گفتوگوی خبرگزاری رضوی با مداح پیشکسوت حرم مطهر امام رضا(ع)؛
مداحی اهلبیت(ع) را مرهون دعای جده مادریام هستم
خبرگزاری رضوی ـ آزیتا ذکاء؛ خاور گیوهچی از زنان اهل یزد همیشه آرزوی داشتن یک روضهخوان اهلبیت(ع) از نسلش را داشت و بارها و بارها این حاجت خود را از خدا خواسته بود. سالها دعا کردن بعد هر نمازش، بالاخره خدا حاجت او را در نسل سومش برآورده ساخت.
محمدعلی خوشچهره سومین نسل نه نه خاور است که همزمان با عهد پهلوی دوم در شهر امام رضا(ع) متولد شد. او از سنین خردسالی به آرزوی جده مادری خود جامعه عمل پوشاند و اکنون با 70 سال سن هنوز ردای خدمت به ساحت مقدس اهلبیت(ع) را به تن دارد و غریب به 40 سال هم زائران علیبنموسیالرضا(ع) از صدای این مداح پیشکسوت مشهد در بارگاه ملکوتی حضرت کسب فیض میکنند.
چهارشنبههای امام رضایی و ماه محرمالحرام بهانهای شد تا به سراغ این مداح باسابقه آستان قدس رضوی برویم تا از چگونگی ورود او به وادی روضهخوانی برای اهلبیت(ع) بیشتر بدانیم که در ادامه مشروح آن را میخوانید.
چگونگی ورود آقای خوشچهره به وادی روضهخوانی اهلبیت(ع) با علاقه اتفاق افتاده است؟
سوالتان را اینگونه پاسخ میدهم پسرخاله مادرم به عنوان آشپز از یزد به مشهد میآمد. یک روز گفت: پسرخاله من شب به مغازهات میآیم. شب که آمد، بهم گفت: آمدهام بهت بگویم، میدانی چه شد که تو روضهخوان شدهای؟ دعای مادربزرگم بوده است. جده مادریام همیشه بعد نماز دست به دعا بلند کرده و از خدا این حاجت را طلب میکرد که در نسل او هم یک روضهخوان اهلبیت(ع) قرار دهد. جز بنده حقیر در فامیل مداح نداریم. الحمدالله بنده به دعای ایشان مداح شدم. مداحی با برکات زیادی برای من همراه بوده که از جمله آنها میتوان به مدیریت کاروان زیارتی سوریه، کربلا و حج اشاره کرد.
ورود شما به عرصه مداحی به دوران کودکی یا جوانی برمیگردد؟
تقریبا شش سال سن داشتم که با خودم مطالب و اشعاری را زمزمه میکردم، کم کم معلوم شد صدایم از بچگی خوب است. وقتی شبهای یکشنیه با پدرم جلسه قرآن هیئت کرمانیهای مقیم مشهد به نام محفل «دین و دانش» میرفتیم. آنجا همه قرآن میخواندند. من بچه بودم سورههای آخر قرآن را حفظ کرده و میخواندم. مرحوم خوشبیان استاد قرآن این جلسه بودند. تا وقت مدرسه من مرتب هر شب قرآن میخواندم.
شش سالگی وارد مدرسه دینی مرحوم علیاصغر عابدزاده شدم. آنجا اذان میگفتم، مکبر نماز بودم و قرآن میخواندم. سال 40 هم حدود شش ماه و یکسال حوزه علمیه رفتم آنجا درس حوزه خواندم. استادمان که نجف رفتند، من هم دروس حوزه را رها کرده و وارد بازار کار شدم.
اگر به دوران کودکی برگردید در خاطرات آن سالها به یاد دارید، ابتدا کجا روضهخوانی داشتهاید؟
مراسم جشن نیمه شعبان در اکثر محلههای مشهد برگزار میشد. در مراسمی حضور پیدا کردم که مداح میخواند «خستگان عشق را ایام درمان خواهد آمد ... غم مخور آخر طبیب دردمندان خواهد آمد». من این شعر را یاد گرفته بودم و میخواندم. نُه سالم بود که در یکی از مراسمهای نیمه شعبان اعلام آمادگی کردم که من هم شعر بخوانم؟ بهم اجازه دادند و از اینجا مداحی من استارت خورد و راه افتادم.
تخصصی این حرفه را زیر نظر استاد آموختهاید؟
بله. دَه سال سن داشتم عصر جمعهای بود که تو کوچه میرفتم از داخل خانهای صدایی شنیدم نوشته روی در را دقت کردم که دعای سمات نوشته بود. از پلهها بالا رفتم. در این مجلس اجازه گرفتم که من هم برای امام زمان(عج) بخوانم. آنجا همین شعر «خستگان عشق را ایام درمان خواهد آمد ... غم مخور آخر طبیب دردمندان خواهد آمد» را کامل خواندم. وقتی شعرم تمام شد آقای میانسالی اسمم و نام پدرم را پرسید. وقتی گفتم، آشنا درآمد. به در مغازه پدرم رفت و از من پیش او تعریف کرد. پدرم دستم را در دست این آقا گذاشت. او که مرحوم کفشدار طوسی بود تا سال 1344 با من مداحی کار کرد بعد هم من را به مرحوم ثابت معرفی کرد.
غیر دعای جدهتان چه عوامل دیگری در ایجاد انگیزه و تشویق شما موثر بوده است؟
آن زمان خانهها مثل الان نبود، هر کس در خانه یک اتاق داشت. چهار و پنج تا اتاق دور هم بود که قوم و خویشی در یک حیاط زندگی میکردند. ما دو تا اتاق داشتیم. مرحوم پدربزرگم، صحن حیاط خوبی داشت و تابستانها صحن حیاط را برای روضه فرش میکردند و زمستانها هم در خانه روضه برقرار میشد، من هم از فیض و برکت آن روضهها تقویت شدم.
آقای خوشچهره از چه سالی مداحی مضجع شریف امام رضا(ع) نصیب شما شده است؟
از سال 1357 که انقلاب پیروز شد با مرحوم حسینزاده دعای کمیل حرم را میخواندیم. او به عنوان نفر اول و من هم به عنوان جایگزین بودم. سال 1367 که او مریض شد و به رحمت خدا رفت تا سال 1382 دعای کمیل حرم را من به تنهایی میخواندم.
وقتی حرم توسط بچههای انقلابی گرفته شد اولین جایی که مداحی داشتم نزدیک قبر شهید هاشمینژاد بود. از سال 1364 نیز توفیق داشتم علاوه بر مداحی، خادم شوم و در کشیک هشتم به زائران امام هشتم(ع) خدمت کنم.
مداح پیشکسوت حرم مطهر امام رضا(ع) در این عرصه چه رسالتی را بر دوش خود احساس میکند؟
متأسفانه امروز روضههای ما دستخوش یکسری آسیبها شده است و آن حال و هوای معنوی قدیم که روضهخوانها و همچنین مردم داشتند، وجود ندارد. خدا به من توفیق داده از سال 1363 به طبع آن جلسهای که از قدیم با اساتیدمان داشتیم یک جلسه آموزش مداحان به نام «عاشاقان ثارالله» را چهارشنبه شبها در دو بخش نونهالان 7 الی 15 سال و 15 تا 30 سال افتتاح کنیم و کودکان و جوانان را آموزش دهیم. همچنین سعادت داشتم 42 سال خانه خودم مراسم اعیاد و عزاداری اهلبیت(ع) را برپا کنم.
محمدعلی خوشچهره سومین نسل نه نه خاور است که همزمان با عهد پهلوی دوم در شهر امام رضا(ع) متولد شد. او از سنین خردسالی به آرزوی جده مادری خود جامعه عمل پوشاند و اکنون با 70 سال سن هنوز ردای خدمت به ساحت مقدس اهلبیت(ع) را به تن دارد و غریب به 40 سال هم زائران علیبنموسیالرضا(ع) از صدای این مداح پیشکسوت مشهد در بارگاه ملکوتی حضرت کسب فیض میکنند.
چهارشنبههای امام رضایی و ماه محرمالحرام بهانهای شد تا به سراغ این مداح باسابقه آستان قدس رضوی برویم تا از چگونگی ورود او به وادی روضهخوانی برای اهلبیت(ع) بیشتر بدانیم که در ادامه مشروح آن را میخوانید.
چگونگی ورود آقای خوشچهره به وادی روضهخوانی اهلبیت(ع) با علاقه اتفاق افتاده است؟
سوالتان را اینگونه پاسخ میدهم پسرخاله مادرم به عنوان آشپز از یزد به مشهد میآمد. یک روز گفت: پسرخاله من شب به مغازهات میآیم. شب که آمد، بهم گفت: آمدهام بهت بگویم، میدانی چه شد که تو روضهخوان شدهای؟ دعای مادربزرگم بوده است. جده مادریام همیشه بعد نماز دست به دعا بلند کرده و از خدا این حاجت را طلب میکرد که در نسل او هم یک روضهخوان اهلبیت(ع) قرار دهد. جز بنده حقیر در فامیل مداح نداریم. الحمدالله بنده به دعای ایشان مداح شدم. مداحی با برکات زیادی برای من همراه بوده که از جمله آنها میتوان به مدیریت کاروان زیارتی سوریه، کربلا و حج اشاره کرد.
ورود شما به عرصه مداحی به دوران کودکی یا جوانی برمیگردد؟
تقریبا شش سال سن داشتم که با خودم مطالب و اشعاری را زمزمه میکردم، کم کم معلوم شد صدایم از بچگی خوب است. وقتی شبهای یکشنیه با پدرم جلسه قرآن هیئت کرمانیهای مقیم مشهد به نام محفل «دین و دانش» میرفتیم. آنجا همه قرآن میخواندند. من بچه بودم سورههای آخر قرآن را حفظ کرده و میخواندم. مرحوم خوشبیان استاد قرآن این جلسه بودند. تا وقت مدرسه من مرتب هر شب قرآن میخواندم.
شش سالگی وارد مدرسه دینی مرحوم علیاصغر عابدزاده شدم. آنجا اذان میگفتم، مکبر نماز بودم و قرآن میخواندم. سال 40 هم حدود شش ماه و یکسال حوزه علمیه رفتم آنجا درس حوزه خواندم. استادمان که نجف رفتند، من هم دروس حوزه را رها کرده و وارد بازار کار شدم.
اگر به دوران کودکی برگردید در خاطرات آن سالها به یاد دارید، ابتدا کجا روضهخوانی داشتهاید؟
مراسم جشن نیمه شعبان در اکثر محلههای مشهد برگزار میشد. در مراسمی حضور پیدا کردم که مداح میخواند «خستگان عشق را ایام درمان خواهد آمد ... غم مخور آخر طبیب دردمندان خواهد آمد». من این شعر را یاد گرفته بودم و میخواندم. نُه سالم بود که در یکی از مراسمهای نیمه شعبان اعلام آمادگی کردم که من هم شعر بخوانم؟ بهم اجازه دادند و از اینجا مداحی من استارت خورد و راه افتادم.
تخصصی این حرفه را زیر نظر استاد آموختهاید؟
بله. دَه سال سن داشتم عصر جمعهای بود که تو کوچه میرفتم از داخل خانهای صدایی شنیدم نوشته روی در را دقت کردم که دعای سمات نوشته بود. از پلهها بالا رفتم. در این مجلس اجازه گرفتم که من هم برای امام زمان(عج) بخوانم. آنجا همین شعر «خستگان عشق را ایام درمان خواهد آمد ... غم مخور آخر طبیب دردمندان خواهد آمد» را کامل خواندم. وقتی شعرم تمام شد آقای میانسالی اسمم و نام پدرم را پرسید. وقتی گفتم، آشنا درآمد. به در مغازه پدرم رفت و از من پیش او تعریف کرد. پدرم دستم را در دست این آقا گذاشت. او که مرحوم کفشدار طوسی بود تا سال 1344 با من مداحی کار کرد بعد هم من را به مرحوم ثابت معرفی کرد.
غیر دعای جدهتان چه عوامل دیگری در ایجاد انگیزه و تشویق شما موثر بوده است؟
آن زمان خانهها مثل الان نبود، هر کس در خانه یک اتاق داشت. چهار و پنج تا اتاق دور هم بود که قوم و خویشی در یک حیاط زندگی میکردند. ما دو تا اتاق داشتیم. مرحوم پدربزرگم، صحن حیاط خوبی داشت و تابستانها صحن حیاط را برای روضه فرش میکردند و زمستانها هم در خانه روضه برقرار میشد، من هم از فیض و برکت آن روضهها تقویت شدم.
آقای خوشچهره از چه سالی مداحی مضجع شریف امام رضا(ع) نصیب شما شده است؟
از سال 1357 که انقلاب پیروز شد با مرحوم حسینزاده دعای کمیل حرم را میخواندیم. او به عنوان نفر اول و من هم به عنوان جایگزین بودم. سال 1367 که او مریض شد و به رحمت خدا رفت تا سال 1382 دعای کمیل حرم را من به تنهایی میخواندم.
وقتی حرم توسط بچههای انقلابی گرفته شد اولین جایی که مداحی داشتم نزدیک قبر شهید هاشمینژاد بود. از سال 1364 نیز توفیق داشتم علاوه بر مداحی، خادم شوم و در کشیک هشتم به زائران امام هشتم(ع) خدمت کنم.
مداح پیشکسوت حرم مطهر امام رضا(ع) در این عرصه چه رسالتی را بر دوش خود احساس میکند؟
متأسفانه امروز روضههای ما دستخوش یکسری آسیبها شده است و آن حال و هوای معنوی قدیم که روضهخوانها و همچنین مردم داشتند، وجود ندارد. خدا به من توفیق داده از سال 1363 به طبع آن جلسهای که از قدیم با اساتیدمان داشتیم یک جلسه آموزش مداحان به نام «عاشاقان ثارالله» را چهارشنبه شبها در دو بخش نونهالان 7 الی 15 سال و 15 تا 30 سال افتتاح کنیم و کودکان و جوانان را آموزش دهیم. همچنین سعادت داشتم 42 سال خانه خودم مراسم اعیاد و عزاداری اهلبیت(ع) را برپا کنم.