مداح اهل بیت(ع) در گفتگو با خبرگزاری رضوی؛
داشته هایم مدیون دعای پدر و مادر است/برایم سخت بود محضر رهبر انقلاب مداحی کنم
خبرگزاری رضوی ـ آزیتا ذکاء؛ حضرت رضا(ع) روضهخوان امام حسین(ع) بود و منزل خود را برای جدش سیاهپوش میکرد. در روایتی از ولینعمت خود علیبنموسیالرضا(ع) داریم که حضرت فرمودند: یابن شبیب اگر خواستی گریه کنی برای جدم حسین(ع) اشک بریز.
مداحی و روضهخوانی کردن در بارگاه ملکوتی ثامنالحجج(ع) سعادت بزرگی است که این را اغلب از بیان مداحان این مضجع شریف میشنویم. هادی الهی یکی از دربانان حرم مطهر رضوی است که تقریبا 25 سال نیز در کسوت مداحی، خدمتی متفاوت به زائران حضرت داشته و از ارباب خود فقط خواهان شفاعت و قبولی نوکری خود است.
در آستانه اربعین حسینی بهانهای شد تا با این مداح پیشکسوت حرم مطهر رضوی گفتوگویی انجام دهیم که مشروح آن را در ادامه میخوانید.
هادی الهی چگونه به وادی مداحی پا نهاد؟
بنده سال 1347 در یک خانواده مذهبی و روحانی به دنیا آمدم که پدرم در دفتر امام خمینی(ره) در نجف مشغول به کار بودند. صدام که ایرانیها را از عراق بیرون کرد خانواده من هم سال 1350 به مشهد آمدند. پدرم روضهخوان اهلبیت(ع) بود و من از کودکی با روضهخوانی انس داشتم، در سنین نوجوانی به مهدیه خیابان امام رضا(ع) میرفتم و در آنجا با دوستانی آشنا شدم که آنها مداح بودند و علاقه من هم به این وادی اینگونه رقم خورد.
چرا مسیر پدر را ادامه نداده و به روحانیت روی نیاوردید؟
پدرم دوست داشت من نیز دروس حوزوی خوانده و روحانی شوم. اما شرایط طوری پیش رفت که نشد آرزوی پدرم را محقق کنم. نوجوانیام در زمان جنگ بود و جبهه رفتم. بعد ازدواج کردم و فرصتی دست نداد که به این وادی ورود پیدا کنم. راستش علاقه چندانی هم به این مسیر نداشتم، بیشتر دوست داشتم مداح شوم و همین مسیر را ادامه دادم که الحمدالله همسرم نیز مشوق خوبی برای من بود و با حمایت خانواده در این مسیر مصممتر پیش رفتم و اکنون 30 سال است که مداح و روضهخوان خاندان آلالله هستم و مرحوم پدرم نیز به مداح شدن من افتخار میکرد.
پس بیشترین مشوق شما در این عرصه، همسرتان است؟
بله. او خیلی دوست داشت همسرش مداح باشد و به همین خاطر بنده را در این مسیر بسیار مشوق و حامی است. البته من و همسرم دو وجه مشترک با هم داریم و آن هم این است که هر دو یک برادر شهید به نامهای مهدی الهی و محمدباقر صمدی داریم. پدر هر دو نفر ما هم روحانی بودند، حجتالاسلام غلامرضا الهی و آیتالله صمدی. من نفس خود را وقف امام حسین(ع) کردم. تا نفس دارم خرج حضرت و مصیبتهای ایشان خواهم کرد، سعی کردم برای امام حسین(ع) کم نگذارم.
توفیق مداحی در حرم مطهر رضوی از چه زمانی نصیب شما شده است؟
تقریبا 25 سال است که مداح حرم مطهر امام رضا(ع) هستم. از سال 1381 نیز توفیق دربانی حرم مطهر را هم در کشیک هفتم دارم. این سعادت بزرگی است که در جوار حضرت زندگی میکنم، هم خادم و مداح حرم هستم و در حد و توان خود به زائران امام مهربانیها خدمت میکنم. از امام رضا(ع) چیزی جز شفاعت و قبولی نوکریام را نمیخواهم.«از نوکری درت مرا سیر نکن، جز درگه خود مرا پیر نکن، من منتظر توام شب اول قبر،سوگند به جان مادرت دیر نکن»
اواخر دهه 1380 یک دیدار با رهبر معظم انقلاب داشتید، در مورد این ملاقات و مداحی در محضر ایشان برای ما بگویید.
سال 1388 مصادف با ولادت حضرت زهرا(س) همراه مرحوم اکبرزاده برای دیدار رهبر معظم انقلاب با مداحان رفتیم، برایم سخت بود در محضر ایشان اجرا داشته باشم. به امام رضا(ع) گفتم: آقا من یک تار مویی از آبروی شما هستم، کمک کنید تا با سرافرازی برگردم که الحمدالله مداحیام مورد رضایت همگان بود و به مرحوم اکبرزاده گفته بودند، آقای الهی اجرای خوبی داشت و آبروی مشهدیها را خرید. مداح مشهد در آن مراسم من بودم. بعد اجرا که داشتم، خدمت آقا مشرف شدم و ایشان هم خیلی بنده را مورد لطف خود قرار دادند و در مورد اشعار از من سوال کردند که این اشعار از کی بوده؟ چقدر خوب، پرمحتوا و قوی است. گفتم: این اشعار از آقای موید بود. فرمودند: این اشعار را همیشه بخوان.
چرا همه مداحان روضههای خود را به مصیبتهای امام حسین(ع) ختم میکنند؟
برای آقای الهی کدام مصیبت سیدالشهدا(ع) سوزناکتر است؟
همه مصیبتهای آقا اباعبداللهالحسین(ع) آدم را منقلب میکند، اما داغترین مصیبت امام حسین(ع) روضه شیرخواره حضرت است که خیلی دلها را دگرگون میکند. وقتی به امام سجاد(ع) خبر دادند که مختار قیام کرده است. آقا از هیچ یک از قاتلان سوال نکردند، فقط از حرمله سوال فرمودند. به ایشان گفتند: آقا این همه قاتل در کربلا بود، چرا تنها از حرمله پرسیدید؟ امام فرمودند: داغی که حرمله به دل ما اهلبیت(ع) گذاشت تا قیامت با ما هست.
مداحان اغلب در مراسمهای مختلف دعوت هستند و با خستگی حنجره و گلو مواجه میشوند. شنیدهایم شما معتقدید، هر وقت صدایتان میگیرد، بوسهای بر صورت مادر خود مینشانید و صدایتان باز میشود. آیا واقعیت امر همینگونه است؟
بله. خدا به نیکی والدین به ویژه مادر تأکید فراوان دارد و من هم سعی میکنم قدر این نعمت الهی را بدانم. همیشه مشمول دعای مادرم بودم و اگر بگویم موفقیت امروز حود را مدیون دعاهای او هستم، گرافه نگفتهام. یک سال در دهه اول محرم با آقای معاونیان در مراسمی مداحی میکردیم، شب ششم یا هفتم بود که صدایم گرفت. به صاحب مجلس گفتیم برای شبهای بعد مداح دعوت کند. دوای باز شدن گلوی من در خانه مادرم بود، همان شب به دیدن او رفته و صورتش را بوسیدم و صدایم باز شد. شب بعد که مجلس رفتم و خواندم. آقای معاونیان تعجب کرد، من را نشاند و گفت: راز باز شدن صدایت را به من بگو یا از فردا نمیخواهد بیایی و بخوانی. برای اولینبار به ایشان گفتم. آقای معاونیان از آن به بعد هر جا مجلس میرود در مقام مادر همین داستان من را عنوان میکند.
آقای الهی در کسوت خادم و مداح حرم مطهر امام رضا(ع) تاکنون چه عنایتی از حضرت بر زائرانش را دیده است؟
یک شب صدای همهمه در صحن برپا شد، با همکاران دربان بیرون آمدیم تا دلیل سر و صدا را بفهمیم که دیدم یک پسر فلج با عنایت امام رضا(ع) شفا گرفته است. این پسر سوار بر ویلچر با کمک خواهرش به داخل حرم آمده بود. این خواهر و برادر، افغانی و اهلتسنن بودند.
مداحی و روضهخوانی کردن در بارگاه ملکوتی ثامنالحجج(ع) سعادت بزرگی است که این را اغلب از بیان مداحان این مضجع شریف میشنویم. هادی الهی یکی از دربانان حرم مطهر رضوی است که تقریبا 25 سال نیز در کسوت مداحی، خدمتی متفاوت به زائران حضرت داشته و از ارباب خود فقط خواهان شفاعت و قبولی نوکری خود است.
در آستانه اربعین حسینی بهانهای شد تا با این مداح پیشکسوت حرم مطهر رضوی گفتوگویی انجام دهیم که مشروح آن را در ادامه میخوانید.
هادی الهی چگونه به وادی مداحی پا نهاد؟
بنده سال 1347 در یک خانواده مذهبی و روحانی به دنیا آمدم که پدرم در دفتر امام خمینی(ره) در نجف مشغول به کار بودند. صدام که ایرانیها را از عراق بیرون کرد خانواده من هم سال 1350 به مشهد آمدند. پدرم روضهخوان اهلبیت(ع) بود و من از کودکی با روضهخوانی انس داشتم، در سنین نوجوانی به مهدیه خیابان امام رضا(ع) میرفتم و در آنجا با دوستانی آشنا شدم که آنها مداح بودند و علاقه من هم به این وادی اینگونه رقم خورد.
چرا مسیر پدر را ادامه نداده و به روحانیت روی نیاوردید؟
پدرم دوست داشت من نیز دروس حوزوی خوانده و روحانی شوم. اما شرایط طوری پیش رفت که نشد آرزوی پدرم را محقق کنم. نوجوانیام در زمان جنگ بود و جبهه رفتم. بعد ازدواج کردم و فرصتی دست نداد که به این وادی ورود پیدا کنم. راستش علاقه چندانی هم به این مسیر نداشتم، بیشتر دوست داشتم مداح شوم و همین مسیر را ادامه دادم که الحمدالله همسرم نیز مشوق خوبی برای من بود و با حمایت خانواده در این مسیر مصممتر پیش رفتم و اکنون 30 سال است که مداح و روضهخوان خاندان آلالله هستم و مرحوم پدرم نیز به مداح شدن من افتخار میکرد.
پس بیشترین مشوق شما در این عرصه، همسرتان است؟
بله. او خیلی دوست داشت همسرش مداح باشد و به همین خاطر بنده را در این مسیر بسیار مشوق و حامی است. البته من و همسرم دو وجه مشترک با هم داریم و آن هم این است که هر دو یک برادر شهید به نامهای مهدی الهی و محمدباقر صمدی داریم. پدر هر دو نفر ما هم روحانی بودند، حجتالاسلام غلامرضا الهی و آیتالله صمدی. من نفس خود را وقف امام حسین(ع) کردم. تا نفس دارم خرج حضرت و مصیبتهای ایشان خواهم کرد، سعی کردم برای امام حسین(ع) کم نگذارم.
توفیق مداحی در حرم مطهر رضوی از چه زمانی نصیب شما شده است؟
تقریبا 25 سال است که مداح حرم مطهر امام رضا(ع) هستم. از سال 1381 نیز توفیق دربانی حرم مطهر را هم در کشیک هفتم دارم. این سعادت بزرگی است که در جوار حضرت زندگی میکنم، هم خادم و مداح حرم هستم و در حد و توان خود به زائران امام مهربانیها خدمت میکنم. از امام رضا(ع) چیزی جز شفاعت و قبولی نوکریام را نمیخواهم.«از نوکری درت مرا سیر نکن، جز درگه خود مرا پیر نکن، من منتظر توام شب اول قبر،سوگند به جان مادرت دیر نکن»
اواخر دهه 1380 یک دیدار با رهبر معظم انقلاب داشتید، در مورد این ملاقات و مداحی در محضر ایشان برای ما بگویید.
سال 1388 مصادف با ولادت حضرت زهرا(س) همراه مرحوم اکبرزاده برای دیدار رهبر معظم انقلاب با مداحان رفتیم، برایم سخت بود در محضر ایشان اجرا داشته باشم. به امام رضا(ع) گفتم: آقا من یک تار مویی از آبروی شما هستم، کمک کنید تا با سرافرازی برگردم که الحمدالله مداحیام مورد رضایت همگان بود و به مرحوم اکبرزاده گفته بودند، آقای الهی اجرای خوبی داشت و آبروی مشهدیها را خرید. مداح مشهد در آن مراسم من بودم. بعد اجرا که داشتم، خدمت آقا مشرف شدم و ایشان هم خیلی بنده را مورد لطف خود قرار دادند و در مورد اشعار از من سوال کردند که این اشعار از کی بوده؟ چقدر خوب، پرمحتوا و قوی است. گفتم: این اشعار از آقای موید بود. فرمودند: این اشعار را همیشه بخوان.
چرا همه مداحان روضههای خود را به مصیبتهای امام حسین(ع) ختم میکنند؟
چون امام رضا فرمودند: یا ابْنَ شَبِیبٍ إِنْ کُنْتَ بَاکِیاً لِشَیْءٍ فَابْکِ لِلْحُسَیْنِ...، هر وقت میخواهی گریه کنی، بر جدم امام حسین(ع) گریه کن. افضل روضههای اهلبیت(ع)، روضه و ذکر مصیبت امام حسین(ع) است.
برای آقای الهی کدام مصیبت سیدالشهدا(ع) سوزناکتر است؟
همه مصیبتهای آقا اباعبداللهالحسین(ع) آدم را منقلب میکند، اما داغترین مصیبت امام حسین(ع) روضه شیرخواره حضرت است که خیلی دلها را دگرگون میکند. وقتی به امام سجاد(ع) خبر دادند که مختار قیام کرده است. آقا از هیچ یک از قاتلان سوال نکردند، فقط از حرمله سوال فرمودند. به ایشان گفتند: آقا این همه قاتل در کربلا بود، چرا تنها از حرمله پرسیدید؟ امام فرمودند: داغی که حرمله به دل ما اهلبیت(ع) گذاشت تا قیامت با ما هست.
مداحان اغلب در مراسمهای مختلف دعوت هستند و با خستگی حنجره و گلو مواجه میشوند. شنیدهایم شما معتقدید، هر وقت صدایتان میگیرد، بوسهای بر صورت مادر خود مینشانید و صدایتان باز میشود. آیا واقعیت امر همینگونه است؟
بله. خدا به نیکی والدین به ویژه مادر تأکید فراوان دارد و من هم سعی میکنم قدر این نعمت الهی را بدانم. همیشه مشمول دعای مادرم بودم و اگر بگویم موفقیت امروز حود را مدیون دعاهای او هستم، گرافه نگفتهام. یک سال در دهه اول محرم با آقای معاونیان در مراسمی مداحی میکردیم، شب ششم یا هفتم بود که صدایم گرفت. به صاحب مجلس گفتیم برای شبهای بعد مداح دعوت کند. دوای باز شدن گلوی من در خانه مادرم بود، همان شب به دیدن او رفته و صورتش را بوسیدم و صدایم باز شد. شب بعد که مجلس رفتم و خواندم. آقای معاونیان تعجب کرد، من را نشاند و گفت: راز باز شدن صدایت را به من بگو یا از فردا نمیخواهد بیایی و بخوانی. برای اولینبار به ایشان گفتم. آقای معاونیان از آن به بعد هر جا مجلس میرود در مقام مادر همین داستان من را عنوان میکند.
آقای الهی در کسوت خادم و مداح حرم مطهر امام رضا(ع) تاکنون چه عنایتی از حضرت بر زائرانش را دیده است؟
یک شب صدای همهمه در صحن برپا شد، با همکاران دربان بیرون آمدیم تا دلیل سر و صدا را بفهمیم که دیدم یک پسر فلج با عنایت امام رضا(ع) شفا گرفته است. این پسر سوار بر ویلچر با کمک خواهرش به داخل حرم آمده بود. این خواهر و برادر، افغانی و اهلتسنن بودند.