهُمْ إِلَیْهِ اللَّهُ یَجْتَبِی إِلَیْهِ مَنْ یَشَاءُ وَیَهْدِی إِلَیْهِ مَنْ یُنِیبُ (۱۳_شوری)
آنچه در شرایع همه انبیا بوده، در شریعت اسلام وجود دارد و آنچه خوبان همه دارند تو تنها داری. تعبیر من الدین نشان میدهد که هماهنگی شرایع آسمانی تنها در مسئله توحید و اصول عقاید نیست بلکه مجموعه دین الهی از نظر اساس و ریشه همه جا یکی است.
دستورات پنجگانه برای تحقق عدالت
فَلِذَٰلِکَ فَادْعُ وَاسْتَقِمْ کَمَا أُمِرْتَ وَلَا تَتَّبِعْ أَهْوَاءَهُمْ وَقُلْ آمَنْتُ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ مِنْ کِتَابٍ وَأُمِرْتُ لِأَعْدِلَ بَیْنَکُمُ اللَّهُ رَبُّنَا وَرَبُّکُمْ لَنَا أَعْمَالُنَا وَلَکُمْ أَعْمَالُکُمْ لَا حُجَّةَ بَیْنَنَا وَبَیْنَکُمُ اللَّهُ یَجْمَعُ بَیْنَنَا وَإِلَیْهِ الْمَصِیرُ (۱۵_ شوری)
آیه مورد بحث از پنج دستور مهم به شرح زیر تشکیل یافته است: ۱-اصل دعوت ۲- وسیله پیشرفت آن یعنی استقامت، آن هم استقامت منطبق بر دستور و طبق برنامه ۳- توجه به موانع را که هواپرستی است ۴- نقطه شروع که از خویشتن است ۵- هدف نهایی که گسترش و تعمیم عدالت است.
گناه شما، مانع رحمت ما نیست
أَفَنَضْرِبُ عَنْکُمُ الذِّکْرَ صَفْحًا أَنْ کُنْتُمْ قَوْمًا مُسْرِفِینَ (۵_ زخرف)
مشرکان و دشمنان پیامبر در مخالفت و عداوت خود هیچ حد و مرزی را به رسمیت نمیشناختند. درست است که شما در دشمنی و مخالفت با حق چیزی فروگذار نکردهاید و مخالفت را به حد افراط و اسراف رساندهاید ولی لطف و رحمت خداوند به قدری وسیع و گسترده است، که اینها را مانع بر سر راه خود نمیبیند. باز هم این کتاب بیدارگر آسمانی و آیات حیاتبخش آن را پی در پی بر شما نازل میکند تا دلهایی که اندک آمادگی دارند تکان بخورند و به راه آیند.
مرفهین بیدرد مانع همیشگی اصلاحات انبیا
وَکَذَٰلِکَ مَا أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِکَ فِی قَرْیَةٍ مِنْ نَذِیرٍ إِلَّا قَالَ مُتْرَفُوهَا إِنَّا وَجَدْنَا آبَاءَنَا عَلَىٰ أُمَّةٍ وَإِنَّا عَلَىٰ آثَارِهِمْ مُقْتَدُونَ (۲۳_ زخرف)
از این آیه به خوبی استفاده میشود که سردمداران مبارزه با انبیا و آنها که مسئله تقلید از نیاکان را مطرح میکردند و سخت روی این مسئله ایستاده بودند همان مترفون بودند، همان ثروتمندان مست و مغرور و مرفه. آری آنها بودند که با قیام انبیا به دوران خودکامگیهایشان پایان داده میشد و منافع نامشروعشان به خطر میافتاد و مستضعفان از چنگال آنها رهایی مییافتند و به همین دلیل با انواع حیلهها و بهانهها به تخدیر مردم میپرداختند و امروز نیز بیشترین فساد دنیا از همین مترفین سرچشمه میگیرد که هر جا ظلم و تجاوز و گناه و آلودگی است، آنجا حضور فعال دارند.
تفاوت سطح زندگی افراد زیر بنای اصل تعاون و تعامل است
أَهُمْ یَقْسِمُونَ رَحْمَتَ رَبِّکَ نَحْنُ قَسَمْنَا بَیْنَهُمْ مَعِیشَتَهُمْ فِی الْحَیَاةِ الدُّنْیَا وَرَفَعْنَا بَعْضَهُمْ فَوْقَ بَعْضٍ دَرَجَاتٍ لِیَتَّخِذَ بَعْضُهُمْ بَعْضًا سُخْرِیًّا وَرَحْمَتُ رَبِّکَ خَیْرٌ مِمَّا یَجْمَعُونَ (۳۲_ زخرف)
اگر تفاوت و اختلافی از نظر سطح زندگی در میان انسانها وجود دارد، هرگز دلیل تفاوت آنها در مقامات معنوی نیست. آنها فراموش کردهاند که زندگی بشر یک زندگی دستهجمعی است و اداره این زندگی، جز از طریق تعاون و خدمت متقابل امکانپذیر نیست. هرگاه همه مردم در یک سطح از نظر زندگی و استعداد و در یک پایه از نظر مقامات اجتماعی باشند، اصل تعاون و خدمت به یکدیگر و بهرهگیری هر انسانی از دیگران متزلزل میشود. بنابراین نباید این تفاوت، آنها را بفریبد و آن را معیار ارزشهای انسانی بپندارند.
** برگرفته از قرآن بشیر (تفسیر یک جلدی جوان؛ برگرفته از تفاسیر نمونه و المیزان)