يك، دو، سه، تبليغ!
یک روز با روحاني كه براي تبليغ ديني فيلمساز هم شده است
قرار ما با مجتبی نوربخش در حجرهشان در حوزه علیمه سفیران هدایت قم است. مجتبی مشغول گذراندن سطح سه تخصصی تبلیغ است. ما که می رسیم در آشپزخانه مشغول تهیه شام است. املت که آماده میشود همراه مجتبی و همحجرهایش حمزه مینشینم دور سفره. مجتبی از شکل گیری علاقه هنری و مذهبی توامان در خودش میگوید. مجتبی اهل الشتر شهری در استان لرستان است. میگوید « از اول بچه هیئتی بودم. در تمام مراسم شرکت میکردم. تا وقتی که به دبیرستان رفتم و احساس کردم جایی که به درد من میخورد حوزه است. از طرفی هم حسابی به نقاشی علاقه داشتم.»
مجتبی در الشتر بیشتر با پسرعمههایش دمخور بوده است. پسرعمهها که چند سالی از مجتبی بزرگتر بودند اهل هنرهای تجسمی و گرافیک بودند. تشویقهای حجتالاسلام حسنوند پسرعمهاش باعث میشود مجتبی کارهای هنریش را با اشتیاق فراوانتری پیگیری کند.
وقتی وارد حوزه میشود بعد از گذراندن سالهای اول حوزه چندین فیلم کوتاه و مستند میسازند. دورههای فیلمسازی را در قم شرکت میکند. میگوید بیشترین چیزی که یاد گرفته است از هادی نادری بوده است. حالا یک سالی میشود که گروهی ده نفره از بچههای علاقهمند در قم را دور هم جمع کرده است و گروه فیلمسازی را تشکیل دادهاند. گروهی که دغدغه فیلمهای دینی و مذهبی دارد.
مجتبی صحبتهای رهبر انقلاب را که گفتهاند « وارد رسانه شوید و کار رسانه بکنید» را سرلوحه کار خودش قرار داده است. در صحبتهایش به این نکته اشاره میکند امروزه مردم تحت تاثیر رسانهها هستند و تلویزیون از همه بیشتر افکار مردم را درگیر میکند. باید مفاهیم دینی و مذهبی و اخلاقی و انسانی را از طریقی که برای مردم جذاب است بیان کرد.
مجتبی طرحهای زیادی نوشته است و برای مراکز مختلف برده است. اما تمام وعده و وعیدها در حد حرف باقی مانده است. مجتبی میگوید « مهم نیست! من از خودم مایه میگذارم. بودجهایی که دستگاهها برای این کار فرهنگی باید اختصاص دهند صرف کارهای دیگر میشود. اما من با توسل به خدا و اهل بیت کارم را پیش میبرم» تمام بچههایی که عضو گروه فیلمسازی هستند تنها با عشق و علاقه به این گروه پیوستهاند و وسایل لازم را تهیه میکنند وکارها را انجام میدهند . نویسندهگی و کارگردانی بر عهده مجتبی است. گروه اما دارای تصویربردار و بازیگر و تدوینگر هم است.
یکی از مستندهایی که مجتبی ساخته است و حسابی هم دیده شده است، مستند « بر قلههای امید است» مجتبی قبل از اینکه صحبتهایش را در مورد ساخت این مستند شروع کند اشاره به حدیث قدسی از حضرت موسی(ع) میکند که میگویند« بزرگترین کار خدمت به خلق است».
بعد از محمد امیدی برایمان میگوید « محمد بصورت مادرزادی دچار بیماری شده است که صورتش باد کرده بود. خانواده مستمندی هم داشتند. با کمک کمیته امداد و درآمد ناچیزی که محمد از دست فروشی به دست میآورد زندگی میکردند. هر روز محمد دستمال کاغذهایش را میگذاشت داخل فرفون و راهی میدان شهر میشد. اما با همه این سختیها و بیماری که باعث میشد همیشه مورد تمسخر مردم قرار بگیرد، نمازش ترک نمیشد» مجتبی تصمیم میگیرد تا مستندی از محمد امیری بسازد. بعد از ساختن کار آن را در روی سایت آپارات پخش میکند. این کار سریع در بین مردم دیده میشود و دست به دست در بین شبکههای اجتماعی میچرخد. بالاخره خیر هایی پیدا میشوند تا هزینه درمان محمد را برعهده بگیرند. برای برگشتن صورت محمد به حالت عادی نیاز به 15 عمل جراحی میباشد که 250 میلیون تومان هزینه در بردارد. به تازگی محمد فک و لب پایینی خود را عمل کرده است. سیر درمانی محمد شروع شده است و اینها همه به واسطه فیلمی بود که مجتبی از او ساخت.
مجتبی با وضو سر فیلمبرداری حاضر میشود. تابستان وقتی توانسته بود برای مستندش همه چیز را فراهم کند هنگامی که به محل فیلمبرداری رفته بود نه فیلمبردار آمده بود و نه بازیگرها. مجتبی دست به دامان بیبی حضرت معصومه میشود و در شرایطی که دیگر فکر میکرد حالا حالاها نمیتواند کار جدیدش را کلید بزند، به ناگاه گوشیش زنگ میخورد و خبرهای خوش به او داده میشود. به یکباره همه چیز درست میگردد. سر یک پلانی هر چقدر فیلمبرداری میکنند درست درنمیآید. آنقدر که همه خسته میشوند. از همه میخواهد پنج صلوتن نذر امام زمان(عج) کنند که کار راه بیفتد. بعد از آن کار راه میافتد.
این روزها مجتبی نوربخش در حال تدارک کار بعدیش است. سعی میکند حمایت نهادها را به دست آورد. از موضوع فیلمش برایمان نمیگوید. موضوع خاصش را نمیخواهد لو بدهد. او به خودش ایمان دارد و مطمئن است سالهای نه چندان دور دیگر کارهای زیبایی میسازد که از دل برمیآید و مثل کارهای سفارشی نیست که بجای تبلیغ ضد تبلیغ باشد.