۰
تاریخ انتشار
شنبه ۱۹ اسفند ۱۳۹۶ ساعت ۱۲:۴۲
در نشست دین، فرهنگ و فناوری مطرح شد:

امروزه تک صدایی غرب در فضای مجازی کمرنگ شده است/ فضای مجازی بی عدالتی علمی سابق را از بین برده است

امروزه تک صدایی غرب در فضای مجازی کمرنگ شده است/ فضای مجازی بی عدالتی علمی سابق را از بین برده است
سحر مهرابی٬ سرویس فرهنگ خبرگزاری رضوی/ در نشست دین فرهنگ و فناوری، صانع پور که نخستین سخنران بود، سخنان خود را با موضوع فضای مجازی، اخلاق و دین آغاز کرد.
وی در ابتدا با اشاره به اینکه می توان دو نگاه به فناوری‌های ارتباطی دیجیتال فضای مجازی داشت، گفت: اول نگاهی متداول است که ثنوی است. نگاه مدرن وسنتی چنین هستند و در این نگاه تقابل میان ابزار و انسان مطرح است. نگاه دیگر بر اساس پارادایم توحیدی بوده و ملهم از قرآن است.  آنچه آموزه‌های قرآنی در نگاه اول به ما می‌دهند، نگاه وحدت‌گراست که بیان می‌کند همه چیز آیه است.
وی با توضیح این نگاه گفت: در چنین نگاهی نه تنها نور که آهن هم از جانب خدا نازل شده است. در این نگاه همه چیز با هم در آشتی هستند. بنابراین اگر قرار است به تکنولوژی در کلیت قرآنی بپردازیم، این مسئله هم در آشتی با انسان است و تضاد و تقابلی بین انسان و تکنولوژی نیست.
وی در ادامه با تاکید بر اینکه در نگاه قرآنی همه چیز مظهر و آیه خداست، افزود: در این تلقی حس مقدس می‌شود، زیرا حس مظهر معناست و همه چیز از جانب مبدا صاحب اسماء حسنی نازل شده است و ما نمی‌توانیم چیزی را پلید بیانگاریم و ابزار یا تکنولوژی یکی از این ابزارهاست. اگر نگاه ما نگاه آشتی‌گرانه به عالم، تکنولوژی باشد و ما نگاه وحدت‌نگرانه به عالم باشد، تقابلی وجود نخواهد داشت و ابزار ادامه انسان خواهند بود.
صانع پور افزود: در هر دوره انسان ابزار هایی را ایجاد کرده است. این ابزار می‌تواند به معرفت و وجود انسان کمک کرده و جلوی هدر رفتن انرژی‌های انسان را بگیرد. تاریخ شکل‌گیری ابزار حاصل اندیشه بشری است. اگر علم هویت واحدی داشته باشد، به نگاهی می‌رسیم که از قیود تاریخی و جغرافیایی فاصله گرفته است. اگر انسان را به عنوان انسان کلی و و جود واحد تاریخی-جغرافیایی در نظر بگیریم که اعصار مختلفی از آن گذشته است، به اندیشه‌ و تمدنی می‌رسیم که می‌تواند عام باشد. انسان و تمدن‌ها در چنین تمدن عامی جا می‌گیرند که این محصول نگاهی توحیدی است.
وی با توضیح بیشتر در خصوص این نگاه گفت: در این نگاه دائما ارتباط انسان با مبدا لحاظ شده و ارتباط تاریخ و مکان با فراتاریخ و فرامکان برای ما مطرح می‌شود. فضای مجازی دنیای فیزیکی را به دنیای معنایی بدل کرده است.
وی ادامه داد: در نتیجه فناپذیری ماده به فناناپذیری معنا بدل شده است. در نتیجه فضای مجازی، هوش‌ها و حافظه‌ها بدل به هوش مجازی شده‌اند و در نتیجه بی‌عدالتی‌های علمی که قبل از فضای مجازی در عالم حاکم بود، رفع شده است. همه ما این تجربه را داریم که اگر می‌خواستیم با یک هم‌رشته خودمان ارتباط برقرار کنیم، ناممکن بود چون از نظر منابع عقب بودیم اما امروز این عقب افتادگی رفع شده است.
وی پس از اشاره به اینکه ایجاد ارتباط تعاملی میان جوامع متکثر است، ادامه داد: دستاورد دیگر فضای مجازی ایجاد جهانی واحد است. همچنین همه یک زبان مشترک از طریق نمادهای مشترک دارند که محدودیت‌های زبانی را برطرف کرده است. افراد با این نمادها، از هر فرهنگ و دینی که باشند، با یکدیگر صحبت می‌کنند. از این رو ارتباطات مادی معنایی می‌شود. تجربیات اخلاقی تاریخی‌ می‌شوند. دقت خارق‌العاده‌ای در ارتباطات رخ می‌دهد و به این ترتیب مسائل نوظهوری در فضای مجازی مطرح می‌شود که از اهم آنها مسائل اخلاقی خواهد بود.
صانع پور با تاکید بر اینکه امروزه تک صدایی غرب در فضای مجازی کمرنگ شده است، گفت: ما الان به فلسفه‌های شرقی دسترسی داریم. قبلا تنها صدا، صدای فلسفه‌های اروپایی بود. از این رو قدرت گزینش و هم‌افزایی
شکل می‌گیرد. تقابل من و دیگری در فضای مجازی مخدوش می‌شود. به این ترتیب هویت واحد جمعی برای بشر با یک تاریخ و جغرافیای واحد معنایی شکل می‌گیرد و نفس فردی به نفس جهانی ارتقا یافته و دموکراسی سیاسی به دموکراسی رسانه‌ای شکل می‌گیرد. در فضای مجازی یک بازجویی دائمی از استعمار بین‌المللی و استبداد‌های ملی شکل می‌گیرد. امروز یک آرمان مشترک اخلاقی ذیل عدالت‌گرایی در فضای مجازی وجود دارد.
وی با تاکید بر نگاه قرآن به انسان گفت: امروز من می‌توانم دین خود را به مردم جهان القا کنم، اما در این صورت رابطه سلسله مراتبی معنا نخواهد داشت و تنها می‌توان به هم‌افزائی اندیشید، پس من نمی‌توانم با نگاهی از بالا، به عنوان یک مسلمان بگویم اخلاق من را بپذیرید. بر اساس پژوهشی که انجام شده است، چند اصل مشترک اخلاقی یعنی «تقدس حیات انسان»، «صداقت»، «جمع‌گرایی»، «عدالت» و «صلح‌طلبی» مورد وفاق همه جامعه جهانی است. ما می‌توانیم با کلید‌واژه «ناس» انسانیت مشترک را در قرآن جستجو کنیم. ناس بار دینی، فرهنگی و نژادی نداشته، دال بر انسان به ما هم انسان است. من تلاش کرده‌ام که ارزش‌های اخلاقی مبتنی بر ناس را در قرآن استخراج کنم.
وی در پایان گفت: آموزه‌های فرادینی اسلامی می‌تواند اخلاقی حداقلی را شکل دهد که بر مبنای مشترکات انسانی باشد. من سعی کردم این صورت‌بندی اخلاقی را در سه مرحله انجام دهد. مرحله اول را به مجموعه‌سازی مولفه‌های انسان‌شناسانه مبتنی بر اشتراکات فطری بشر و تقدس ذاتی انسان اختصاص داده‌ام. بر اساس آموزه قرآنی خداوند ذات انسانی را الهی خلق کرده و انسان‌ها فارغ از هویت‌های‌شان ذات مشترکی داند.
نسبت تکنولوژی با خود را باید مشخص کنیم
سخنران دیگر این نشست قاسم حسن پور، استاد دانشگاه علامه طباطبایی بود که بحث خود را با عنوان نگاه کارکردگرایانه به تکنولوژی آغاز کرد. وی در ابتدا با طرح این پرسش که آیا ما توانسته ایم پرسش درستی در خصوص رابطه دین و تکولوژی مطرح کنیم، گفت: هنوز هم بیشتر سخن ما در این خصوص وابسته به هایدگر است و این امر به این معناست که ما هنوز نتوانسته ایم نسبت دین و تکنولوژ را در جامعه خود حل کنیم. ما هنوز در ذیل پرسشی می اندیشیم که در جامعه آلمان مطرح بود.
وی ادامه داد: من معتقدم ما سه رویکرد نسبت به تکنولوژی داریم، یکی رویکرد کارکردگرایانه است، یکی روش مدارانه و یکی ارزش داورانه و غایت گرایانه. در جامع ما رویکرد دوم و سوم محل بحث و مناقشه است. ما به طور کلی از رویکرد اول غفلت کرده ایم و سبب شده است که غلبه نگاه ایدئولژیک ما را به سمت رویکرد دوم و سوم ببرد.
این استاد دانشگاه افزود: بحث اول این است که ما ناچاریم از تکنولوژی بحث کنیم، البته ناچار به سخن از نسبت دین و تکنولوژی نیستیم. من معتقدم ما مقهور تکنولوژی هستیم و باید نسبت آزاد با این امر پیدا کنیم. نسبت آزاد یعنی بیرون بایستی و از منظر فلسفی به امر نگاه کنی. ما چه درست و چه نادرست از مسئله آینده ایران یا از تمدن نوین اسلامی حرف می زنیم اما باید به این پرسش پاسخ دهیم که چهره این تمدن چیست؟ آیا بدون تکنولوژی می توان وجه جهانی تمدن یا وجه زیست را شکل داد؟
این استاد دانشگاه افزود: ما در ایران چه موافق یا چه مخالف تکنولوژی باشیم، آن را با علم غربی یا کاربرد آن علم یکی می دانیم. در حالی که تکنولوژی لزوما هیچ یک از این ها نیست. ما هنوز نمی دانیم ذات تکنولوژی چیست و بخش های زیادی از مخالفان آن را محصول مدرنیته و بنابراین مذموم می دانیم. اما اگر تکنولوژی را جدا از علم ببینید می توانید
علی رغم مخالفت با علم، با تکنولوژی مخالف نباشید.
وی همچنین گفت: ما از حیث تاریخی در ایران به ویژه از ابتدای دهه سی چه مواجه ای با تکنولوژی داشته ایم؟ من فکر می کنم سه معنا را می توانیم ارائه کنیم. یکی معنای سخت افزاری و ماشینی است. معنای دوم دانش استفاده از ماشین است که معنای آن نرم افزاری است. معنای سوم هم دلایل استفاده از تکنولوژی است. به نظر می رسد ما در ایران تا ۱۰ سال گذشته عمدتا در ذیل ماشین فکر کرده و  وجه سلبی را بیان کرده ایم. یعنی تنها طعنه به تکنولوژی زده ایم.
این استاد دانشگاه ادامه داد: ما در استفاده از تکنولوژی اضطرار عملی داریم که ما را به اندیشدن وا می دارد و در واقع ما را دچار اضطرار نظری هم می کند، اما تا کنون در این زمینه کار ملموسی انجام نداده ایم.
وی با تاکید بر اینکه هنوز زمینه مواجهه علمی برای ما مهیا نشده است، گفت: جامعه ما از لحاظ علمی در حال فروپاشی است. این هشداری است که دکتر گلشنی به ما داده است و بسیار جدی است. ما داریم به سمت اتومیزه شدن جامعه پیش می رویم.
وی در پایان با تاکید بر این نکته که ما در میان اندیشمندانمان گفت و گو و مواجهه علمی نمی بینیم گفت: این یکی از راه های تولید اندیشه است که در جامعه ما فروگذار شده است. ما تنها به شخصیت ها حمله می کنیم، در حالی که با مواجهه با اموری چون تکنولوژی باید بحث و گفت و گو را پیش بگیریم و فکر تولید کنیم تا بدانیم نسبت جامعه ما با چنین امری چگونه است.

چرا رابطه میان دین و تکنولوژی؟
سخنران آخر این نشست، بیژن عبدالکریمی، استاد دانشگاه آزاد اسلامی بود، که سخنان خود با عنوان «دین، تکنولوژی رویدادگی» آغاز کرد.
وی در ابتدا با اشاراه به این که در سخنانم می خواهم به چرایی ایجاد پرسش میان نسبت و تکنولوژی پاسخ دهم گفت: ما در یک تقسیم‌بندی کلی دو گونه فهم از حقیقت داریم، یک فهم متافیزیکی از حقیقت و تلقی مطابقت آگاهی با امر واقع است و یکی تلقی غیرمتافیزیکی از حقیقت یا حقیقت به منزله رویدادگی وجود دارد. بحث گذشته بحث عقل و وحی بود و بحث امروز دین و مدرنیته یا دین و تکنولوژی که هر دو بحث بر اساس تفکر متافیزیکی است. اما اگر بتوانیم فهم از حقیقت به معنای رویدادگی داشته باشیم، تفکر و شیوه مواجهه ما با جهان تغییر خواهد کرد.
وی با اشاره به اینکه ما با مواجهه‌ای سیاسی، جامعه‌شناسی و ایدئولوژیک نمی‌توانیم با مدرنیته و تکنولوژی مواجه شویم، گفت: چرا نسبت دین و تکنولوژی مسئله ماست؟ چرا ما در خصوص برخی از نسبت‌ها تردید داریم و در خصوص بعضی نداریم؟ چرا نسبت شعر و دین برای ما مطرح نیست اما نسبت سینما و دین برای ما مطرح است؟ ما شاهد شعائر و مراسمی ذیل هنرهای نمایشی و موسیقی بوده ایم، اما سینما پدیده نوظهوری است. نوظهور بودن با معنای حقیقت نسبتی دارد.
وی ادامه داد: ما در گذشته سینما نداشتیم تا بتوانیم تجربه‌ای از هم‌نشینی احساسات دینی و سینما را تجربه کنیم. نوظهور بودن نسبت پدیدار دین و سینما را مورد پرسش قرار دهد. ممکن است ما از نسبت میان شعر و دین هم پرسش کنیم اما نوع این پرسش متفاوت است. وقتی از نسبت دین و شعر صحبت می‌کنیم، سوال این است که چه بده و بستان‌هایی میان شعر یا هنر و دین وجود داشته است، اما در خصوص سینما این پرسش مطرح است که آیا می‌توان بین سینما و دین نسبت برقرار کرد؟
عبدالکریمی تصریح کرد: ممکن است گفته شود نسبت اموری چون دین و هنر هم پرسش روزگار ماست و ما سوال می‌کنیم. بحث این است که ما به گذشته رجوع می‌کنیم که برای گذشتگان این سوال وجود نداشت، اما امروز برای ما، پا به پای دین و تکنولوژی، این سوال مطرح شده است. از رهگذر تامل به این پرسش
و توجه به نوظهوری تکنولوژی، باید به مفهوم قدیم و جدید پرداخت. تکنولوژی امری نوظهور است، اما هم دین و هم تکنولوژی در افق معنایی خاصی هستند که عالمیت و شبکه معنایی متفاوتی دارند. خود تاریخیت، نوظهور و رویدادگی است که سرچشمه پرسش در خصوص نسبت دین و تکنولوژی است و خود تاریخیت را باید مبنایی برای پاسخ قرار داد.
وی ادامه داد: ممکن است گفته شود این نسبت محل پرسش است، زیرا از زمانی که انسان در فراخنای تاریخ ابزارساز بوده است و می‌توان گفت انسان حیوانی ابزارساز است. در این استدلال چیزی وجود دارد که ما را ناآرام می‌کند، به نظر می‌آید تکنولوژی چیزی افزون بر قدرت ابزارسازی بشر است. سوال در خصوص نسبت بین دین و ابزاری نیست، بلکه مسئله بین دین و تکنولوژی جدید است.
عبدالکریمی همچنین با تعریف تکنولوژی گفت: تکنولوژی را دانش فنی، مجموعه مصنوعات بشری برای غلبه به طبیعت و دریک کلام قدرت ابزارسازی تعریف کرده‌اند، اما چیزی در تکنولوژی جدید است که در ابزارسازی‌های سنتی نبوده است. بحث بر سر نسبت دین و تکنولوژی نیست بحث بر سر عالمیت و افق مفهومی دینی و عالمیت و افق مفهومی است که ابزارهای جدید به همراه دارند. به بیان دیگر بحث از نسبت عقلانیت دینی و عقلانیت تکنولوژیک است که اینجا شما تاریخیت را می‌بینید.
 
وی افزود: به راستی تکنولوژی چیست؟ بحث زیادی در اینجا شکل گرفته است. آیا تکنولوژی بشر را به رفاه، سعادت و رهایی رسانده است؟ تکنولوژی در ساحت جنگ‌ها فجایع زیادی خلق کرده‌اند. تکنولوژی با از بین رفتن زمین، مشکلات زیست محیطی، افزایش تضادهای طبقاتی چه رابطه‌ای دارد؟ تکنولوژی فراسوی خوب و بد است. آیا تکنولوژی فقر را بیشتر کرده است و یا رفاه را بیشتر کرده است؟ هیچ کدام و هر دو؛ تکنولوژی فراسوی این ارزش‌گذاری‌های دوگانه است. تکنولوژی صرفا مجموعه ابزار، امری اجتماعی، سیاسی، تاثیرگذار روانی، ویرانگر و ... نیست.
وی ادامه داد: تکنولوژی یک پدیدار است. ممکن است گفته شود این حرف خیلی ساده، کلی و قابل صدق بر همه چیز است که از نظر علمی باری ندارد. این کاملا درست است. تکنولوژی فراسوی ارزش‌گذاری ما وجود دارد. اما وقتی می‌گوییم تکنولوژی هست، چیزی نگفته‌ایم اما توجه کنیم وقتی می‌گوییم تکنولوژی وجود دارد، شاید در پس همین عبارت ساده، چیزی خود را آشکار کند و معنا و بصیرتی اصیل و بنیادین خود را آشکار کند. این معنا می‌تواند ما را از ساحتی به ساحتی سوق دهد.
عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد افزود: با تفکر در تکنولوژی وصفی در خصوص جهان بر ما آشکار می‌شود. وجود پدیدارها تعریف ناپذیر، سیطره‌ناپذیر است. وقتی به هستی پدیدارها می‌اندیشیم، آنها را با صورت‌بندی‌های ذهنی‌مان نمی‌توانیم تقلیل دهیم. تکنولوژی از اوصافی ناشناخته برخوردار است، از این رو نمی‌توانیم بگوییم تکنولوژی چیست. تکنولوژی می‌تواند ما را با یک رویدادگی مواجه کند. هر چند تصمیمات برنامه جامعه تکنولوژیک بخشی از این پدیدار است اما تکنولوژی حاصل صرف این تصمیمات نیست. تکنولوژی حاصل نوعی رویدادگی است که وصفی از جهان و حقیقت است. رویدادگی پدیدارها ما را به اراده ما تحمیل می‌کند. ما تکنولوژی را برنگزیده‌ایم، بلکه این تکنولوژی است که ما را برگزیده است.
عبدالکریمی تصریح کرد: پرسش از نسبت میان ما و تکنولوژی در سنت تاریخی ما به نحوی وجود داشت. وقتی مسلمانان با یونان مواجه شدند این پرسش را مطرح کردند که نسبت میان دین و عقل چیست. صورت‌بندی جدید این پرسش در خصوص فهم تکنولوژی و دین است. حقیقت در متافیزیک مطابقت گزاره با امر واقع است. امر واقع سنخ دیگری
است. در واقع مفهوم حقیقت در متافیزیک یعنی تصدیقات ذهنی با امر واقع، به معنای دیگر مطابقت پاره‌ای از آگاهی بشر با پاره‌ای دیگر از آگاهی‌های بشر مطرح است و من دسترسی به امر واقع ندارم. از این رو نسبت میان دین یا سنت عبری، یهودی، سامی و عقل سوال می‌کنیم، روح پرسش این است که من انسان در آگاهی‌های خودم، پاره‌های گوناگون آگاهی را چگونه می‌توانم سازگار کنم. در طول تاریخ ما پاسخ‌های گوناگون داشتیم.
وی ادامه داد: پاسخ اصلی الگوی وحدت‌گرایانه است که با فارابی شکل گرفت که می‌گوید عقل الهی‌ای در این جهان است که خود را در عقل و نبی آشکار کرده است که از فارابی تا امروز وجود داشته است. البته گفته می‌شود الگوی پلورالیستی وجود داشته که منسوب به ابن‌رشد است و با عنوان حقائق مضاعف خوانده می‌شود که در این رویکرد پاره‌های آگاهی با هم جمع نمی‌شوند و شایگان به این الگو معتقد است و به هویت چهل‌تکه اشاره می‌کند. در دهه‌های اخیر یک الگوی نهیلیستی طرح شده است که در آن خود وجود حقیقت اساسا انکار می‌شود و سرشت بشریت چیزی جز بازی‌های زبانی نیست. مطابق بسیاری از تفسیرها، نیچه ما را به این تفکر دعوت می‌کند.
عبدالکریمی خاطر نشام کرد: ما تا به درک حقیقت به منزله رویدادگی منتقل نشویم به هیچ وجه نمی‌توانیم رویکرد مناسبی با مسائل خودمان داشته باشیم. هایدگر به الگوهای مونیستی و پلورالیستی و نهیلیستی تن نمی‌دهد، زیرا مبتنی بر رویکرد سوبژکتیویستی و اومانیستی است.
وی با اشاره به اینکه در نگاه هادیگر وقتی با جهان روبه رو هستیم، با امری چیره‌ناپذیر مواجهیم، گفت: حقیقت از سیستم سازگاری تبعیت نمی‌کند. همه نظام‌های متافیزیکی حاصل اراده معطوف به قدرت هستند. وقتی سوال از عقل و دین مطرح می‌شود، یعنی منِ سوبژه، چطور درون آگاهی‌ام به سازگاری برسم و این حاصل اراده معطوف به قدرت است که می‌خواهد به حقیقت چیره شود. من کسی نیستم که علم می‌سازم، این رویدادگی خود حقیقت است که ممکن است این امکان را به ما بدهد و یا نه.
وی افزود: خلاصه حرف من این است که در فهم متافیزیکی از حقیقت، سوبژه یا من در محور تفکر است. من چگونه می‌توانم پاره‌های آگاهی را در ذهن خودم سازگار کنم. مبتنی بر این تفکر سوبژه با مرکزیت دادن به خود، خویشتنی را فراتر از سوبژه و ابژه می‌فهمد. چون در این تفکر او به نوعی مهندسی حقیقت شبیه می‌شود. وقتی رویکرد تولیدی به حقیقت داریم، آن باید تابع از نظام‌های هندسی‌بخش ما باشد و می‌تواند در عمل در جهت تحمیل نظام‌های ایدئولوژیک و متافیزیک ما به خود جهان باشد که عین نیهیلیسم است. بر اساس رویکرد متافیزیکی، به دلیل شکاف ذهن و وجود، مواجهه‌های دنکیشوت‌وار به وجود می‌آید و ما می‌خواهیم تکنولوژی از دین ما تبعیت کند در حالیکه حقیقت از سیستم نظری ما تبعیت نمی‌کند و آنجا ایستاده است.
وی تصریح کرد: سوبژه در محور تفکر نیست، او در انقطاع از جهان و امر متعالی است و می‌کوشد خویشتن را در ارتباط با رویدادگی امر متعالی درک کند. در مواجه با حقیقت ما به آن خیره می‌شویم و آن را تولید نمی‌کنیم. حقیقت نه در مطابقت و سازگاری که در رویدادگی خود هستی است و به مهندسی و تولید حقیقت ختم نمی‌شود و حقیقت وصفی انکشافی دارد. حقیقت بر اساس نظام‌های فکری ما تولید نمی‌شود. رویکرد انکشافی به حقیقت یعنی نمی‌توان آن را تابع نظام‌های هندسی‌بخشی ما قلمداد کرد. از این‌رو اتخاذ هر یک از این دو فهم از حقیقت، نتایج عظیمی در مواجهه ما با جهان کنونی خواهد داشت.
 
 
 
https://www.razavi.news/vdcezw8w.jh8pei9bbj.html
razavi.news/vdcezw8w.jh8pei9bbj.html
کد مطلب ۲۶۲۴۱
ارسال نظر
نام شما

آدرس ايميل شما