به گزارش سرویس جهان اسلام خبرگزاری رضوی، شناخت عوامل عقبماندگی مسلمانان و قضاوت درباره آنها، به تفاوت نگاه دروندینی متدینانه و نگاه بروندینی وابسته است. اما طرح این دو دیدگاه در کنار هم و مقایسه آنها، نتایج جالبی را به دست میدهد از جمله اینکه معیار پیشرفت یا انحطاط تمدنی اجتماعی چیست، الگوی تمدنی معیار، کدام جامعه و کشور است، تاریخ هر کشور در کدام قسمت از نمودار نزولی و صعودی تمدنی قرار دارد، افق ملتهای در حال توسعه را چه کسانی و چگونه ترسیم میکنند. در میان این دو نگرش، مسأله سکولاریزاسیون یا به طور خاص جدایی دین از سیاست مسأله اصلی طرفین است.
اما زاویه دیگر بررسی رشد و عقبماندگی مسلمانان، دو معیار «درون تمدنی» و «مقایسهای» است. در معیار درونتمدنی تحولات یک تمدن نسبت به گذشته و افق تاریخی خودش انجام میگیرد، اما در معیار مقایسهای، ارزش ها و هنجارهای یک تمدن مانند تمدن اسلامی و انقلاب اسلامی در مقایسه با تمدنهای موازی جهانی تحلیل میشود.
«هدایت یوسفی» پژوهشگر مؤسسه آموزش عالی باقر العلوم ریشههای عقب ماندگی مسلمانان در این دو دیدگاه را در کنار هم بیان کرده، سپس دیدگاه امام خمینی را به عنوان یک چهره شناخته شده در مباحث تمدنی جهان اسلام مطرح میکند. یوسفی هم معیارهای دروندینی و معیارهای مقایسهای ایشان را آورده است. او این پژوهش را در سال 1385 برای مرکز پژوهش های صدا و سیمای قم تهیه و در قالب مجموعهای با عنوان «ریشههای انحطاط و عقب ماندگی مسلمانان در اندیشه امام خمینی رحمة الله علیه» تدوین نمود. مرکز پژوهش های صدا و سیما این کتاب را در 80 صفحه به چاپ رسانده و منتشر کرد.
این مجموعه سه بخش کلی دارد: بخش اول دیدگاههای گوناگون درباره ریشههای انحطاط و عقبماندگی مسلمانان است. این دیدگاه در سه بخش آمده است: 1. نگرش دینی -دورن تمدنی، 2. نگرش غیر دینی-مقایسهای، 3. نگرش دینی-درون تمدنی و مقایسه ای. اما عنوان بخش دوم همان عنوان کتاب است یعنی «ریشه های انحطاط و عقب ماندگی مسلمانان در اندیشه امام خمینی رحمة الله علیه». نویسنده پیش از آنکه این عوامل را بررسی کند مبانی و شرایط دیدگاه امام خمینی را توضیح میدهد. گویا این توضیحات به عنوان مقدمهی ضروری آن عوامل است. بخش سوم مطالبی کاربردی برای تهیه برنامه و طراحی صحنه و فعالیتهای دیگر صدا و سیما با موضوع جهان اسلام است.
در بخش نخست، اندیشه های «ابن خلدون»، «جرجی زیدان»، «گوستاولوبون»و «ویل دورانت» قرار گرفته است که نگاه غیر دینی و درون تمدنی به مسائل جهان اسلام دارند. اما نویسنده در نگاه مقایسهای غیر دینی، عوامل را به سه دسته تقسیم میکند: 1. عوامل خارجی، 2. عوامل فکری، فرهنگی و ارزشی، 3. عوامل اقتصادی و مناسبات تولیدی. سرانجام اندیشه «سید جمال الدین اسدآبادی» و «زین العابدین قربانی» به عنوان دو نماینده نگاه درون دینی آمده است.
یوسفی در جمع بندی نگاه سید جمال الدین اسدآبادی توضیح میدهد که سید جمالالدین عقبماندگی علمی مسلمانان را از زمان شروع رکود قدرت سیاسی آنان در مشرق و مغرب دانسته است. به نظر سید جمال، دو طایفه یعنی یکی خلفای ظلم و جور و دیگری علمای بد و درباری در فاصله گرفتن مردم از اسلام اصیل مقصر بودهاند.
پژوهشگر در بخش دوم این کتاب ابتدا توضیح میدهد که برای فهم دیدگاه امام باید دو مطلب را قبلا مدنظر داشت؛ یکی شرایط حاکم تاریخی بر جامعه زمان امام و دیگری اعتقادات و مبانی(ایدئولوژی) ایشان. به عبارت دیگر پژوهشگر هردو دسته عوامل «تاریخمند» و «فراتاریخی» را بررسی کرده است. وی نگاه تاریخمند امام خمینی را در میانه دو دیدگاه افراط و تفریط به غرب به تصویر میکشد.
اما در بخش اصلی کتاب، عوامل عقب ماندگی مسلمانان از نظر امام خمینی در هفت عنوان زیر آمده است: 1. عملکرد زمامداران حکومت طاغوت در تحریف اسلام 2. تلاش استعمار در تحریف اسلام و انحراف مسلمانان، 3. اختلاف و تفرقه درون مسلمانان، 4. اعتقاد به جدایی دین از سیاست، 5. از خودبیگانگی در برابر غرب و شرق، 6. ترک روحیه از خودگذشتگی و شهادت طلبی، 7. ملیگرایی و تعصب نژادی. وی ضمن آوردن سخنانی از امام خمینی هریک از این موارد را تحلیل میکند.
نویسنده بیانی از امام خمینی درباره روش استشراق(مطالعات شرق شناسی غربیها) را میآورد که در آن به سابقه تمدن اسلامی نیز اشاره شده است: «در چندین قرن ممالک بزرگ اسلامی با عملی شدن نیمه قانون اسلامی بهترین کشورها را تشکیل و بالاترین تمدن ها را به جهان نشان دادند. خوب است دست کم کتاب گوستاولوبون کتاب تاریخ تمدن اسلام را ببینید، با آنکه در آن کتاب ها نیز از تمدن اسلام خبری نیست، مگر به قدر فهم مصنف که خیلی ناقصتر از آن است که تمدن اسلام را بفهمند. آنها و مانند آنها از تمدن اسلام، طاقهای نقاشی و ظروف چینی و بناهای مرتفع و پردههای قیمتی را فقط میفهمند با آنکه اینها و صدها مانند اینها در تمدن اسلامی جزء به حساب نمیآید.»
احتمالا مخاطب در میانه مطالعه بیانات امام خمینی در صفحات این کتاب، به همان نتیجهگیری نویسنده میرسد که امام خمینی موفقیت گذشته تمدن اسلامی و شرط توفیق جهان اسلام در آینده را تمسک به اسلام اصیل میدانند. همه عوامل هفتگانه عقبماندگی مسلمانان زیرمجموعه عامل اساسی «دوری از اسلام اصیل» در رفتار اجتماعی و تمدنی مسلمانان قرار میگیرد.