ابیات رمضانه هشت شاعر پارسیزبان
البته برخی شاعران نیز در ضمن عاشقانههای خود از تعبیراتی که حول محور ماه رمضان، روزه، و ... میچرخد استفاده نمودهاند و اشعار غنایی خود را با اینگونه ابیات غنای بیشتری بخشیدهاند. بر آن شدیم تا اینگونه ابیات و گاه شاه بیتها را از میان اشعار شاعران گلچین کنیم و به نظر دوستداران شعر و ادب پارسی برسانیم. چرا که خواندن این نمونهها در ایام ماه رمضان شیرینی و حلاوت خاص خود را خواهد داشت.
مولوی:
آمد رمضان و عید با ماست
قفل آمد و آن کلید با ماست
بربست دهان و دیده بگشاد
وان نور که دیده دید، با ماست
ـ
ماه رمضان آمد آن بند دهان آمد
زد بر دهن بسته تا لذت لب بیند
آمد قدح روزه، بشکست قدحها را
تا منکر این عشرت بی باده طرب بیند
انوری:
بادات بقا و عز و اقبال
بیش از رقم حروف معجم
ماه رمضان خجسته بادت
تا پیش صفر بود محرم
حافظ:
زان باده که در میکده عشق فروشند
ما را دو سه ساغر بده و گو رمضان باش
خاقانی:
تا به رویش گرفتهام روزه
جز به یادش نمیکنم افطار...
خواجوی کرمانی:
وقت افطار بجز خون جگر خواجو را
تو مپندار که در مشربه جلابی هست...
صائب تبریزی:
مشو از صحبت بیبرگ و نوایان غاقل
که شب قدر نهان در رمضان میباشد
ـ
میتوان یافت ز سی پاره ماه رمضان
آنچه زاسرار الهی همه در قرآن است
عبید زاکانی:
وانکه امروز عذاب رمضان دیده بود
من برآنم که به دوزخ نکشد بار عذاب
امام خمینی(ره):
ماه رمضان شد، می و میخانه برافتاد
عشق و طرب و باده به وقت سحر افتاد
افطار به می کرد برم پیر خرابات
گفتم که تو را روزه به برگ و ثمر افتاد