۰
تاریخ انتشار
چهارشنبه ۲۹ خرداد ۱۳۹۸ ساعت ۱۲:۰۰
مدیر فرهنگی بنیاد بین المللی امام رضا(ع):

کنایه، بار معنای شعر را به دوش می کشد

کنایه، بار معنای شعر را به دوش می کشد
خبرگزاری رضوی -محدثه داوودی، هفتاد و پنجمین نشست انجمن ادبی- آیینی «ارادت» شب گذشته در سالن جلسات بنیاد بین‌المللی امام رضا(ع) برگزار شد. این محفل شعرخوانی، متشکل از شاعران برجستۀ  آیینی مشهد است که هر هفته به قرائت اشعار خویش در زمینه‌های مختلف مذهبی و آیینی می‌پردازند.
این نشست با حضور مهدی آخرتی منتقد ادبی و  جمع دیگری از شاعران آیینی همچون عاطفه جعفری، مسعود یوسف پور، مجتبی ابوالقاسمی، بیات مختاری، سعیده کرمانی و... برگزار شد ، چراغ اول جلسه با خوانش شعری توسط یکی از اعضا روشن شد و سپس طبق روال هر جلسه نیمی از وقت این نشست به شعر خوانی و نقد اشعار توسط متخصصان این حوزه اختصاص یافت.
مدیر فرهنگی بنیاد بین المللی امام رضا(ع) با بیان اینکه یک شاعر باید اولویت هایی را برای سرودن شعر آیینی داشته باشد، گفت: تاریخ ادبیات آیینی یکی از اولویت هایی است شاعر باید با آن ها آشنا باشد.
وی ادامه داد: در جلسات بعد به بررسی تاریخی شعرهای آیینی توسط متخصصان در این حوزه می پردازیم.
سیدی با اشاره به اینکه در اشعار هجو و طنز کلام همیشه باید با کنایه مطرح شود و یک شاعر نباید به موضوع نقد به صورت مستقیم اشاره کند.
وی افزود: کنایه بار معنای شعر را به دوش می کشد و قدرتمند است و اگر مورد نقد در شعر غیر مستقیم به درستی بیان شود مخاطب معنای نهفته را در میابد.
​​مدیر فرهنگی بنیاد با بیان اینکه خوانش  صحیح شعر به جلوه گری شعر کمک شایانی می کند، اظهار کرد: شعر نباید تند و نباید خیلی آرام خوانده شود، خوانش تند برخی ابیات شعر را حرام میکند.

در ادامه شعری عاشقانه از عاطفه جعفری میخوانیم: 
من آن ستاره سردم که هست جان بر لب/
​​​​​
نگاه کرده ای اصلا به آسمان یک 
شب
اگر چه سرد,اگر چه,اگر چه سرد اما
ببین که هست وجودم بدون تو در تب
چه نیش میزنی ام با کنایه های خودت 
چگونه ماه من افتاده در دل عقرب
نگو که فکر نمی کرده ای به عاطفه ات
نگو که خورده ام از عاشقانه هات رکب
نگاه کن به جهانی که پیش رو داریم
بیا که باز نمانیم از زمانه عقب
و یک شعر دیگر از محمد میرزایی شاعر آیینی میخوانیم:

من بقی گم کرده ام آن مرقد سجاد کو
گم شدم ای جایگاه  گم شده  بنیاد کو

پرچم گل دسته داده سمت فریادم نشان
بین ما یاران همه  مجنون  مادر زاد کو

طالب وصلم  به  زیر  بار انبوه گناه
بقض ها در سینه دارم پنجره فولاد کو

پاشه ای گندم بریزم نزد کفتر ها و لی
صحن آزادی و صحن باز گوهر شادکو

حگ شده بر سنگ و سینه نحن ابنائ الحسن
چشم بینا در بقی با فرصت فریاد کو

می وزد از کربلا اینک نسیم کوی یار
گوید از دل قبله گاه مردم آزاد کو

محو آثار عزیزان محو یاد و خاطر است
حفظ آثار و حریم حرمت  افراد کو

غربت و غم ریزد از سوی بقی بی اختیار
کوثر عضمای جنت  مروه و ارشاد کو

             
          
https://www.razavi.news/vdcfmedj.w6d0xagiiw.html
razavi.news/vdcfmedj.w6d0xagiiw.html
کد مطلب ۴۲۷۰۳
ارسال نظر
نام شما

آدرس ايميل شما