گفتوگوی خبرگزاری رضوی با فرِّاش پیشکسوت حرم رضوی؛
پس از انقلاب با تشکیل جامعه هیأت مذهبی در حرم رضوی جلوی بدعتها گرفته شد
خبرگزاری رضوی ـ آزیتا ذکاء؛ پدرش از پیشکسوتان هیئتهای مذهبی مشهد بود و این بهانهای شد تا او هم از همان سنین کودکی و قبل از رفتن به مدرسه مداح حاذقی شود و در سنین هشت - نه سالگی در مناسبتها و اعیاد به منازل علمایی همچون آیاتعظام میلانی، قمی، سبزواری، مرحوم کفایی خراسانی و جلسات مذهبی برود و به مداحی بپردازد. همچنین در سالهای ۱۳۳۸ و ۱۳۳۹ در منابر مرحوم آیتالله واعظ طبسی که در سرای محمدیه برگزار میشد، نیز مداحی کند و همین امر، اسباب آشنایی او با مرحوم آیتالله واعظ طبسی را به همراه داشته باشد.
همزمان با ایام محرم و صفر به سراغ علیاصغر نعیمآبادی فرّاش پیشکسوت حرم مطهر رفتیم که در وادی هیأت مذهبی مشهد یَد طولایی دارد و پدرش نیز یکی از بنیانگذاران هیأت مذهبی مشهد بعد از تعطیلی عزای اباعبدالله(ع) در زمان رضاخان بوده است.
در ادامه گفتوگوی خبرگزاری رضوی با این خادم هیئتی را خواهید خواند.
علیاصغر نعیمآبادی را همه رسانهها به عنوان یک مبارز و فیلمبردار دوران انقلاب میشناسند و شاید کمتر کسی بداند که او قبل از همرزم بودن با مرحوم آیتالله واعظ طبسی در بحبوحه انقلاب، مداح روضههای ایشان در سرای محمدیه بوده است. در ابتدا از آشنایی خود با تولیت فقید آستان قدس رضوی برای مخاطبان ما بفرمایید.
سال ۱۳۲۹ در ابتدای خیابان تهران (امام رضای فعلی) در یک خانواده مذهبی بدنیا آمدم. پدرم مرحوم محمدعلی نعیمآبادی از پیشکسوتان هیئتهای مذهبی مشهد بود و این امر سبب شد من هم از همان سنین کودکی و قبل رفتن مدرسه به مداحی روی آورده و در سنین هشت - نه سالگی در مناسبتها و اعیاد به منازل علمایی همچون آیاتعظام میلانی، سبزواری، قمی، مرحوم کفایی خراسانی و دیگر جلسات مذهبی بروم و به مداحی بپردازم. اما آشنایی من با مرحوم آیتالله واعظ طبسی به اواخر دهه 30 برمیگردد که در سالهای ۱۳۳۸ و ۱۳۳۹ در منابر ایشان در سرای محمدیه واقع در بازار بزرگ مداحی میکردم.
مرحوم پدرتان را پیشکسوت هیئتهای مذهبی مشهد خطاب کردید. در این مورد هم بیشتر توضیح میدهید؟
مرحوم پدرم یک هیئتی موثر بود که 90 سال پیش اتحادیه هیأت مذهبی مشهد را با جمعی از مردم ولایتمدار مشهد به منظور ارتقای عزاداری و نظم هیأت تشکیل دادند. این اتحادیه تا انقلاب ادامه داشت و هیئت مدیره آن، غلامرضا حلب، عباس قدیری، سیدعلی شهیدی، هوشیار، گلکار، محمدی و پدرم بودند. البته حدود سال 1350 اتحادیهای هم در شیراز تشکیل شد و تا انقلاب فقط این دو شهر، اتحادیه هیأت مذهبی داشتند.
بارها از بزرگترها و آنهایی که عمرشان به دوران پهلوی اول قد میدهد، خاطرات تلخی از برگزاری مراسم عزاداری در ایام تعطیلی عزای سیدالشهدا(ع) شنیدهایم. شما از مرحوم پدرتان چه چیزهایی در مورد ارادت مردم به اهلبیت(ع) در دوران خفقان رضاشاه شنیدهاید.
پس از ممنوعیت عزاداری در دوره رضاشاه، مردم که در حسینیه و خانههایشان نمیتوانستند، عزاداری کنند برای سوگواری اباعبدالله(ع) به خارج از شهر میرفتند. قدیم یخدانهای بلندی بود که تعدادی از هیئتیها به صورت متفرق با گاری یا دوچرخه به آنجا میرفتند و خانمها هر کدام یک تکه از لباس روحانی را زیر چادر خود گرفته و با خود به مراسم میبردند و روحانی پس از پوشیدن لباس خود، به اقامه عزا میپرداخت. اغلب این عزاداریها ساعت یک شب یا قبل و بعد نماز صبح بود. اما وقتی یخدانها لو رفت، مردم برای عزاداری به طویله گاو و گوسفند پناه میبردند و یک قسمتی از فضولات حیوانات را تمیز کرده و به عزاداری مشغول میشدند. آن زمان مردم با این همه بدبختی و مکافات نگذاشتند تا عزاداری امام حسین(ع) تعطیل شود.
مداحان پیشکسوت و هیئتیهای قدیم معتقد هستند که هیأت مشهد از قدیم دستهجات سینهزنی بوده و بدعتهای مختلف عزاداری امام حسین(ع) در این شهر با حضور هیأت دیگر شهرها به مضجع شریف امام رضا(ع) باب شده است. نظر شما در اینباره چیست؟
بله. در قدیم قبل از ممنوع شدن عزاداری توسط رضاشاه، مراسم عزاداری در حسینیهها از معنویت و حرمت خاصی برخوردار بود. سینهزنی رسم اکثر هیأت مشهد بود و بعضی از هئیتها یکدست سینه میزدند. سیاست انگلیس در رابطه با عزاداری و مراسم حسینی با روی کار آمدن محمدرضاشاه پهلوی تغییر کرد و چون برنامه قبلی دیکته شده به رضاشاه مطلوب آنها نبود، سعی بر خالی کردن محتوای عزاداری و آوردن بدعت در آن کردند که در این کار خیلی خوب موفق شدند.
رواج هیئت سینهزنی با بدن برهنه در ملاعام، مقابل دید زنهای نامحرم از حسینیه تا داخل صحن و بارگاه رضوی یکی از این بدعتها بود که خود فعل حرام به شمار میرفت و قبح آن هم شکسته شده بود. یکی دیگر از بدعتهایی که بعد از آزادی عزاداری رونق گرفت، قمهزنی بود. مرحوم پدرم تعریف میکرد که از سفارت انگلیس غیرمستقیم قمه و کفن فراوان توسط گماشتههایشان به هیئتها میرساندند و در مدت کوتاهی قمهزنی و زنجیرزنی با زنجیرهای تیغهدار را بین هیئتها رایج کردند.
محمدرضاشاه با هزینه کردن برای هیئتها و پوشیدن لباس سیاه و شرکت در مراسم عزاداری حسینی، خود مشوق این بدعتها و رایج کردن آن در میان عزاداران حسینی بود تا بتواند کار نیمه کاره پدرش را دنبال و به اهداف تعیین شده اربابانش جامعه عمل بپوشاند. ما امروز شاهد پیاده شدن اهداف انگلیس در عراق توسط سیدصادق شیرازی رهبر فرقه شیعه انگلیسی بعد از سرنگونی صدام و آزادی عزاداری هستیم و واقعا جای تأسف دارد که حریم پاک حرم حسینی و مرکز قیام عاشورا و مکتب عاشورای حسینی کنار زده شده و از شیعه چهره ناپاکی به جهانیان ارائه میشود.
خرافات هم در عزاداریها وجود داشت؟
متأسفانه برخی هیئتها وقتی وارد صحن میشدند، صورتشان را روی زمین کشیده و به صورت سینهخیز تمام مسیر صحن تا پنجره فولاد را طی میکردند؛ صورتشان غرق خون شده و سنگهای صحن را نیز خونی میکردند. بدترین شکل این عزاداریها را میتوان انداختن قلاده به گردن اشاره کرد که در قدیم برخی افراد قلادههای زنجیری به گردنهایشان میبستند و این زنجیر را به دست دیگری داده تا او را به داخل حرم بیاورد و گاهی هم صدای سگ از خودشان در میآوردند. قفل به بدن نوع دیگری از عزاداری ماه محرم بود که قبل از انقلاب برخی افراد قفلها و اشیاء آهنی سنگین به گوشت بدنشان آویزان میکردند.
پس از انقلاب برای جلوگیری از این بدعتها چه اتفاقی افتاد؟
پس از انقلاب جامعه هیأت مذهبی مشهد در سال 1366 توسط مرحوم آیتالله واعظ طبسی برای جلوگیری از بدعتها و انسجام هیأت تأسیس شد که اعضای هیئت موسس آن حجتالاسلاموالمسلمین رضایی ریاست تبلیغات و مدیریت برنامهریزی از آستان قدس رضوی و حاج مهدی خسروی و خودم از هیأت مذهبی مشهد بودیم. تولیت فقید دفتری به ما در صحن انقلاب دادند که با حمایت و راهنماییهای ایشان توانستیم جلوی بسیاری از بدعتها در عزاداری را بگیریم و هیأت را تشویق و هدایت به یک نوع عزاداری سنتی درست و همراه با شور و شعور کنیم. این را نیز اضافه کنم که جامعه هیأت مذهبی تا سال 1381 که شورای هیأت مذهبی به فرموده رهبر معظم انقلاب در سراسر کشور تشکیل شد، توانست جلوی خیلی از بدعتها مثل قمهزنی، زنجیر تیغدار، کشیدن صورت روی زمین، عریان شدن در عزاداری و... را بگیرد و خوشبختانه شورای هیأت مذهبی با همکاری سازمان تبلیغات اسلامی موفق به پیاده کردن اهداف عاشورای حسینی شدند.
به عزاداری دهه آخر صفر اشاره کردید؛ در مشهد مرسوم است که زنان مشهدی تابوتی نمادین از حضرت را روی دوش گرفته و با نوحه و عزا برای عرض تسلیت به حرم مطهر میروند این رسم دیرینه به چه سالهایی برمیگردد؟
زنان محله نوغان با بخشیدن مهریههای خود پیشگام در تشیع امام رضا(ع) شدند و از آن زمان به بعد این حرکت زیبای زنان نوغان به حالت هئیتی درآمده و بانوان روز شهادت حضرت با تابوتی نمادین و شاخه گل از این محله مشهد که در ورودی طبرسی حرم مطهر واقع شده به سمت حرم مطهر میآیند و عرض ارادت خود را به ساحت این امام همام به نمایش میگذارند. چند سالي هم است كه اين هئیت بانوان را به صورت نمادين، عظيم و باشكوه در سراسر کشور شاهد هستیم.
قبل انقلاب یک هیأت بود که نمادین زهر دادن مأمون به امام رضا(ع) را به تصویر میکشیدند. این هيأت از خيابانهاي شيرازي و نواب صفوي به سمت حرم مطهر ميآمدند. البته پس از انقلاب هم اين مراسم تا حدودي برپا میشود.
قبلا در چه مکانهایی از حرم مطهر مراسم عزاداری برپا میشد؟
مدرسه دو درب که اکنون به نام دارالقرآنالکریم واقع در صحن جمهوری اسلامی بین زائر و مجاور شناخته شده است، با قدمت بیش از شش قرن میزبان فعالیتهای مذهبی و دینی بوده و حدود سه دهه هم با ارائه خدمات قرآنی میزبانی زائران را میکند.
قبل از انقلاب که حرم به گستردگی الان نبود، در مدرسه دو درب عَلَم خیمه سیدالشهدا(ع) برپا میشد. پدرم و دوستانش یک هفته به ماه محرم در مدرسه دودرب خيمه عزاداری برپا کرده و آنجا را سیاهپوش ميكردند و ظهر ناهاري آماده و از عزاداران پذیرایی به عمل میآوردند كه اغلب هم آبگوشت تهيه ميشد. باني اين مجلس مرحوم میرزا احمد آيتالله كفايي خراساني پسر مرحوم آخوند خراساني بود.
همچنین در چند دهه قبل که حرم کوچکتر از الان بود، در چند مکان مخصوص، مراسم عزاداری برپا میشد. من هفت سال بیشتر سن نداشتم و یادم میآید دهه اول محرم و دهه آخر صفر، بعد از مراسم صفه در رواق دارالحفاظ، قرآن، رحل و لالهها جمع ميشد و بلافاصله اقامه عزا ميكردند. همچنین شبستان گرم مسجد گوهرشاد و ... از مکانهایی بودند که از قديمالايام مجالس عزاداری در آن برگزار میشد.
همزمان با ایام محرم و صفر به سراغ علیاصغر نعیمآبادی فرّاش پیشکسوت حرم مطهر رفتیم که در وادی هیأت مذهبی مشهد یَد طولایی دارد و پدرش نیز یکی از بنیانگذاران هیأت مذهبی مشهد بعد از تعطیلی عزای اباعبدالله(ع) در زمان رضاخان بوده است.
در ادامه گفتوگوی خبرگزاری رضوی با این خادم هیئتی را خواهید خواند.
علیاصغر نعیمآبادی را همه رسانهها به عنوان یک مبارز و فیلمبردار دوران انقلاب میشناسند و شاید کمتر کسی بداند که او قبل از همرزم بودن با مرحوم آیتالله واعظ طبسی در بحبوحه انقلاب، مداح روضههای ایشان در سرای محمدیه بوده است. در ابتدا از آشنایی خود با تولیت فقید آستان قدس رضوی برای مخاطبان ما بفرمایید.
سال ۱۳۲۹ در ابتدای خیابان تهران (امام رضای فعلی) در یک خانواده مذهبی بدنیا آمدم. پدرم مرحوم محمدعلی نعیمآبادی از پیشکسوتان هیئتهای مذهبی مشهد بود و این امر سبب شد من هم از همان سنین کودکی و قبل رفتن مدرسه به مداحی روی آورده و در سنین هشت - نه سالگی در مناسبتها و اعیاد به منازل علمایی همچون آیاتعظام میلانی، سبزواری، قمی، مرحوم کفایی خراسانی و دیگر جلسات مذهبی بروم و به مداحی بپردازم. اما آشنایی من با مرحوم آیتالله واعظ طبسی به اواخر دهه 30 برمیگردد که در سالهای ۱۳۳۸ و ۱۳۳۹ در منابر ایشان در سرای محمدیه واقع در بازار بزرگ مداحی میکردم.
مرحوم پدرتان را پیشکسوت هیئتهای مذهبی مشهد خطاب کردید. در این مورد هم بیشتر توضیح میدهید؟
مرحوم پدرم یک هیئتی موثر بود که 90 سال پیش اتحادیه هیأت مذهبی مشهد را با جمعی از مردم ولایتمدار مشهد به منظور ارتقای عزاداری و نظم هیأت تشکیل دادند. این اتحادیه تا انقلاب ادامه داشت و هیئت مدیره آن، غلامرضا حلب، عباس قدیری، سیدعلی شهیدی، هوشیار، گلکار، محمدی و پدرم بودند. البته حدود سال 1350 اتحادیهای هم در شیراز تشکیل شد و تا انقلاب فقط این دو شهر، اتحادیه هیأت مذهبی داشتند.
بارها از بزرگترها و آنهایی که عمرشان به دوران پهلوی اول قد میدهد، خاطرات تلخی از برگزاری مراسم عزاداری در ایام تعطیلی عزای سیدالشهدا(ع) شنیدهایم. شما از مرحوم پدرتان چه چیزهایی در مورد ارادت مردم به اهلبیت(ع) در دوران خفقان رضاشاه شنیدهاید.
پس از ممنوعیت عزاداری در دوره رضاشاه، مردم که در حسینیه و خانههایشان نمیتوانستند، عزاداری کنند برای سوگواری اباعبدالله(ع) به خارج از شهر میرفتند. قدیم یخدانهای بلندی بود که تعدادی از هیئتیها به صورت متفرق با گاری یا دوچرخه به آنجا میرفتند و خانمها هر کدام یک تکه از لباس روحانی را زیر چادر خود گرفته و با خود به مراسم میبردند و روحانی پس از پوشیدن لباس خود، به اقامه عزا میپرداخت. اغلب این عزاداریها ساعت یک شب یا قبل و بعد نماز صبح بود. اما وقتی یخدانها لو رفت، مردم برای عزاداری به طویله گاو و گوسفند پناه میبردند و یک قسمتی از فضولات حیوانات را تمیز کرده و به عزاداری مشغول میشدند. آن زمان مردم با این همه بدبختی و مکافات نگذاشتند تا عزاداری امام حسین(ع) تعطیل شود.
مداحان پیشکسوت و هیئتیهای قدیم معتقد هستند که هیأت مشهد از قدیم دستهجات سینهزنی بوده و بدعتهای مختلف عزاداری امام حسین(ع) در این شهر با حضور هیأت دیگر شهرها به مضجع شریف امام رضا(ع) باب شده است. نظر شما در اینباره چیست؟
بله. در قدیم قبل از ممنوع شدن عزاداری توسط رضاشاه، مراسم عزاداری در حسینیهها از معنویت و حرمت خاصی برخوردار بود. سینهزنی رسم اکثر هیأت مشهد بود و بعضی از هئیتها یکدست سینه میزدند. سیاست انگلیس در رابطه با عزاداری و مراسم حسینی با روی کار آمدن محمدرضاشاه پهلوی تغییر کرد و چون برنامه قبلی دیکته شده به رضاشاه مطلوب آنها نبود، سعی بر خالی کردن محتوای عزاداری و آوردن بدعت در آن کردند که در این کار خیلی خوب موفق شدند.
رواج هیئت سینهزنی با بدن برهنه در ملاعام، مقابل دید زنهای نامحرم از حسینیه تا داخل صحن و بارگاه رضوی یکی از این بدعتها بود که خود فعل حرام به شمار میرفت و قبح آن هم شکسته شده بود. یکی دیگر از بدعتهایی که بعد از آزادی عزاداری رونق گرفت، قمهزنی بود. مرحوم پدرم تعریف میکرد که از سفارت انگلیس غیرمستقیم قمه و کفن فراوان توسط گماشتههایشان به هیئتها میرساندند و در مدت کوتاهی قمهزنی و زنجیرزنی با زنجیرهای تیغهدار را بین هیئتها رایج کردند.
محمدرضاشاه با هزینه کردن برای هیئتها و پوشیدن لباس سیاه و شرکت در مراسم عزاداری حسینی، خود مشوق این بدعتها و رایج کردن آن در میان عزاداران حسینی بود تا بتواند کار نیمه کاره پدرش را دنبال و به اهداف تعیین شده اربابانش جامعه عمل بپوشاند. ما امروز شاهد پیاده شدن اهداف انگلیس در عراق توسط سیدصادق شیرازی رهبر فرقه شیعه انگلیسی بعد از سرنگونی صدام و آزادی عزاداری هستیم و واقعا جای تأسف دارد که حریم پاک حرم حسینی و مرکز قیام عاشورا و مکتب عاشورای حسینی کنار زده شده و از شیعه چهره ناپاکی به جهانیان ارائه میشود.
خرافات هم در عزاداریها وجود داشت؟
متأسفانه برخی هیئتها وقتی وارد صحن میشدند، صورتشان را روی زمین کشیده و به صورت سینهخیز تمام مسیر صحن تا پنجره فولاد را طی میکردند؛ صورتشان غرق خون شده و سنگهای صحن را نیز خونی میکردند. بدترین شکل این عزاداریها را میتوان انداختن قلاده به گردن اشاره کرد که در قدیم برخی افراد قلادههای زنجیری به گردنهایشان میبستند و این زنجیر را به دست دیگری داده تا او را به داخل حرم بیاورد و گاهی هم صدای سگ از خودشان در میآوردند. قفل به بدن نوع دیگری از عزاداری ماه محرم بود که قبل از انقلاب برخی افراد قفلها و اشیاء آهنی سنگین به گوشت بدنشان آویزان میکردند.
پس از انقلاب برای جلوگیری از این بدعتها چه اتفاقی افتاد؟
پس از انقلاب جامعه هیأت مذهبی مشهد در سال 1366 توسط مرحوم آیتالله واعظ طبسی برای جلوگیری از بدعتها و انسجام هیأت تأسیس شد که اعضای هیئت موسس آن حجتالاسلاموالمسلمین رضایی ریاست تبلیغات و مدیریت برنامهریزی از آستان قدس رضوی و حاج مهدی خسروی و خودم از هیأت مذهبی مشهد بودیم. تولیت فقید دفتری به ما در صحن انقلاب دادند که با حمایت و راهنماییهای ایشان توانستیم جلوی بسیاری از بدعتها در عزاداری را بگیریم و هیأت را تشویق و هدایت به یک نوع عزاداری سنتی درست و همراه با شور و شعور کنیم. این را نیز اضافه کنم که جامعه هیأت مذهبی تا سال 1381 که شورای هیأت مذهبی به فرموده رهبر معظم انقلاب در سراسر کشور تشکیل شد، توانست جلوی خیلی از بدعتها مثل قمهزنی، زنجیر تیغدار، کشیدن صورت روی زمین، عریان شدن در عزاداری و... را بگیرد و خوشبختانه شورای هیأت مذهبی با همکاری سازمان تبلیغات اسلامی موفق به پیاده کردن اهداف عاشورای حسینی شدند.
به عزاداری دهه آخر صفر اشاره کردید؛ در مشهد مرسوم است که زنان مشهدی تابوتی نمادین از حضرت را روی دوش گرفته و با نوحه و عزا برای عرض تسلیت به حرم مطهر میروند این رسم دیرینه به چه سالهایی برمیگردد؟
زنان محله نوغان با بخشیدن مهریههای خود پیشگام در تشیع امام رضا(ع) شدند و از آن زمان به بعد این حرکت زیبای زنان نوغان به حالت هئیتی درآمده و بانوان روز شهادت حضرت با تابوتی نمادین و شاخه گل از این محله مشهد که در ورودی طبرسی حرم مطهر واقع شده به سمت حرم مطهر میآیند و عرض ارادت خود را به ساحت این امام همام به نمایش میگذارند. چند سالي هم است كه اين هئیت بانوان را به صورت نمادين، عظيم و باشكوه در سراسر کشور شاهد هستیم.
قبل انقلاب یک هیأت بود که نمادین زهر دادن مأمون به امام رضا(ع) را به تصویر میکشیدند. این هيأت از خيابانهاي شيرازي و نواب صفوي به سمت حرم مطهر ميآمدند. البته پس از انقلاب هم اين مراسم تا حدودي برپا میشود.
قبلا در چه مکانهایی از حرم مطهر مراسم عزاداری برپا میشد؟
مدرسه دو درب که اکنون به نام دارالقرآنالکریم واقع در صحن جمهوری اسلامی بین زائر و مجاور شناخته شده است، با قدمت بیش از شش قرن میزبان فعالیتهای مذهبی و دینی بوده و حدود سه دهه هم با ارائه خدمات قرآنی میزبانی زائران را میکند.
قبل از انقلاب که حرم به گستردگی الان نبود، در مدرسه دو درب عَلَم خیمه سیدالشهدا(ع) برپا میشد. پدرم و دوستانش یک هفته به ماه محرم در مدرسه دودرب خيمه عزاداری برپا کرده و آنجا را سیاهپوش ميكردند و ظهر ناهاري آماده و از عزاداران پذیرایی به عمل میآوردند كه اغلب هم آبگوشت تهيه ميشد. باني اين مجلس مرحوم میرزا احمد آيتالله كفايي خراساني پسر مرحوم آخوند خراساني بود.
همچنین در چند دهه قبل که حرم کوچکتر از الان بود، در چند مکان مخصوص، مراسم عزاداری برپا میشد. من هفت سال بیشتر سن نداشتم و یادم میآید دهه اول محرم و دهه آخر صفر، بعد از مراسم صفه در رواق دارالحفاظ، قرآن، رحل و لالهها جمع ميشد و بلافاصله اقامه عزا ميكردند. همچنین شبستان گرم مسجد گوهرشاد و ... از مکانهایی بودند که از قديمالايام مجالس عزاداری در آن برگزار میشد.