مروری بر نقلهای مختلف درباره مسیر حرکت امام رضا(ع) از مدینه به مرو
مسیر حرکت کاروان امام رضا علیهالسلام
به گزارش خبرنگار خبرگزاری فرهنگ رضوی، به تصریح دکتر رجبی دوانی، متأسفانه هیچ روایتی را در خصوص مسیر حرکت امام رضا(ع) به سمت مرو را نمیتوانیم به طور قطعی بپذیریم. در منابع تاریخی و روایات آمده است که مأمون هیئتی را به سرپرستی یکی از سرداران برجسته خود به نام رجاءبن ابی ضحاک به سوی مدینه فرستاد تا امام رضا(ع) را به سوی مرو بیاورد.
طبق نقل منابع، مأمون به رجاءبن ابی ضحاک سفارش کرد که امام را از مراکز شیعهنشین عبور ندهد تا مردم آن مناطق از آن حضرت استقبال نکنند و بر شیفتگیشان نسبت به ایشان افزوده نشود.
*روایت شیخ صدوق از مسیر حرکت امام رضا علیهالسلام به ایران
طبق نقل منابع، مأمون به رجاءبن ابی ضحاک سفارش کرد که امام را از مراکز شیعهنشین عبور ندهد تا مردم آن مناطق از آن حضرت استقبال نکنند و بر شیفتگیشان نسبت به ایشان افزوده نشود.
*روایت شیخ صدوق از مسیر حرکت امام رضا علیهالسلام به ایران
درباره مسیرهای عبوری امام رضا(ع)، شیخ صدوق در کتاب عیون اخبارالرضا علیهالسلام نوشته است که آن حضرت را از حجاز به سوی بصره عبور دادند و از آنجا حضرت را به اهواز بردند و از این شهر به سوی رامهرمز و از آنجا به سوی ارجان (بهبهان کنونی) حرکت دادند.
شیخ صدوق در ادامه مینویسد: امام رضا(ع) از بهبهان وارد استان جبل (لرستان فعلی) شدند و از آنجا به قم رسیدند و از آنجا به ری و از شهرری به نیشابور و از این شهر به توس و از آنجا به سرخس و از شهر سرخس هم وارد مرو پایتخت مأمون شدند.
اما به گفته دکتر رجبی دوانی، به نظر میرسد این نقل با سفارشها و تاکیدات مأمون مبنی بر عبور ندادن امام علی بن موسی الرضا علیهالسلام از شهرهای شیعهنشین که قم در ایران مهمترین این شهرها بود، سازگار نیست.
گفته شده است وقتی امام رضا علیهالسلام وارد قم شدند، مردم آن شهر از امام استقبال عجیب و باشکوهی کردند؛ حتی خاندانهای معروف اصرار داشتند که امام را مهمان خود کنند و نقل شده است که امام رضا(ع) همان جملهای را که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله هنگام ورود به مدینه گفتند، تکرار کردند و ناقه ایشان در جایی فرود آمد و حضرت در آن منزل وارد شدند که از دیرباز تا کنون آن مکان که گفته میشود، امام رضا(ع) در آن ساکن بودند مشهور بوده و الان مدرسه علمیه رضویه در آنجا تاسیس شده است.
اما برخی از محققان، قسمت اول نقل شیخ صدوق را میپذیرند و قسمت دوم را نمیپذیرند و میگویند که امام از استان جبل عبور نکردند. بلکه وارد استان یزد شدند و از برخی شهرهای این منطقه عبور و به خراسان عزیمت کردند. قسمت ورود به خراسان را هم که شیخ صدوق نقل کرده است، میپذیرند.
عبور نکردن امام رضا علیهالسلام از شهر قم
دکتر رجبی دوانی به نقل دوم درباره مسیر عبور امام رضا علیه السلام از مدینه به مرو اشاره میکند و میگوید که: طبق این نقل امام رضا علیه السلام وارد شهر بصره شدند، این شهر عراق بر خلاف امروز که اغلب ساکنان آن را شیعیان تشکیل میدهند، در گذشته به عثمانی بودن شهرت داشت و مردم آن میانهای با اهل بیت علیهمالسلام نداشتند و هواخواه عباسیان بودند. پس از ورود حضرت امام رضا علیه السلام به بصره، ایشان را به بغداد عزیمت دادند و از آن شهر ایشان وارد خاک ایران شدند.
این نقل به نظر صحیح نمیآید چون بغداد بالاتر از خوزستان ایران قرار داشته و بعید است که ایشان از بغداد وارد خوزستان شده و از ارجان عبور کرده باشند. به نظر بیشتر محققان حضرت وارد شهر قم نشدند چون در آن زمان کوفه و قم دو شهر مشهور شیعهنشین بود و محبان اهل بیت علیهمالسلام در آن شهرها ساکن بودند.
هدف مأمون آن بود که امام رضا علیه السلام را از شهرهایی عبور دهند که مهم نباشد و مردمان آن هم نسبت به امام رضا علیه السلام و اهل بیت علیهم السلام معرفتی نداشته باشند. به همین دلیل به نظر میرسد که آن حضرت از بصره وارد ایران شدند، از شلمچه عبور کردند و پس از ورود از اهواز وارد رامهرمز و ارجان شدند و از آنجا به استان یزد عزیمت کردند و پس از عبور از ابرقو به استان سمنان کنونی (قومس) وارد و از آنجا وارد شهر نیشابور شدند و بقیه مسیر را به سوی مرو ادامه دادند.
به تصریح دکتر رجبی دوانی، آنچه قطعی و مسلم است اینکه بصره، ارجان، نیشابور و سرخس از جمله شهرهایی است که بیگمان حضرت امام رضا علیه السلام از آنها عبور کردند. شواهد به گونهای است که با قاطعیت میتوان درباره این موضوع اظهارنظر کرد. ولی درباره بقیه شهرها نمیتوان با قاطعیت نظر داد.
به تصریح دکتر رجبی دوانی، آنچه قطعی و مسلم است اینکه بصره، ارجان، نیشابور و سرخس از جمله شهرهایی است که بیگمان حضرت امام رضا علیه السلام از آنها عبور کردند. شواهد به گونهای است که با قاطعیت میتوان درباره این موضوع اظهارنظر کرد. ولی درباره بقیه شهرها نمیتوان با قاطعیت نظر داد.
عبور امام هشتم شیعیان از شهر نیشابور
شهر نیشابور در آن دوران هم ردیف شهر بغداد و جزو مهمترین مراکز علمی جهان اسلام محسوب میشد. اگرچه اغلب مردم آن اهل تسنن بودند. اما فقط ۲۴ هزار نفر راوی حدیث و عالم از امام رضا علیه السلام حدیث سلسلهالذهب را ثبت و ضبط و نقل کردهاند. در تاریخ آمده است که این افراد قلم و دوات و کاغذ آماده کرده بودند تا حدیث حضرت رضا علیه السلام را بشنوند. این دانشمندان اهل تسنن نیشابوری حدیث حضرت علیه السلام را ثبت و ضبط و نقل کردند و به امام رضا علیه السلام هم علاقه داشتند.
گفته شده است وقتی به خواست مردم، امام رضا علیه السلام، برقع (نقاب) را از چهره خود برداشتند، مردم با مشاهده سیمای نورانی و مقدس حضرت علیه السلام چنان منقلب و هیجانزده شدند که یا میگریستند یا بر سر و صورت خود میزدند. حتی گفته شده است عدهای از هوش رفتند. این نوع احساسات و این نوع استقبال در نیشابور در هیچ شهر و مکان دیگری تکرار نشد. این واکنشها میزان علاقه مردم ایران و اهالی نیشابور آن زمان را به حضرت امام رضا علیه السلام نشان میدهد.
خواندن حدیث سلسلة الذهب و استقبال مردم از آن احتمالا اسباب تشویش و نگرانی حکومت را فراهم کرد. گفته شده است رجاء بن ابی ضحاک که سرپرست هیئت همراه امام رضا علیه السلام در سفر از مدینه به مرو بود، به شدت تحت تاثیر معنویت امام علیه السلام و استقبال مردم از ایشان قرار گرفته بود. او وقتی این موارد را به مأمون گزارش داد از نقلهای تاریخی برمیآید که مأمون از این گزارشها تعجب نکرد چون پیشبینی این حوادث را میکرد.
نقل حدیث سلسلة الذهب در میان علمای نیشابور
زمانی که امام رضا علیه السلام به شهر نیشابور رسیدند، مردم و علما گرد آن حضرت جمع شدند و درخواست کردند که آن حضرت حدیثی برای ایشان نقل کنند. از آنجا که عموم این افراد اهل تسنن بودند، امام رضا علیه السلام حدیثی را با سلسله راویان بیان کردند که سلسلهوار از اجداد طاهرین و طیبین ایشان رسیده است. بنابراین ابتدا سلسله سند را فرمودند که: «از پدرم امام کاظم علیه السلام، و او از پدرش امام صادق علیه السلام و او از پدرش امام باقر علیه السلام و او از پدرش امام سجاد علیه السلام و او از پدرش امام حسین علیه السلام و او از پدرش امام علی علیه السلام و او از پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله و آن حضرت از جبرئیل و جبرئیل از خدای تعالی این حدیث را بیان میکند که: کلمه لا اله الا الله حصنی فمن دخل حصنی امن من عذابی» یعنی اعتقاد به توحید الهی شرط ورود به دژ الهی است و هر کس به این دژ محکم الهی وارد شود از عذاب خدا در امان خواهد بود.
وقتی حدیث تمام شد و راویان قلمها و کاغذها و دوات خودشان را به زمین گذاشتند و همه خوشحال بودند که بنابراین همه ما اهل توحید هستیم و از عذاب الهی در امانیم. همین موقع حضرت سوار بر کجاوه شدند، ناگاه حضرت سر از کجاوه بیرون آوردند و فرمودند «بشرط ها و شروط ها و انا من شروط ها» ولی چون حضار معرفت و شناخت کامل نسبت به امام علیه السلام نداشتند معنای سخن آن حضرت را که اعتقاد به امامت را شرط توحید کامل دانستند درنیافتند.
در برخی روایات هم آمده در همین سفر زمانی که امام رضا علیه السلام به سرخس نزدیک میشدند، یکی از اصحاب از آن حضرت حدیث خواست و ایشان با همین سلسله راویان فرمودند: «ولایة علی بن ابیطالب علیه السلام حصنی فمن دخل حصنی امن من عذابی» یعنی اعتقاد به ولایت امام علی علیه السلام دژ محکم الهی است که هر که در آن وارد شود، از عذاب الهی در امان است.
به تصریح دکتر رجبی دوانی، این حدیث به قدری در جامعه اهل تسنن جایگاه ویژه پیدا کرده بود که احمد حنبل، یکی از ائمه چهارگانه اهل تسنن و رئیس فرقه حنبلی، گفته بود: این حدیث تا اندازهای عظمت دارد که اگر به کسی که دیوانه بوده یا دچار بیماری صرع است، خوانده شود شفا پیدا میکند.