در گفتگو با خبرگزاری رضوی مطرح شد:
اقدام بی نظیر سردار سلیمانی برای احیای اربعین و رفتن به سمت ظهور
به گزارش سرویس دین و زندگی، یک سال از شهادت سپهبد حاج قاسم سلیمانی گذشت. وی را احیای گر پیاده روی اربعین بعد از سقوط رژیم بعث عراق می دانند و کسی که اربعین را جهانی کرد. در این خصوص خبرگزاری رضوی با دکتر محمدهادی همایون عضو هیات علمی دانشگاه امام صادق(ع) و رئیس دانشکده معارف اسلامی و فرهنگ و ارتباطات این دانشگاه گفتگو کرد که در ادامه می خوانید:
به نظر شما مهم ترین اقدامات سردار سلیمانی در احیای پیاده روی اربعین و در اصل نزدیکی مردم ایران و عراق و بهره مندی از این رویداد فرهنگی_اجتماعی چه بود؟
به نظر من موضوع وحدت و بویژه وحدت مردم ایران و عراق، نه اینکه یکی از راهبردی ترین مسائل ما بلکه راهبردی ترین مسئله است. به وحدت بین مردم ایران و عراق باید با نگاه آینده گرایانه بنگریم یعنی به موضوع ظهور بنگریم، آنجا که روایت مشهور ورود پرچم های سیاه از خراسان به عراق مطرح می شود این استراتژی را به ما گوشزد می کند که این منطقه محور تمدن است حتی از نظر تاریخی هم به گذشته اگر برگردیم در یکی از فرضیات، آغاز زندگی بشر به عنوان فرزندان آدم از همین منطقه بین النهرین بود یعنی ترکیبی از عراق و غرب و جنوب غربی ایران. این منطقه مهمی است، از اینجا اشاعه تمدنی پس از طوفان نوح شکل گرفته است، اینجا مرکز تمدنی جهان است و در آخرالزمان هم پایتخت امام، مسجد کوفه است .تحولات نزدیک ظهور از همین جا اتفاق می افتد پیوند بین مردم ایران وعراق بازسازی تمدنی است که ما به سمتش می رویم و به همین دلیل هم پس از انقلاب اسلامی، جنگ تحمیلی رخ داد و وقتی این جنگ در حال اتمام بود حمله صدام به کویت صورت گرفت و ماجرای 11 سپتامبر بهانه ای شد برای حمله به عراق ... تا اینکه خداوند راه پیاده روی اربعین را برای ما باز کرد و همه تلاش ها و فشارهای آمریکا برای جدایی این دو ملت محقق نشد . اربعین یک زمینه بسیار مهم برای پیوند این دو ملت شد و کار شهید سلیمانی در احیای اربعین همین پیوندی بود که بین مردم ایران و عراق باید ایجاد می شد. اربعین باید احیا شود، احیای اربعین در یک بستر بزرگتر و فراتر از خود مراسم، موضوع اصلی رفتن به سمت ظهور و آخرالزمان را نشان می دهد که همچون بقیه کارهای حاج قاسم در این زمینه بی نظیر بود.کلید مهم ظهور، وحدت بین مردم ایران و عراق و همه مردم جهان است.
افزایش مشارکت های مردمی و دیپلماسی مردمی در اربعین را که با تلاش سردار سلیمانی رخ داد چطور تحلیل می کنید؟
مشارکت های مردمی، مسیر رفتن به سوی ظهور را ممکن می کند و موضوع مردمی شدن بسیار مهم است. حتی در زمانی که دوران سلطه، هر رشد و توسعه ای را به مسئله نظام سرمایه داری و تامین مالی گره زده بود، اربعین توانست بدون نیاز به نظام سرمایه داری، الگویی موفق در تامین منابع مالی خود باشد، حتی از چهارچوب خاص مناسک خود نیز خارج شد به طور مثال در امداد رسانی به آسیب دیدگان زلزله کرمانشاه و سیل خوزستان اتحاد مردم ایران و عراق را در قالب کمک های حشدالشعبی می بینیم. این رخدادها مسائل سطحی و زودگذر نیست که یک نفر خلاق به ذهنش رسیده باشد و انجام دهد اینها از عمق ماجرای اربعین و وحدت بین دو کشور نشات می گیرد و در تصویر کلان به ظهور می رسیم. در تصویر کلانی که ما از ظهور داریم حتی می توان عاشورا، اربعین، ظهور و قیامت را مقایسه کرد که همگی یک حقیقت را دنبال می کند؛ حرکت گسترده مردمی متنوع از اقوام و مذاهب مختلف به سمت وحدت و به سمت امام (ع) و این همان صحنه قیامت است. در واقع حرکت اربعین، ما را به سمت قیامت راهنمایی می کند.
سردار سلیمانی چقدر در رسیدن به هدف خود موفق بود؟
فراهم کردن زمینه ظهور یک کار تیمی و تاریخی است که 124 هزار پیامبر برای اجرای آن آمده اند و هرکس کار خود را انجام داده است ، سردار سلیمانی هم در ادای وظیفه ای را که در این مقطع بر گردن داشت ، بیش از صددرصد موفق شد و دشمنان ما فهمیدند اربعین چه فریضه مهمی است.
هدف سردار دلها از بیان شعار کلیدی ما ملت شهادتیم و ما ملت امام حسنیم، چه بود ؟ ارتباط مکتب سلیمانی با مکتب امام حسین علیه السلام چیست؟
همچون تمدن غرب که تاریخ را به قبل و بعد رنسانس تقسیم می کنند ما باید در تمدن اسلامی، تاریخ را به دو بخش با محوریت عاشورا تقسیم کنیم، یعنی تاریخ تقسیم می شود به حوادث پیش از عاشورا و پس از عاشورا.
حوادث پیش از عاشورا، همان بعثت انبیاست که مقدمه شکل گیری عاشورا بوده است. عاشورا اتفاقی نیست و قرار بوده رخ دهد، همه انبیا وظیفه شان این بوده که مقدمات عاشورا را فراهم کنند. حوادثی که پس از عاشورا اتفاق افتاده نیز برای رسیدن به مسئله ظهور است. عاشورا توانست انقلاب ایران را هدایت کند و اکنون انقلاب اسلامی به سمت کشورهای اسلامی رفته است که ما به آن بیداری اسلامی می‌گوییم و همه اتفاقات باید به سمت ظهور بروند .
اگر عاشورا را محور تاریخ بدانیم می بینیم که هر دو مکتب سلیمانی و امام حسین (ع) یک مکتب است و این مکتب ها برای رسیدن به ظهور هستند.
به نظر شما مهم ترین اقدامات سردار سلیمانی در احیای پیاده روی اربعین و در اصل نزدیکی مردم ایران و عراق و بهره مندی از این رویداد فرهنگی_اجتماعی چه بود؟
به نظر من موضوع وحدت و بویژه وحدت مردم ایران و عراق، نه اینکه یکی از راهبردی ترین مسائل ما بلکه راهبردی ترین مسئله است. به وحدت بین مردم ایران و عراق باید با نگاه آینده گرایانه بنگریم یعنی به موضوع ظهور بنگریم، آنجا که روایت مشهور ورود پرچم های سیاه از خراسان به عراق مطرح می شود این استراتژی را به ما گوشزد می کند که این منطقه محور تمدن است حتی از نظر تاریخی هم به گذشته اگر برگردیم در یکی از فرضیات، آغاز زندگی بشر به عنوان فرزندان آدم از همین منطقه بین النهرین بود یعنی ترکیبی از عراق و غرب و جنوب غربی ایران. این منطقه مهمی است، از اینجا اشاعه تمدنی پس از طوفان نوح شکل گرفته است، اینجا مرکز تمدنی جهان است و در آخرالزمان هم پایتخت امام، مسجد کوفه است .تحولات نزدیک ظهور از همین جا اتفاق می افتد پیوند بین مردم ایران وعراق بازسازی تمدنی است که ما به سمتش می رویم و به همین دلیل هم پس از انقلاب اسلامی، جنگ تحمیلی رخ داد و وقتی این جنگ در حال اتمام بود حمله صدام به کویت صورت گرفت و ماجرای 11 سپتامبر بهانه ای شد برای حمله به عراق ... تا اینکه خداوند راه پیاده روی اربعین را برای ما باز کرد و همه تلاش ها و فشارهای آمریکا برای جدایی این دو ملت محقق نشد . اربعین یک زمینه بسیار مهم برای پیوند این دو ملت شد و کار شهید سلیمانی در احیای اربعین همین پیوندی بود که بین مردم ایران و عراق باید ایجاد می شد. اربعین باید احیا شود، احیای اربعین در یک بستر بزرگتر و فراتر از خود مراسم، موضوع اصلی رفتن به سمت ظهور و آخرالزمان را نشان می دهد که همچون بقیه کارهای حاج قاسم در این زمینه بی نظیر بود.کلید مهم ظهور، وحدت بین مردم ایران و عراق و همه مردم جهان است.
افزایش مشارکت های مردمی و دیپلماسی مردمی در اربعین را که با تلاش سردار سلیمانی رخ داد چطور تحلیل می کنید؟
مشارکت های مردمی، مسیر رفتن به سوی ظهور را ممکن می کند و موضوع مردمی شدن بسیار مهم است. حتی در زمانی که دوران سلطه، هر رشد و توسعه ای را به مسئله نظام سرمایه داری و تامین مالی گره زده بود، اربعین توانست بدون نیاز به نظام سرمایه داری، الگویی موفق در تامین منابع مالی خود باشد، حتی از چهارچوب خاص مناسک خود نیز خارج شد به طور مثال در امداد رسانی به آسیب دیدگان زلزله کرمانشاه و سیل خوزستان اتحاد مردم ایران و عراق را در قالب کمک های حشدالشعبی می بینیم. این رخدادها مسائل سطحی و زودگذر نیست که یک نفر خلاق به ذهنش رسیده باشد و انجام دهد اینها از عمق ماجرای اربعین و وحدت بین دو کشور نشات می گیرد و در تصویر کلان به ظهور می رسیم. در تصویر کلانی که ما از ظهور داریم حتی می توان عاشورا، اربعین، ظهور و قیامت را مقایسه کرد که همگی یک حقیقت را دنبال می کند؛ حرکت گسترده مردمی متنوع از اقوام و مذاهب مختلف به سمت وحدت و به سمت امام (ع) و این همان صحنه قیامت است. در واقع حرکت اربعین، ما را به سمت قیامت راهنمایی می کند.
سردار سلیمانی چقدر در رسیدن به هدف خود موفق بود؟
فراهم کردن زمینه ظهور یک کار تیمی و تاریخی است که 124 هزار پیامبر برای اجرای آن آمده اند و هرکس کار خود را انجام داده است ، سردار سلیمانی هم در ادای وظیفه ای را که در این مقطع بر گردن داشت ، بیش از صددرصد موفق شد و دشمنان ما فهمیدند اربعین چه فریضه مهمی است.
هدف سردار دلها از بیان شعار کلیدی ما ملت شهادتیم و ما ملت امام حسنیم، چه بود ؟ ارتباط مکتب سلیمانی با مکتب امام حسین علیه السلام چیست؟
همچون تمدن غرب که تاریخ را به قبل و بعد رنسانس تقسیم می کنند ما باید در تمدن اسلامی، تاریخ را به دو بخش با محوریت عاشورا تقسیم کنیم، یعنی تاریخ تقسیم می شود به حوادث پیش از عاشورا و پس از عاشورا.
حوادث پیش از عاشورا، همان بعثت انبیاست که مقدمه شکل گیری عاشورا بوده است. عاشورا اتفاقی نیست و قرار بوده رخ دهد، همه انبیا وظیفه شان این بوده که مقدمات عاشورا را فراهم کنند. حوادثی که پس از عاشورا اتفاق افتاده نیز برای رسیدن به مسئله ظهور است. عاشورا توانست انقلاب ایران را هدایت کند و اکنون انقلاب اسلامی به سمت کشورهای اسلامی رفته است که ما به آن بیداری اسلامی می‌گوییم و همه اتفاقات باید به سمت ظهور بروند .
اگر عاشورا را محور تاریخ بدانیم می بینیم که هر دو مکتب سلیمانی و امام حسین (ع) یک مکتب است و این مکتب ها برای رسیدن به ظهور هستند.
