بررسی دوران رونق گرافیک مشهد در گفتگو با احسان مهدوی
ما مورچه نمی خواهیم!
احسان مهدوی در رشته گرافیک فارغ التحصیل دوره کارشناسی و کارشناسی ارشد دانشگاه هنر تهران است. او هم اکنون در دانشکده هنر نیشابور و دانشگاه غیرانتفاعی فردوس تدریس می کند اما از این که با درخواستش برای تدریس در دانشگاه هنر تهران، به رغم تلاش خودش و پشتیبانی اساتیدش، ترتیب اثری داده نشد، دلگیر است و می گوید:«از سال 93 تا 96 تلاش زیادی برای جذب هیئت علمی در دانشگاه هنر تهران نمودم، اما هیچگاه علت اصلی عدم پذیرشم را نفهمیدم. احساس می کنم برای آنها اهمیتی ندارد که چه کسی تا چه اندازه می تواند در این جامعه تاثیرگذار باشد. وقتی می بینم دوستان نزدیک و هم دوره ام در خارج از کشور فعالیت می کنند و ایران تلاشی برای برگرداندن آنها نمی کند و حتی به درخواست ورود آنها به ایران توجهی ندارد، از اندک توقعم برای تدریس در دانشگاه هنر تهران می گذرم.» رضا، ایمان و مسلم سه مشهدی هستند که خارج از کشور فعالیت های چشمیگری در زمینه های علمی و هنری دارند. آقای مهدوی معتقد است اگر به جهت وصل بودن به جایی هنرمند مورد پذیرش قرار گیرد دردناک است و دردناکتر اینکه او را به چشم شهرستانی نگاه کنند نه یک کاربلد.
روح زندگی
«مهاجرت در اکثر رشته ها اتفاق می افتد ، چه به پایتخت و چه به خارج از کشور. رشته های پاپ مانند پزشکی با سلامت و زنده بودن فرد سر و کار دارند اما زندگی انسان وابسته به رشته هایی است که با روح فرد در ارتباط است، مانند هنر و ادبیات. معمولا این رشته ها در شهرهای کوچک بیشتر آسیب می بینند زیرا رفع نیازهای روزمره ضرورت بیشتری دارد و بالطبع هرچه شهر بزرگتر و پیشرفته تر باشد جایگاه هنر نیز رشد خواهد
سال های خوب
فعالیت های حرفه ای احسان مهدوی در زمینه گرافیک بعد از فارغ التحصیلی در دوره کارشناسی ارشد شکل گرفت. او که به خوبی نیاز دانشجویان این رشته را حس می کند و سعی در برطرف کردن آن دارد. در سال 1393 نمایشگاهی را با هدف یادگیری مراحل شکل گیری یک طرح در گالری آرتین برگزار نمود. او می گوید:«مشهد تشنه ی برگزاری نمایشگاه است اما کسی پا پیش نمی گذارد زیرا استقبال چندانی از گالری ها نمی شود.» وقتی او فعالیت های اخیرش را با کلمه سکون وصف می کند چرایی کاربرد این کلمه مطرح می شود و می گوید:«از سال 88 تا سال 92، نه تنها من، بلکه تمام بچه های گرافیک فعال بودند. همه از آن سال ها، خاطرات هنری خوبی داریم. نمایشگاه ها و گالری ها شلوغ بود. همایش های هنری مانند "چهارگاه" و "هفت شهر" برگزار می شد. هنرمندان تازه نفس حرف های جدیدی برای گفتن داشتند. یادم هست سال 92 که دبیر علمی استقبال از بهار بودم، مشهد بهاری متفاوت را به خود دید به طوری که توریست های زیادی جذب مشهد شدند. باید اذعان نمود که حضور برخی مدیران در مشهد، در رشد هنری شهر تأثیرگذار است.» مهدوی می گوید که عده ی زیادی برای کسب درآمد، جذب بازار صنعت و نهادهای دولتی شده اند و تاسف اینجاست که این افراد در پیشبرد گرافیک خدمتی نکرده اند.
حمایت از هنر
«در دمیدن روح امید در مشهد مؤثر بود. فرهنگ شهری را بالا برد. پژمان به مظفری میدان می دهد. مظفری ما را جمع
اثر ایرانی
تأکید و پافشاری بر ایده های فردی، برای گرافیست صاحب نام شهر مشهد از اولویت های غیرقابل تغییر است و با قاطعیت می گوید:«رسالت ما گسترش فردیت است. از بزرگترین پیام های قرن بیستم این بود که: کسی شما را خلق کرده که مسیح را. شما هر کدام یک مسیح هستید. جزئی از وجود پروردگارید و ارزشمندید.» احسان مهدوی با مثالی ساده و ملموس ادامه می دهد:«ما مورچه نمی خواهیم. شما نمی توانید مورچه ها را از هم تشخیص دهید. رنگ و طرز فکر هر کس باید مختص خودش باشد. زشت ترین چیز در جامعه این است که همه چیز مثل هم، مرده،کپی و تکثیری باشد.» دلسوزی معلمانه اش به دانشجویان این است که:«خودتان باشید و خودتان را پیدا کنید. من خودم مهم نیستم اما از ایده های شخصی ام کوتاه نمی آیم. پای حرف و امضاء خودم هستم.» ترجیح او بین گرافیک ایرانی و غربی، گرافیک ایرانی است و رفتن به سمت غرب را فاجعه می داند.
امضاء هنری
«گرافیست حرفه ای دو وظیفه دارد. یک اینکه بر اساس پیشینه ی سفارش دهنده، مطالعه و طراحی کند و دیگر اینکه سیر مطالعاتی خودش را هم در کار نشان دهد.» مهدوی معتقد است که:«50 درصدی که من خودم را در اثر بروز می دهم به نفع سفارش دهنده است. سفارش دهنده عاقل کسی است که از گرافیست فردیتش را طلب کند، چون می داند کسی که به امضای شخصی خودش بها می دهد یعنی بابت آن کار مطالعه و تعصب دارد، حرف هایی برای گفتن دارد و با سند پای کار می ایستد. خود را پشت اثر پنهان نمی کند بلکه در کنارش می ایستد.
گذشته و حال گرافیک
بررسی و تحلیل دوره های گرافیک و شناسایی نقاط ضعف و قوت هر دوره منجر به رفع آسیب های موجود و احتمالی برای این هنر می شود. آقای مهدوی شرح مختصری بر دوره هایی که پشت سر گذاشته است را اینگونه بیان می کند:«در سال هایی که من دانشجو بودم، گرافیک حاکم بر ایران تحت تأثیر اساتید قدیمی بود که می توان مرتضی ممیز، قباد شیوا، فرشید مثقالی، ابراهیم حقیقی و مصطفی اسداللهی را نام برد. این اساتید تحت تأثیر گرافیک سوئیس و اروپای شرقی با رویکرد ایرانی بودند و
مشهد در اوج
هیجان و لذت تداعی خاطرات در صدای احسان مهدوی پیداست وقتی که از افتخارات بچه های گرافیک مشهد در آن سال ها می گوید:« سال های 1392 و 1393 بود. انتخاب استودیو چپ چین برای هفته گرافیک تهران از سوی انجمن گرافیک برای مشهد افتخار بزرگی بود. وحید داور سرو نقره ای شد. رضا برنده ی جوایز فجر شد. سال 1394 من دبیر سرو نقره ای شدم. روز جهانی گرافیک را در سیرک برگزار کردیم که مورد استقبال قرار گرفت. پوسترهای طراحی شده در سطح شهر، بی نظیر بود. فستیوال خارجی ای نبود که آثار طراحان مشهدی در آنها نباشد. خلاصه که سال های خوبی بود.» صدای مهدوی از اوج می افتد و فقط به عبارت رکود گرافیک مشهد از سال 94 بسنده می کند و می گوید تنها گروه مشخصی، سبک ویژه ای را در پیش گرفتند.
پایان باز
از آثاری نام می برد که در مشهد استقبال نشد اما خارج از کشور به آن بهاء دادند. پوستری که در نمایشگاه ایران مورد پسند واقع نشد اما کشور چین آن را کاندیدای دریافت جایزه نمود. آثار و طرح های زیادی از گرافیست های مشهدی در کتاب دو سالانه مسکو به چاپ رسید که در ایران توجهی نسبت به آن ها صورت نگرفت. با تمام این تفاصیل، احسان مهدوی امیدوارانه می گوید:« جوانان تازه به دوران رسیده این روزها متأسفانه اعتماد به نفس کاذب دارند. و به راحتی نظر می دهند. من از آن ها می خواهم ابتدا به فردیت برسند، به اندیشه شخصی، نسخه فردی. سپس نسبت به آثار فاخر اظهارنظر کنند.» او اختلاف نظر و سلیقه ها، رقابت های ناسالم و عدم اتحاد هنری را دلیل حال بد هنر مشهد می داند. امیدوار است هنر آینده خوبی داشته باشد چرا که بدون هنر و ادبیات زندگی قشنگ نیست.