خبرگزاری رضوی. ساحل عباسی. دنیای امروز مملو از تحولات مختلفی است که در گذر زمان رنگ می بازد و جایگاه کشورها و قدرت ها با انتخاب های درست تغییر می کند. جمهوری اسلامی ایران به مدد تدابیر ارزنده و سیاست هایی که قهرمانان عرصه جهاد و مقاومت برای استقلال ایران از خود به یادگار و به نمایش گذاشتند نه تنها در سطح منطقه بلکه در سطح جهانی به قدرتی تبدیل شده که آمریکا امکان رویارویی با آن را ندارد لذا بهره مندی از فرصت های حاصل آمده از زحمات بزرگانی چون شهید سلیمانی به سود کشور و مقاومت ضروری است. عطا بهرامی اقتصاددان و استاد دانشگاه درباره این موضوع با ما گفتگو کرده است.
 
بعد از گذشت یکسال از شهادت سردار سلیمانی و فرماندهان مقاومت در حال حاضر ضروری ترین مسئله ای که از امروز به بعد باید بر روی آن تمرکز کرد چه می دانید؟
در سال های اخیر دنیا به سمت تغییر قدرت یا موازنه قدرت بین قدرتهای جدید پیش رفته است. به عبارت دیگر می توان گفت بعد از پایان جنگ سرد فرصتی دنیا به سمت تحولاتی پیش رفته که شاهد تاثیرات آن در دنیای امروز هستیم به نحوی که دنیا با چند جانبه گرایی رو به رو شده که منجر به بهم ریختن نظم هژمونیک شده و نظم جدیدی را شکل داده که این نظم جدید دیگر آمریکا محورنیست به عبارت دیگر دوران برزخی اتفاق افتاده که شاید بتوان گفت در یک دهه آینده ریخت و قالب خود را پیدا می کند و مشخص می کند قدرتها تا چه حد تغییر کرده و جا به جایی در عرصه قدرتهای منطقه ای و جهانی رخ داده است.
در حال حاضر سازمان همکاری شانگهای تقریبا در برابر ناتو قرار گرفته است در دنیای جدید چین و روسیه به صورت علنی و روشن راه خود را از آمریکا جدا کرده اند و برای امنیت ملی خود به منطق جدیدی رسیده اند در حالی که چینی ها در گذشته اینگونه نمی اندیشیدند، یعنی بر این باور بودند که برای بلند مدت می توانند با آمریکا همکاری متقابل داشته باشند و گمان می کردند آمریکا بازارش را تا ابد برای صادرات در اختیار چینی ها می گذارد از این رو با آمریکا درگیری خاصی نداشتند در حالی که با ایجاد محدودیتهای وارداتی که توسط ترامپ اعمال شد چرا که این تصمیم براساس منافع ملی آمریکا گرفته شد چین متوجه این موضوع شد که آمریکا نگران رشد و توسعه این کشور است از این جهت نه تنها ترامپ بلکه بایدن هم که روی کار بیاید در این باره با شدت عمل بیشتری از ترامپ کار می کند و سیاست تقابل سیاسی و اقتصادی را دراین عرصه دنبال می کند.

آیا در این شرایط می توان به اتفاق راهبردی با کشورهای همسو یا غیرمعارض با مقاومت اندیشید و چقدر زمینه چنین همکاری هایی مهیا است؟
در دنیای امروز طبیعتا کشور قدرتمند نوظهوری مثل چین به دنبال موازنه سازی است تا وزن خود را به لحاظ قدرت افزایی در دنیای امروز بیشتر کند لذا بر آن است تا با متحد شدن با کشورهای قدرتمند و استراتژیک و کشورهایی که با چین منافع مشترک دارند خود را تقویت کند تا ضمن فاصله گرفتن از آمریکا قدرت این کشور را تضعیف کند از این جهت است که به روسیه و به آسیای مرکزی که مهمترین قدرت خاورمیانه به شمار می روند نزدیک می شود.
چین به دنبال افزایش ارتباط خود با ایران است چرا که ایران را به عنوان یکی از ستون های مهم و امنیت افزای خاورمیانه می داند هر چند با کشورهای دیگر هم تعامل دارد اما اولویت ارتباط و تعامل چین در منطقه با ایران است. بی شک کشورهایی مثل عربستان سعودی یا رژیم صهیونیستی که در جبهه آمریکا هستند با چین چندان مرتبط نمی شود چرا که امنیت آنها به آمریکا گره خورده است بنابراین با توجه به اتفاقات سیاسی می توان برآوردها و تبعات و دستاوردهای اقتصادی را هم مورد محاسبه قرار داد. به هر حال همه ی کشورها نیازمند تعامل و برقراری ارتباط اقتصادی با هم هستند اما در نهایت بیرون نگری زیاد از اندازه مناسب توسعه نیست از این جهت آنچنان که نباید اقتصاد را معطل آمریکا و اروپا نگاه داریم راهبرد ما با سایر کشورها نیز باید براین اساس باشد بنابراین برنامه ریی داخلی بسیار حائز اهمیت است.

با توجه به تحولات یکسال گذشته چه راهبردها و رویکردهایی را باید برای آینده طراحی کرد؟
کشورهای محور مقاومت و مسلمان در تعاملات اقتصادی باید ارتباطات را قوی کنند.
از سوی دیگر چین کشوری بسیار ثروتمند است که در شرایط تحریمی و غیر تحریمی می تواند متحد اقتصادی و سیاسی خوبی برای ما باشد به این ترتیب پیوند سیاسی با چین پیوند اقتصادی هم به دنبال دارد بنابراین ما برای افزایش قدرت اقتصادی کشور و تحقق اهدافمان نوع نگاه و ارتباطمان با دنیا را باید تغییر دهیم. مثلا جمهوری اسلامی ایران با سوریه پیمان دو جانبه سوئیفت غیر دلاری ایجاد کرده است با چین و روسیه هم می توانیم ارتباطات اقتصادی را غیر دلاری کنیم. پیوندهای اقتصادی که می تواند بخشی از مشکلات اقتصادی برون مرزی ما را حل کند.
ارتباط با کشورهای قوی اقتصادی که زخم خورده از آمریکا هستند می تواند به منافع اقتصادی ما کمک کند و برای ما فرصت اقتصادی بیافریند. ما حتی در دوره ای که تحریم هم نبودیم با اروپا بیش از 1 میلیارد دلار صادرات نداشتیم در حالی که در منطقه ده ها میلیارد دلار صادرات داشته ایم.

به نظر شما اجزای محور مقاومت از لحاظ اقتصادی چه ظرفیت هایی را می توانند برای مقابله با فشارها و تحریم ها فعال کنند؟
بی تردید اینکه قدرتهای بزرگ نوظهوری مثل چین و قدرتی چون  روسیه به دنبال همکاری اقتصادی  و سیاسی با ایران است نتیجه رشادت سردار سلیمانی و شهدای مقاومت و سربازان مقاومت در منطقه است که هم به نظام و هم به مسلمانان منطقه و جهان اسلام خدمت می کنند. فرماندهان مدبر و شجاعی چون سردار قاسم سلیمانی با خدماتی که ارائه داده اند توان سیاسی کشور را بالا بردند و کشور را در سطحی مطرح کردند که قدرتهایی چون چین به دنبال تعامل با ایران هستند در حالی که این همه ابراز تمایل با کشورهای دیگر چون عراق، ترکیه و افغانستان که در منطقه هستند از سوی چین دیده نمی شود چرا که از نظر چین و روسیه این کشورها همانند جمهوری اسلامی ایران وزن سیاسی خاصی ندارند و در ردیفی نیستند که یک قدرت جهانی مثل چین با آنها ستون های امنیتی خود را درخاورمیانه تعریف کند؛ این ها نتیجه خدمات سردار شهید قاسم سلیمانی است که دوران سازی انجام داد، طرح های آمریکا را بر هم زد یعنی اگر آمریکا موفق به اجرای اهداف خود در پروژه جنگ سوریه می شد قطعا خاورمیانه جدیدی شکل می گرفت  که ما در آن موضوعیت نداشتیم.
شهید سلیمانی و فرماندهان و جان برکفان مقاومت کل برنامه های امریکا را به هم ریختند تا هژمونی آمریکا را زیر سوال ببرند و آمریکا را از ابرقدرتی به زیر کشیده و به قدرتی هم پای سایر کشورها تبدیل کنند به نظر می آید باید خدمات قهرمانان مقاومت بسیار برجسته و برای آینده از آن الگوگیری شود تا جمهوری اسلامی ایران و مقاومت بتواند از فرصت های پیش روی خود در منطقه به نحو احسن استفاده کند.