خبرگزاری رضوی 22 دی 1395 ساعت 10:14 https://www.razavi.news/fa/news/2832/زندگینامه-رحیم-موذن-زاده-اردبیلی -------------------------------------------------- اردبیل عنوان : زندگینامه: رحیم موذن زاده اردبیلی -------------------------------------------------- اردبیل ازمناطقی است که صداهای ماندگاری ازآنجا به گوش جهانیان رسیده است . متن : به گزارش خبرگزاری فرهنگ رضوی، اردبیل ازمناطقی است که صداهای ماندگاری ازآنجا به گوش جهانیان رسیده است . برای نمونه می توان به صداهای خانواده موذن زاده اردبیلی اشاره کرد. یکی از نخبگان وهنرمندان اردبیلی مرحوم موذن زاده اردبیلی است. مرحوم رحیم موذن زاده اردبیلی درسال ۱۳۰۳در اردبیل به دنیا آمد. پدرش شیخ عبدالکریم بسیار خوش صدا خوش خلق و آشنا به ردیف های موسیقی بود. شیخ عبدالکریم در سال ۱۳۲۶از رادیو اذان گفت و بعد از آن پسرش رحیم نیز بااو همراه شد. اذان ماندگار رحیم موذن زاده دردستگاه بیات ترک گوشه روح الارواح اجرا شده است . در خانواده ‌ موذن زاده که اغلب به فعالیت‌های مذهبی و اذان‌گویی پرداخته‌اند، رحیم موذن زاده ، فرزند ارشد شیخ عبدالکریم ، راه پدر را با جدیت بیشتر پی گرفت و عملاً پس از درگذشت پدرش، به جای او قرائت اذان را ادامه داد. برادران رحیم ، سلیم و داوود نیز اذان می‌گویند . رحیم برادر دیگری نیز داشته است به نام نعیم که اذان می‌گفته است ولی در سن ۲۵ سالگی از دنیا می‌رود . نام خانوادگی رحیم در شناسنامه ، موذن است اما گویند‌گان رادیو همواره از نام موذن زاده برای معرفی او استفاده کرده‌اند.  رحیم در کودکی به مکتب‌خانه می‌رود و تحت نظر میرزا عزیز، قرآن و دستگاه‌های موسیقی را فرا می‌گیرد. به گفته خودش: «‌در آن دوران ما عوض دبیرستان مکتب می‌رفتیم. همه هم متدین بودند. خانواده‌ها در دوره ما در ابتدای امر، بچه‌ها را با قرآن مانوس می‌کردند. ما هم پس از طی این مرحله، به مدرسه حاج ابراهیم آمدیم. طلبه بودیم به اصطلاح امروز ولی حین طلبگی، این اذان با ما همراه بود». پس از یادگیری اصول نوحه‌خوانی و اذان‌گویی، با همراهی پدر در مسجد اردبیل به این‌کار مشغول می‌شود و گاهی نیز برای خواندن یک نوحه‌ به شهرهای اطراف، خصوصا تالش می‌رود. با سکونت پدر در تهران، رحیم موذن برای تحصیل حوزوی رهسپار قم می‌شود. حاج مهدی سراج - از دوستان رحیم - می‌‌گوید: «وقتی شیخ کریم به تهران می‌آید، رحیم را برای درس خواندن به قم می‌فرستد. صدای رحیم آن‌قدر خوب بوده که دیگر همیشه او برای مجالس، در قم می‌خوانده است. مداحان قم پیش شیخ کریم شکایت کرده بودند که با آمدن رحیم ما از کار افتاده‌ایم». رحیم درس خارج فقه می‌خواند و ظهرها در حرم حضرت معصومه اذان می‌گفت. سال 1329 شیخ کریم فوت می‌کند و رحیم که فقط 25 سال سن دارد، به تهران می‌آید تا جای خالی پدر را در مسجد امام پرکند. خودش ماجرا را این‌گونه تعریف می‌کند: «مرحوم پدرم سال 1322 برای نخستین بار اذان را در رادیو گفت و همین روند تا 1326 که برنامه سحری را به صورت زنده اجرا می‌کرد، ادامه داشت. او در سال 1329 سکته کرد و من قبول کردم جای او اذان بگویم تا الان که با این سن و سال هنوز مشغولم و افتخار دارم که با گفتن آن یک اذان، برای اسلام و مملکتم کاری کرده‌ام. ما که نه ثروت داریم، نه مکنت و همین یک اذان برایمان بهترین خیر است». در همین سال است که نام خانوادگی او نزد مردم از موذن به موذن‌زاده اردبیلی تغییر می‌کند. جعفر تعریف می‌کند که «وقتی شیخ کریم می‌میرد و پدرم به جایش اذان می‌گوید، مجریان رادیو ایران برای معرفی او به مردم، زاده اردبیلی را به فامیل پدرم اضافه می‌کنند تا به شنوندگان بگویند او پسر شیخ کریم است. سر همین موضوع، همه فکر کردند که نام‌خانوادگی پدر من موذن‌زاده اردبیلی است و همین نام هم تا آخر روی او ماند». جعفر موذن‌زاده اردبیلی - پسر ارشد حاج رحیم - می‌گوید: «سال 1334 پدر به رادیو می‌رود و از مهندس محبی - مسؤول استودیو 6 - می‌خواهد که اذانش را ضبط کنند. ماه رمضان بود و از او می‌خواهند که برود بعد از افطار برای ضبط بیاید. پدر قبول نمی‌کند و می‌گوید الان باید اذانش را ضبط کنند. خودش می‌گفته آن روز حال خاصی داشته و گویا به‌اش الهام شده بود که باید اذان را همان لحظه برای ضبط بخواند.خلاصه مسؤولان رادیو قبول می‌کنند و پدر برای ضبط به استودیو می‌رود. به گفته خودش، وقتی برای ضبط این اذان به استودیوی رادیو رفته، اذان را در تمام گوشه‌ها امتحان کرده و دیده که جا نمی‌افتد. همان‌طور که می‌دانید دستگاه بیات ترک یک حزن خاصی دارد و پدر هم در همین دستگاه، در گوشه روح‌الارواح، اذان را خوانده. می‌گفت وقتی اذان را در این گوشه خواندم، احساس کردم که به بالا وصل شدم. دیگر تا پایان اذان، در استودیو نبودم». شال های اخر عمر پیرمرد دچار بیماری سرطانشد و بعد از مدتی سرانجام ریه پیرمرد نیز به دست سرطان از کار می‌افتد و او جهان رادر 6 خرداد ماه 1384 بدرود می‌گوید.