روایت چهلوچهارمین سالگرد حادثه نهم و دهم دیماه سال 1357 مشهد؛
چهلمین روز اهانت به حرم امام رضا(ع) در دوران پهلوی حماسه خونین آفرید
خبرگزاری رضوی ـ آزیتا ذکاء؛ امام خمینی(ره) دستور راهپیمایی سراسری به مناسب چهلمین روز اهانت رژیم به ساحت مقدس امام رضا(ع) دادند. مردم مشهد همچون دیگر شهرها به خیابانها ریختند تا اعتراض خود را نسبت به جسارتی که به ساحت مقدس امام هشتم(ع) پیشآمده را اعلام کنند. این راهپیمایی که جمعیت عظیمی را شامل میشد برخلاف دیگر راهپیماییها که به حرم مطهر ختم میشد؛ از حرم شروع و به استانداری ختم گردید.
چهلوچهارمین سالگرد حادثه نهم و دهم دیماه سال 1357 مشهد این فرصت را برای خبرگزاری رضوی فراهم آورد تا گوشهای از این حماسه مردم مبارز و انقلابی را به تصویر بکشد که مشروح آن از نظرتان میگذرد.
اهانت به حرم در 29 آبانماه
بارگاه منور امام رضا(ع) مأمن انقلابیون بود و این امر باعث تقویت حضور نیروهای ساواک در حرم مطهر شد. ۲۹ آبانماه سال 1357، درگیری در حرم اتفاق افتاد که منجر به ضرب و شتم و دستگیری تعدادی از زائران و جوان انقلابی توسط ساواکیهای مستقر در حرم شد. مأموران ضمن استقرار دستگیرشدگان در فضای سبز اطراف حرم، درخواست نیروی کمکی جهت انتقال آنان کردند.
ازدحام جمعیت مردم منجر به رهاسازی دستگیرشدگان و بازگشت آنها به حرم مطهر شد. در این بین رسیدن نیروهای کمکی، مقدمات تعقیب انقلابیون تا داخل روضه منوره، شلیک گلوله، گاز اشکآور و جسارتهایی از این دست به حریم رضوی را فراهم آورد. این حادثه انگیزهای مضاعف برای دامنهدار شدن اعتراضات مردم انقلابی در کل کشور ایجاد کرد که در مشهد زمینهساز حوادث نهم و دهم دیماه 1357 مشهد گردید.
حسین خوشبخت؛ مجروح حادثه 29 آبانماه
حسین خوشبخت یکی از مجروحان حادثه بیستونهم آبانماه سال 1357 است که توانسته بود از حمله وحشیانه رژیم جان سالم به در ببرد. او در این باره چنین میگوید: «آن روز در بیت مرحوم آیتاللَّه سیدکاظم اخوانمرعشی برنامهریزی راهپیمایی فردا یا پس فردا انجام میشد و من روز حادثه آنجا بودم. تازه هوا تاریک شده بود که با موتورم راهی منزل بودم. دور فلکه حضرت را از خیابان امام رضا(ع) به سمت پایین خیابان دور میزدم تا به خانهام در خیابان طبرسی بروم. سمت پایین خیابان با جمعیتی چشمگیر از نیروهای ارتش مواجه شدم که خیلی غیرطبیعی بود.
کنجکاو شدم بدانم جه خبر است. موتورم را کنار خیابان گذاشتم و به آن قفل زدم. دقایقی بیرون حرم رفتوآمدها را نظارهگر بودم، دیدم عدهای با لباس شخصی که ساواکی بودند به داخل حرم میرفتند، ابتدا مخفیانه برخی از مردم را که به آنها مشکوک بودند از حرم بیرون آورده، کتک میزدند و سوار ماشین جیپ میکردند و با خودشان میبردند. داخل حرم شدم، دیدم یکی از همان ساواکیها، اسلحه پشت یک نفر گذاشته و آرام او را به سمت بیرون حرم هدایت میکند؛ فریاد زدم و به مردم گفتم که او، ساواکی است. مردم دورش را محاصره کردند. ظاهرا آن لحظه، مأموران بیرون حرم از طریق بیسیم باخبر شده بودند که یک ساواکی توسط مردم محاصره شده است.
بنابراین به سمت مردم بیگناه داخل حرم حملهور شده و به زائران که اغلب در ایوان طلا، کنار پنجره فولاد، سقّاخانه یا پایین خیابان متمرکز بودند، تیراندازی کردند که غیر من، یک نفر دیگر در آن واقعه زخمی و یک نفر هم به شهادت رسید. من نزدیک سقّاخانه بودم که سربازان ارتش از بست پایین خیابان به داخل حرم حملهور شدند. من هم برای فرار به سمت بالاخیابان رفتم تا از حرم خارج شوم که زیر ایوان ساعت مورد اصابت گلوله قرار گرفتم و نقش زمین شدم».
چهلوچهارمین سالگرد حادثه نهم و دهم دیماه سال 1357 مشهد این فرصت را برای خبرگزاری رضوی فراهم آورد تا گوشهای از این حماسه مردم مبارز و انقلابی را به تصویر بکشد که مشروح آن از نظرتان میگذرد.
اهانت به حرم در 29 آبانماه
بارگاه منور امام رضا(ع) مأمن انقلابیون بود و این امر باعث تقویت حضور نیروهای ساواک در حرم مطهر شد. ۲۹ آبانماه سال 1357، درگیری در حرم اتفاق افتاد که منجر به ضرب و شتم و دستگیری تعدادی از زائران و جوان انقلابی توسط ساواکیهای مستقر در حرم شد. مأموران ضمن استقرار دستگیرشدگان در فضای سبز اطراف حرم، درخواست نیروی کمکی جهت انتقال آنان کردند.
ازدحام جمعیت مردم منجر به رهاسازی دستگیرشدگان و بازگشت آنها به حرم مطهر شد. در این بین رسیدن نیروهای کمکی، مقدمات تعقیب انقلابیون تا داخل روضه منوره، شلیک گلوله، گاز اشکآور و جسارتهایی از این دست به حریم رضوی را فراهم آورد. این حادثه انگیزهای مضاعف برای دامنهدار شدن اعتراضات مردم انقلابی در کل کشور ایجاد کرد که در مشهد زمینهساز حوادث نهم و دهم دیماه 1357 مشهد گردید.
حسین خوشبخت؛ مجروح حادثه 29 آبانماه
حسین خوشبخت یکی از مجروحان حادثه بیستونهم آبانماه سال 1357 است که توانسته بود از حمله وحشیانه رژیم جان سالم به در ببرد. او در این باره چنین میگوید: «آن روز در بیت مرحوم آیتاللَّه سیدکاظم اخوانمرعشی برنامهریزی راهپیمایی فردا یا پس فردا انجام میشد و من روز حادثه آنجا بودم. تازه هوا تاریک شده بود که با موتورم راهی منزل بودم. دور فلکه حضرت را از خیابان امام رضا(ع) به سمت پایین خیابان دور میزدم تا به خانهام در خیابان طبرسی بروم. سمت پایین خیابان با جمعیتی چشمگیر از نیروهای ارتش مواجه شدم که خیلی غیرطبیعی بود.
کنجکاو شدم بدانم جه خبر است. موتورم را کنار خیابان گذاشتم و به آن قفل زدم. دقایقی بیرون حرم رفتوآمدها را نظارهگر بودم، دیدم عدهای با لباس شخصی که ساواکی بودند به داخل حرم میرفتند، ابتدا مخفیانه برخی از مردم را که به آنها مشکوک بودند از حرم بیرون آورده، کتک میزدند و سوار ماشین جیپ میکردند و با خودشان میبردند. داخل حرم شدم، دیدم یکی از همان ساواکیها، اسلحه پشت یک نفر گذاشته و آرام او را به سمت بیرون حرم هدایت میکند؛ فریاد زدم و به مردم گفتم که او، ساواکی است. مردم دورش را محاصره کردند. ظاهرا آن لحظه، مأموران بیرون حرم از طریق بیسیم باخبر شده بودند که یک ساواکی توسط مردم محاصره شده است.
بنابراین به سمت مردم بیگناه داخل حرم حملهور شده و به زائران که اغلب در ایوان طلا، کنار پنجره فولاد، سقّاخانه یا پایین خیابان متمرکز بودند، تیراندازی کردند که غیر من، یک نفر دیگر در آن واقعه زخمی و یک نفر هم به شهادت رسید. من نزدیک سقّاخانه بودم که سربازان ارتش از بست پایین خیابان به داخل حرم حملهور شدند. من هم برای فرار به سمت بالاخیابان رفتم تا از حرم خارج شوم که زیر ایوان ساعت مورد اصابت گلوله قرار گرفتم و نقش زمین شدم».
راهپیمایی 9 دیماه 1357 در مقابل استانداری
روز شنبه نهم دیماه سال 1357 مردم مشهد همچون مردم سایر نقاط کشور به مناسبت سالگرد شهدای دیماه سال 1356 قم و چهلمین روز فاجعه هجوم به حرم امام رضا(ع) دست به راهپیمایی آرام اما در مقیاسی بسیار وسیع و پرشور زدند. یکی از عوامل اصلی شکلدهنده این تظاهرات در روز 9 دیماه اعلام عزای عمومی از سوی امام خمینی (ره) بود. این راهپیمایی که جمعیت عظیمی را شامل میشد برخلاف دیگر راهپیماییها که به حرم مطهر ختم میشد؛ از حرم شروع و به استانداری ختم گردید. علیرضا خالقی، یکی از مبارزان انقلاب و نویسنده کتاب انقلاب رنگها در اینباره چنین یادآور میشود: «کارکنان استانداری خراسان برای اعلام همبستگی با انقلاب تحصن کرده بودند. آن زمان هر ادارهای که تحصن میکرد، احتمال داده میشد ارتش با متحصنانش برخورد کند، برای همین مردم برای پشتیبانی از آنها به استانداری میروند. یکی از عوامل تظاهرات روز نهم دیماه سال 1357 مشهد برای پشتیبانی از کارکنان استانداری بود. قرار بود ما خودمان را به جلوی استانداری برسانیم تا ارتش بداند با مردم در طرف است و از آن طرف هم به کارکنان بگوییم ما با شما هستیم. تظاهرات آن روز از حرم مطهر و از طرف خیابان تهران(امام رضا فعلی) بود. جمعیت جلوی استانداری طوری فشرده شده بود که اصلا نمیشد راه رفت، صدای شعارها هم بلند بود «به گفته خمینی/ارتش برادر ماست». مردم سربازهای روی تانک را پایین میآوردند و تند تند ماچِشان میکردند و به آنها دلداری میدادند تا ناراحت نباشند. بعضیها نیز بین مردم شیرینی پخش میکردند».
ورود مردم به استانداری
مردم وقتی فهمیدند کارکنان استانداری به مردم پیوستهاند، وارد ساختمان استانداری در خیابان بهار شدند ولی ناباورانه نظامیان به روی مردم آتش گشودند. دهها نفر از مبارزان مسلمان با تانک توسط نیروهای رژیم پهلوی به خاک و خون کشیده شدند که اغلب آنها بانوان بودند که از جمله آنها میتوان به بتول چراغچی و دو دختر نوجوان به نامهای مهری زارعی و الهه زینالپور اشاره کرد.
مردم در برابر نظامیان واکنش تندی نشان دادند. در این درگیری «فروشگاه لشکر»، «سینما شهر فرنگ (آفریقا)»، «کارخانه پپسیکولا»، «انجمن ایران و آمریکا»، «انجمن ایران و انگلیس»، «اداره آگاهی و زندان زنان» به آتش کشیده شد و خانه مستشاران آمریکایی به محاصره درآمد. کلانتریهای 3، 4 و 6 نیز در این روز سقوط کردند در پی تسخیر این کلانتریها برخی از مردم مشهد مسلح شدند و در میدان شاه نیز اجساد سه ساواکی به دار آویخته شد و دو دژبان دستگیر شده به گلوله بسته شدند.
یکشنبه خونین سال 1357 از بیان رهبری
یکشنبه خونین برای همیشه تاریخ در ذهن ملت مسلمان ایران و به ویژه مردم مشهد باقی می ماند و سند افتخاری در سراسر دورانها برای رسیدن به پیروزی است. رهبر معظم انقلاب در خاطرات خود از این روز چنین میگویند: «حقیقتا روز خشنی در تاریخ مشهد بود. روز خونینی بود. عده شهدای آن حادثه را آن وقت بالغ بر هزار نفر میدانستند مشخصات عمده حادثه حرکت تانکها به طرف مردم و زیر گرفتن مردم و زدن صفوف نان و نفت و در چهارراهها موضع گرفتن و تیراندازی به سمت مردم بود».
همچنین ایشان درباره چگونگی تظاهرات این روز گفتند: «چهارراه نادری حد و مرز حضور پلیس و ارتش بود یعنی از چهارراه نادری به طرف حرم معمولا ارتش و یا پلیس هیچ وقت حضور نداشتند و در این ایام اوج مبارزه بود. آنجا خط قرمز بود و دیگر نمیتوانستند به این طرف بیایند و واقعا اگر میآمدند برایشان خطر جانی داشت و از چهارراه نادری تا صحن مطهر مردم دائما در رفت و آمد بودند و شعار، پلاکارت و اجتماع و سخنرانی رواج داشت و اصلا از حوزه مأموریت و دخالت دستگاه خارج بود. ماشینهای ارتشی و تانکها را آوردند و رو به طرف همین منطقه به اصطلاح آزاد گذاشتند و هر کس هم پیدا میشد او را میزدند، کسی را نمیگرفتند، فقط افراد را میزدند».
اقدام کور رژیم پهلوی
در غروب این روز مأموران رژیم منفور پهلوی درصدد دستگیری رهبران نهضت اسلامی برآمدند اما با تدبیر آیتالله خامنهای و سایر رهبران نهضت این ترفند آنها عملی نشد، به واسطه ددمنشیهای رژیم روز یکشنبه دهم دیماه سال 1357 به «یکشنبه خونین» مشهور شد و چهارراه و میدان شهدا، چهارراه لشکر، استانداری، میادین ده دی، تقیآباد و خیابان بهار در این روز شاهد عمق جنایات مأموران و عوامل رژیم ستمشاهی در مشهد بود.
استعفای استاندار وقت خراسان
انعکاس خبر واقعه ده دیماه مشهد باعث شد بختیار نخستوزیر، غیرقانونی وقت در اقدامی ظاهرسازانه به احترام شهدای مشهد و قزوین روز 17 دیماه را عزای عمومی اعلام کند، اما امام راحل به دلیل همدردی با خانوادههای شهدا و مخالفت با دولت بختیار 18 دیماه را عزای عمومی اعلام کردند. همچنین در پی این واقعه استاندار وقت خراسان، سپهبد صادق امیرعزیزی در 14 دیماه مجبور به استعفا شد و مشهد را به مقصد تهران ترک کرد.