۰
تاریخ انتشار
شنبه ۲۰ مرداد ۱۳۹۷ ساعت ۰۹:۵۱
نگاهی گذرا بر فعالیت‌های مؤلف کتاب موزه‌های آستان قدس رضوی، کتاب برتر سال رضوی

روایتی از خادم زبان‏گشای آثار

روایتی از خادم زبان‏گشای آثار
مریم ظریف/ سرویس هنر،خبرگزاری رضوی
سخنش را با نام کسی آغاز می‌کند‌ که هیچ‌کس نیست و همه کس هست. به نام آنکه به قلم قسم می‏ خورد و انسان را از خاک می ‏آفریند اما با روح خودش زنده می‏ کند. حشمت کفیلی در مورد مطالعات دوران نوجوانی و جوانی ‏اش می‌گوید: «من در خانواده‌ای از علمای دین یا دانشمندان قوم بزرگ نشدم. اما آنچه از گذشتگانم دیدم و یا بیان می‏‏ شد، صداقت و صفای انسانی و محبت بی‏ چونی بود که به کلام و رفتارشان آمیخته بود. همه دست بر زانوی خویش نهاده، برخاسته و در حد توان تلاش کرده بودند»‌. به‏ جز کتاب‏ها و مجلات متعددی که گاه و بیگاه به ‏دست آورده و با ولع مطالعه می ‏کرد، کتابی که مسیر فکری و ایدئولوژیکش را تغییر داد در منزل پدربزرگش یافته بود. همین کتاب بود که نگرشی متفاوت از آموزه‏های معمول در جامعه درباره دین اسلام را به وی آموخت. می‏ گوید: «از دوره نوجوانی، در مقطع تحصیلی راهنمایی علاقه عمیقی به تاریخ باستان و چگونگی زندگی انسان‏ هایی که  پیش از دوران تاریخی می‏ زیستند داشتم». او معتقد است مطالعه تاریخ البته نه هر آنچه فقط در کتاب‏ های فرمایشی نوشته می‏ شود، بنیان و ریشه را مستحکم می‏ سازد و چه بسا چنانچه مسیر درستی را انتخاب کنی بتوان بر آن بنایی ماندگار بنا کنی.
باستان‌شناسی؛ پنجره‌ای به زندگی گذشتگان
 از مقطع دبیرستان تا پذیرش دانشگاه دو سال گذشت که در طی این مدت با مطالعه متون عرفانی شناختی مقدماتی نسبت به انسان و عوالمش کسب کرد. بدیهی است در دوره دانشجویی سیر مطالعاتی ‏اش به سمت رشته‏ ی باستان‌شناسی و شناخت جوامعی که انسان در آن زیسته بود حرکت کرد. کفیلی باستان‌شناسی را رشته ‏ای جامع می ‏دانست که آن را با علاقه انتخاب کرده بود. وی باستان‏ شناسی را پنجره ‏ای بزرگ از بیرون به درون زندگی گذشتگان می ‏یابد که هرکس می‌تواند از این پنجره با ظرفیت علمی خود برداشتی داشته باشد. یکی لایه‏ های متعدد خاک را با تأمل و آگاهی برمی‏ دارد تا تاریخ را را با شواهدش تطبیق دهد و دیگری شواهد زیستی انسان‏ ها را به آزمایشگاه‏ می ‏برد، و آن دیگری هنرها و صنایع و تکنولوژی تمدن گذشتگان را بررسی و تحلیل می ‏کند. به این مرحله که می ‏رسد دستان هنرشناس و توانمند مرمت‏گران، آثار را حفظ و احیا می ‏کنند تا این میراث در اختیار موزه ‏داران قرار گیرد و برگی بر تاریخ تمدن بشری افزوده شود. وی می‏ گوید: «یادم هست سال 1364 که در مقطع لیسانس پذیرفته شدم، دانشگاه تهران فقط 24 دانشجو در این رشته پذیرش کرد که 10 تای آن خانم بودند و من با کسب آخرین رتبه ورودی، موفق به آغاز تحصیل در رشته باستان‏ شناسی و تاریخ هنر شدم. البته روزبه‌روز مبتلاتر شدم. مثل پرنده ‏ای که می‌خواست از این بام بلند شود و تا حد توان پرواز کند. چنانکه با وجود موانع فراوان در جذب فارغ ‏التحصیلان این رشته من در زمینه‏ های مختلف از گستره موزه ‏داری تا باستان‏ شناسی و حفظ و احیای آثار گذشتگان تلاش می‏ کردم». این بانوی محقق ادامه می‌دهد: «به نظرم آنچه
خداوند در من نهاده بود انگیزه‏ ای نه مبتنی بر افراد جانبی، بلکه مبتنی بر اندیشه عمیق معنوی نسبت به ارزش‏ ها و توانمندی انسانی بود». کفیلی در توصیف احساسش نسبت به آنچه در این رشته می ‏آموخت می‏ گوید: «از آن پس روی زمین آرام‌تر قدم برمی ‏داشتم. دیگر آن دخترک پر جنب و جوشی که گام‏ هایش را بر زمین می‏ کوبید و سنگریزه ‏ها را با پا به گوشه‌ای پرت می‏ کرد نبودم، احساس می‌کردم زمین زنده است. نفس می‏ کشد. تا شواهد زندگی گذشتگان را در بردارد حرف‌ها دارد که با ما بگوید. باید مراقب باشیم با گوش ‏های شنوا. البته این موضوع جدید و غریبی نیست. همه کسانی که با تأمل قرآن را مطالعه کرده ‏اند می ‏دانند در کتاب آسمانی ما مکرر تذکر داده شده که در زمین سیر کنید و شواهد زندگی گذشتگان را ببینید. سیر کردن و دیده گشودن بسیار مهم است. موضوعی که انسان‏ های خوشبختی مثل من بالاخره در مقطعی از زندگی‌شان متوجهش می‏ شوند. بدون اغراق بگویم دیدن شواهد تمدنی چند هزار ساله در اسلایدهای کلاس درس، مرا مثل منجنیقی به گذشته پرتاب می‏ کرد». البته در اشعار فیلسوف و منجم بزرگ ایرانی هم اشاره ‏های زیبایی دارد که می‏ خواهد نگرش شما را به آنچه می‏ بینید عمیق‏ تر کند: «این کوزه چو من عاشق‏ زاری بوده است، در بند سر زلف نگاری بوده است... این دسته که بر گردن او می‌بینی، دستی است که بر گردن یاری بوده است».


بیست و هفت سال پیش
«زمستان سال 1369 با سمت راهنمای بانوان در موزه آستان قدس رضوی استخدام شدم. البته چون بنا به درخواست خودم برای استفاده از زمان بین ترم‏ های تحصیلی(سال 1366)، در دوران دانشجویی افتخار آموختن مرمت سنتی را در محضر استادان مرمت‏کار بخش صحافی کتابخانه آستان قدس رضوی استاد مرحوم جواد رفوگران و استاد ارجمند و انسان بزرگوار آقای رمضانعلی مقدسی داشتم و در ضمن در سال 1367 در بخش مرمت سازمان اسناد ملی ایران شیوه‏ های نوین مرمت کاغذ را نیز آموخته بودم نامه دیگری نیز در پرونده‏ ام داشتم برای راه‌اندازی کارگاه مرمت موزه آستان قدس رضوی. ناگفته نماند وقتی استخدام شدم برخی کارکنان قدیمی می ‏گفتند موزه، راهنما نمی‏ خواهد و همه می‏ توانند به بازدیدکنندگان بگویند از سمت راست حرکت کنند. اما نگرش مدیر وقت موزه آستان قدس رضوی مرحوم سید علی اردلان جوان چیز دیگری بود. این استاد دانشمند با دانش و تجربه‏ ای که داشت خوب می‏ دانست موزه نیاز به یک راهنمای تحصیلکرده دارد. چرا که بایستی با توجه به محتوای آثار ، اطلاعات صحیحی برای مردم بیان کنیم. وی معلمی جدی و دقیق بود و موزه را مکانی برای آموزش می‏ دانست». خانم حشمت کفیلی دانش‌آموخته رشته باستان‌شناسی با استخدام در موزه در سال 1369، نسبت به حرفه‏ راهنمای موزه بودن احساس تعهد می‏ کرد. او حتی برای داشتن اطلاعات کافی از اشیاء،‌ اقدام به مطالعه و تحقیق بیشتر در مورد آثار تاریخی نمود. وی می‏ گوید:«در موزه، محور و بحث اصلی، هنر دوره اسلامی بود. من ضمن داشتن اطلاعات دانشگاهی مانند:‌ سیر تحول خط، کتاب‌آرایی، آشنایی با آثار
تاریخی و تاریخ هنر،‌ باید روی طبقه‌بندی آثار و اطلاعات مربوط به آن‌ها تمرکز می‌نمودم. خدا رحمت کند مرحوم دکتر اردلان رئیس وقت اداره موزه را. او از من خواست به عنوان راهنمای متخصص، همه بازدیدکنندگان را راهنمایی کنم. یک روز مرا به اتاقش خواست و گفت: "دو نفر از بازرسان آستان قدس رضوی،‌ از موزه بازدید داشتند و تو آن‏ها را راهنمایی کردی. آن‌ها هم در نتیجه بازدید و بررسی‌شان وجود راهنمای متخصص را برای موزه ضروری دانستند".» پاسخگویی به بازدیدکنندگان موزه،‌ موجب بالا رفتن اطلاعات راهنمای متخصص موزه شده بود. او به داشتن مدرک تحصیلی اکتفا نکرد و برای هر پرسشی، به دنبال اطلاعات جامع و کامل آثار تاریخی. فراگیری صحافی و مرمت نسخ خطی،‌ خوش‌نویسی و تذهیب رفت. برای هر اثر تاریخی وجود چند آیتم را در معرفی آن،‌ کافی نمی دانست. کفیلی در توصیف آن روزها می‌گوید: «من این جرئت را داشتم که در پاسخ به پرسش بازدیدکنندگان بگویم نمی‌دانم. این باعث می‏ شد بفهمم چه چیز را مطالعه کنم. در حین مطالعه بر روی آثار،‌ از دکتر اردلان مجوز گرفتم که برای آثار شناسنامه تهیه کنم. دانش باستان‏شناسی به من کمک کرد که آثار را طبقه‏ بندی و به جزییات آن‏ ها توجه کنم».
من و موزه
«مستندسازی از فعالیت‏ های زیربنایی در موزه و از اصول پایه‏ ی پژوهش آثار است. ارکان اصلی مستندسازی، ارزیابی و کارشناسی و تفکیک آثار و شرح کامل اثر و تهیه طرح فنی در برخی موارد است. البته متاسفانه پیش آمده که برخی افراد بدون داشتن تخصص کافی در زمینه آثار موزه‏ ای و تنها با برداشت اطلاعات اولیه و ارائه توضیحی غیر فنی از آثار در این زمینه اقدام می‏ کنند و تصورشان هم این است به همین شیوه می‏ توان کارشناس آثار تاریخی شد که امیدوارم این نوع نگرششان قبل از اینکه دیر شود اصلاح شود». خانم کفیلی با گفتن این جملات، شرح کوتاهی از فعالیت‌هایش در موزه بیان می‏ کند: «از سال 70 تا 76 به عنوان تنها راهنمای موزه در فرصت بین برنامه راهنمایی در موزه به کار تهیه شناسنامه می‏ پرداختم. در سال 1376، با حضور مهندسین رایانه برای برنامه‌نویسی و ایجاد پایگاه داده اطلاعات اشیای موزه‏ ای با ایشان همکاری کردم و کاربرگه‏ های شناسنامه آثار را با طبقه‌بندی جدیدی تدوین نمودم. این برنامه نرم‏ افزاری که برای آثار موزه و خزانه طراحی شده بود با حضور کارشناسان متخصص دیگر که در زمینه‏ های معماری و هنر و صنایع دستی و مرمت جذب شده بودند، مدام در حال تغییر و تکمیل بود. با آغاز تأسیس موزه‌های جدید، مسؤولیتم دو چندان شد. زمانی که مسؤول موزه‏ های جدیدالتأسیس شدم فقط 25 روز فرصت داشتیم موزه را برای راه‌اندازی آماده کنیم. با همکارانم آقایان شالفروشان، باغبان، درسویی و جهانی گاهی تا حدود 18 ساعت در روز فعالیت می‏ کردیم. از پاکسازی و جاروب و گردگیری قفسه ‏ها و ویترین‏ ها تا بررسی و انتخاب‌ آثار در خزانه و تهیه اطلاعات معرفی اولیه و انتخاب مکان مناسب در موزه و چیدمان آثار. در سال 1380 شناسنامه مرمتی نیز به برنامه نرم‏ افزاری
موزه افزوده شد، در این برنامه نرم‏ افزاری، جز اطلاعات مقدماتی آثار، کلیه اطلاعات پژوهشی و مقالات مرجع داده می‌شد و تصاویر متعددی از قبل و بعد از هرگونه اقدام پاکسازی و مرمت همراه با چند ثانیه فیلم از اثر برداشت و در پایگاه بارگزاری می‌شد، که تا سال 1388 هم قابل استفاده بود. اما از آنجا که سرعت تصمیم‏ گیری و اجرا در برخی اقدامات اداری با سرعت تکنولوژی هم‏زمان نیست، برنامه قبلی با هدف به روزرسانی و تهیه برنامه جامع پایگاه داده اطلاعات آثار متوقف شد که امیدوارم به زودی برنامه مورد نظر اجرایی شود».


کتاب موزه
حشمت کفیلی درباره چگونگی شکل‌گیری ایده تالیف کتاب موزه‌های آستان قدس رضوی می‌گوید: «بدون تردید وجود یک کتاب راهنما در هر موزه یا مجموعه‏ ای علمی یا فرهنگی برای آشنایی مراجعان ضروری است. اما برای نگارش چنین راهنمایی نیاز به اطلاعات طبقه‏ بندی شده شامل بررسی دقیق اثر و مطالعه تاریخچه آن داریم. من به عنوان راهنما بایستی اطلاعات بهتری بیش از اتیکت کنار اثر، برای معرفی آثار به بازدیدکنندگان داشتم. گاهی در ضمنِ مطالعه، متوجه اشتباهاتی در متن اتیکت اثر می‎‏شدم که موجب شد اطلاعات مفصل‏تری برای آثار تهیه کنم. همین موضوع سبب شد اولین گام‏ ها را برای مستندسازی آثار، نگارش مقالات، معرفی و ضرورت برنامه‏ ریزی برای تشکیل اداره پژوهش و معرفی آثار بردارم و در ادامه مسیر تا آغاز نگارش کتاب موزه‏ های آستان قدس رضوی پیش بروم». وی ادامه می‌دهد: «در موضوع تهیه و انتشار کتاب برای موزه ‏ها می ‏بینیم بیشتر‌ موزه‏ ها کتاب‏ هایشان به صورت کاتالوگ معرفی شامل عکس و شرح کوتاهی از آثار یا گنجینه است. اما در مورد کتاب موزه‏ های آستان قدس رضوی از آنجا که این موزه دارای سبقه ‏ای بیش از 80 سال فعالیت فرهنگی در حوزه موزه و موزه‏ داری است، حیف بود شرح مختصری از این پیشینه را برای علاقه‌مندان این حوزه نگوییم. بدیهی است آثار موجود در گنجینه ‏ها زیاد و برخی بسیار ارزشمند از نظر تاریخی و بیشتر آن‌ها بسیار ارزشمند از نظر فرهنگ وقف و اهدا و تقدس یافتن آثار از زمان ورود به این درگاه هستند. اما معرفی حتی مختصر آن‌ها در یک مجلد، خارج از حوصله عموم است. لذا تصمیم بر این شد گزیده ‏ای از مجموعه را معرفی و در این کتاب آماده کنیم. برای نگارش بخش اول و تاریخچه، هدف تهیه متنی مستدل و مستند به منابع مکتوب و خاطرات شفاهی دست اول و البته مهم و مورد نیاز جامعه مخاطبان بود. در ابتدای امر  و پس از قرارداد با توجه به فعالیت مداوم موزه‏ آستان قدس رضوی در زمینه توسعه گنجینه‏ ها و ضرورت حضور من در اقدامات اجرایی و همکاری در مدیریت پروژه ‏ها، از طرفی مستندسازی نشدن بسیاری آثار که به مرور به مجموعه افزوده می ‏شد، کار به کندی پیش می ‏رفت. اما بالاخره با تهیه و برداشت 80 درصد اطلاعات خام آثار، زمان تدوین و تکمیل اطلاعات رسید و خوشبختانه آرامش فکری پس از واگذاری مسئولیت اجرایی در حوزه موزه به من این فرصت را داد که در ساعات بعدازظهر در منزل و گاه تا پاسی از شب از وقتم برای نگارش و تدوین
استفاده کنم. البته چون گاهی فراموش می‏ کردم استراحتی بین کار داشته باشم جزو خروجی‏ هایم مبتلا شدن به کمردرد و عوارض مهره ‏های گردن هم بود. برای تدوین بخش دوم از نتیجه مستندسازی و شناسنامه‏ های تهیه شده توسط همکاران موزه ‏ها که زیر نظر خودم از ابتدا آموزش دیده بودند استفاده کردم. خوشبختانه در طی زمان و به مرور، برخی از این همکاران نتایج مستندسازی خود را برای معرفی آثار در قالب نگارش مقالات و بروشورها منتشر کرده بودند و به من و همکاران فرصت استفاده از اطلاعات ویرایش شده را دادند و در برخی موارد نیز اطلاعات اولیه ویرایش و مورد استفاده قرار گرفت. بالاخره پس از 60 سال (سال 1334)بعد از چاپ اولین کتاب راهنمای موزه آستان قدس رضوی که توسط مرحوم دکتر بهرامی باستان‎‏شناس و رئیس موزه ملی ایران آغاز شده و به همت حبیب‌الله صمدی راهنمای این موزه به اتمام رسیده بود و به جز کتاب کاتالوگ ‏های مختصری که طی سی سال اخیر منتشر شده بود، نگارش این کتاب به مرحله پایانی رسید. در جریان برداشت اطلاعات اولیه، از همه همکارانی که به نحوی در جریان مستندسازی دخیل بودند در کتاب نام برده‏ام و امیدوارم کسی را فراموش نکرده باشم. اما از بین همکاران، خانم مریم حبیبی قاینی بایگی بیشترین همکاری را در تدوین بخش دوم داشت و آقای شاهرودی‏ زاده به جز همکاری در بخش تمبر و اسکناس و سکه خلاصه ‏ای از تاریخچه را نیز به انگلیسی برگرداند که بر جلد کتاب نیز نامش آمده است».


موزه و کوزه
شاید از زیبایی‌هایی که دوره ‏ها را به هم ربط می‏دهد، اشتراک قومی باشد. خانم حشمت کفیلی به تکه‌تکه ‏های سفالی که یافت می‌شدند و او برایشان شناسنامه تهیه می‌کرده است عشق می‏ ورزد و خاطره ‏هایش گفتگو را شیرین ‏تر می ‏کند. او می‌گوید: «پدرم وقتی دید به باستان‌شناسی علاقه دارم نقل می‏ کرد پدربزرگم در ضمن ساخت مسجدی در فردوس چاهی حفر می‏ کند و یک کوزه سکه ‏ی طلا می‏ یابد که دست ‏اندکاران برای ساخت مسجد خرج می ‏نماید». می‏ خندد و ادامه می‌دهد: «به نظرم در یافتن کوزه طلا به پدربزرگم شباهت دارم. سال 1370 با استادم جناب آقای لباف خانیکی در پروژه گمانه‏ زنی در سایت اطراف حرم از طرف موزه آستان قدس رضوی همکاری داشتم که نتیجه کشفیات ایشان، تهیه کتاب سفال‌های آستان قدس رضوی است. اما پس از آن نیز این کار برای من متوقف نشد و با حمایت مدیران وقت و گزارش‏ هایی که از آثاری مکشوفه در خاکبرداری‎‏ها می‏ دادم بالاخره موفق شدم مجوز رسمی برای جمع‏ آوری آثار مکشوفه اتفاقی از کارگاه ‏های عمرانی بگیرم. با ساخت صحن و رواق‏ های جدید در خاک برداری‏ ها، بسیاری از اشیاء سفال و کاشی و شیشه و فلز پیدا شدند که چنانچه قابل مرمت بودند به اداره حفاظت و مرمت منتقل می‏ شد. یک بار هم در دهه 80 شمسی، کوزه سکه ‏ای در محدوده مهمان‏خانه و ایوان نقاره‏ خانه پیدا شد که به من اطلاع دادند برای جمع ‏آوری آن به محل بروم. امروز این سکه‏ ها و حتی کوزه آن در گنجینه سکه و بخشی نیز در خزانه نگهداری می‏ شود. نتیجه این جمع‏ آوری آثار
تاریخی، ایجاد یک مخزن از کاشی‏ های تاریخی و معاصر، مخزن آثار و کتیبه های سنگی، مخزن آثار سفالی است که تحت مدیریت خزانه ‏داری آستان قدس رضوی اداره می ‏شود و البته کتاب‏ هایی هم در معرفی آثار آن منتشر شده یا در حال انتشار است».
پژوهش و موزه
موزه مرکزی آستان قدس رضوی در صحن کوثر قرار دارد. وارد ساختمان که می‌شوید، سمت راست آن اداره پژوهش است. اغلب تصور می‌شود این بخش، بخشی اداری و مختص کارکنان است. اما شرح ایجاد این بخش و تلاش برای ماندگار شدن آن را خانم کفیلی بهتر بیان می‌کند: «یک پژوهش‌گر می‌تواند دور دنیا به دنبال آثار تاریخی باشد اما اولین گام را در کتابخانه می‏ گذارد و سپس به محل آثار تاریخی یا شیء هنری مراجعه می‏ کند. برای یک پژوهش‌گر آثار موزه ‏ای، این ارتباط خیلی ضروری است. وی به طور مکرر بین تالار نمایش و منابع مکتوب در حرکت است تا یافته ‏هایش را مستند و به طور مستدل ارائه کند». کفیلی می‏ گوید: «برای قرار گرفتن کتابخانه تخصصی در چارت تشکیلات موزه آستان قدس رضوی، هشت سال تلاش کردم و از قدم تا قلم کوتاه نیامدم تا مسئولین را توجیه و ضرورت آن را اثبات کنم. خوشبختانه بالاخره در تشکیلات مصوب در سال 1382 اجرایی شد. این کتابخانه در سال 1376 دارای 400 جلد کتاب در چهار قفسه بود اما در حال حاضر با حدود 14000 جلد کتاب به جز اینکه مورد مراجعه مکرر موزه ‏داران داخلی است مورد استفاده محققان خارج از آستان قدس رضوی و به‌خصوص دانشجویان تمام رشته‏ های هنری و موزه ‏داری و البته بنابر ضرورت نجوم و آبزیان نیز می‏ باشد. من چون در حوزه خودم دانش لازم را داشته ‏ام هیچ‌گاه از هدفم که متعهدانه پیگیری می‏ کردم کوتاه نیامدم. در حوزه پژوهش موزه کارهای زیادی هست که باید انجام شود که اول به مدیریت صحیح نیازمند است و دوم به همت و تلاش جوانانی که علاقه ‏مند به حوزه موزه‏ داری و در جستجوی دانش لازم درباره آثار هنری هستند. من هر دانش و تجربه ‏ای داشته باشم در اختیار علاقه‏ مندان و دانشجویان این رشته می‏ گذارم (و البته نه مدعیان) و چیزی را دریغ نخواهم کرد.»
سپاسگزاری
خانم حشمت کفیلی ضمن اینکه حضورش در بخش فرهنگی آستان قدس رضوی را فرصتی برای رشد علمی و فرهنگی خود بیان می ‏کند، هر فعالیتی را که شرح می‌دهد‌ تشکر ویژه‌ای از همکارانش دارد و تک‌تک آنان را نیز نام می‏ برد. وی می‏ گوید: «به عنوان یک موزه‏ دار ایمان دارم که بایستی روایت‌گرانی صدیق باشیم؛ بدان معنی که با خودمان صادق باشیم و در بند بزرگنمایی خودمان اسیر نشویم، به عبارتی مدعی امری نشویم که در توانمان نیست؛ با مخاطبانمان صادق باشیم و تلاش کنیم برایشان روایتی صحیح از زبان آثار بیان کنیم. ناگفته نماند فعالیت ‏های من بدون همکاری و استفاده از ظرفیت علمی و اجرایی همکارانم و حمایت مدیران متعهدم هیچگاه کامل نمی‏ شد.» وی حتی خلاقیت و به روز بودن اطلاعات همکارش آقای حمیدرضا تبریزیان را نیز از قلم نمی‏ اندازد. قدردانی ‏هایش در ابتدای کتاب موزه ذکر شده و ودیعه ‏ای برای آینده گان است.
 
https://www.razavi.news/vdch6znx.23nikdftt2.html
razavi.news/vdch6znx.23nikdftt2.html
کد مطلب ۳۲۱۴۸
ارسال نظر
نام شما

آدرس ايميل شما