ما و شناخت سومین ابنالرضا (ع)؛
غربت امام عسکری (ع) و یک پیشنهاد به جشنواره امام رضا (ع)
شاید بتوان پیشنهاد کرد که جشنواره بینالمللی فرهنگی و هنری امام رضا(ع) ، تبیین معارف و ترویج مکتب فکری حضرات ابنالرضا علیهمالسلام را در کنار مأموریت فعلی خود در برنامهریزیها ببیند، چه شناخت در اندازه چند کلمه از امامان آخر ما را در اول چالش قرار میدهد.
این اصلاً پذیرفتنی نیست که، شناخت ما از ائمه(ع) گاه در اندازه اسم مبارکشان خلاصه شود و دیگر هیچ! شناخت که نمیشود اسمش را گذاشت، دانستنی چنین هم تأسفبرانگیز است. حرف این نیست که مثلاً کودکان و نوجوانان و حتی جوانان ما دچار فقر معرفتی در شناخت ائمه علیهمالسلاماند که بسیاری از ما درسخواندهها هم به همین بلیه گرفتاریم. نمونهاش میزان اطلاعات ما نسبت به ساحت قدسی حضرت امام عسکری(ع) است که به بیش از رتبه امامت و نام مبارک ایشان و نام پدر و فرزند ایشان است و بس.
حالآنکه ما باید با درک درست از امامت در گستره زمان، به فهم کمالیافته برسیم تا بتوانیم بهره خویش را از این خرمن نورانی - که شادمان ولادت حضرتشان هستیم- برگیریم. برای این هم باید به دوران ایشان نگاهی کنجکاوانه داشته باشیم که در عصر تلاطم خلافت عباسی و قدرت یافتن ترکها رقم میخورد. جابهجایی 3 خلیفه در عصر 6 ساله امامت حضرت ایشان، نشان از بیثباتی عباسیان دارد اما عجیب اینکه این سلسله جبار چه در اوج قدرت هارونی و چه در حضیض این عصر همواره در برابر ائمه حق(ع) مشی دشمنی آشکار داشته است تا جایی که امام هادی(ع) را از مدینه به سامرا و در پادگان نظامی و حصر میآورد تا رابطه امامت را با پایگاههای ایشان قطع کند و حتی میتوان گفت تلاش عباسیان این بود که با حصر امام عسکری(ع) از ولادت امام مهدی(عجلالله تعالی فرجهالشریف) جلوگیری کنند. چه میدانستند منتقم بزرگ از این سلاله مطهر ولادت خواهد یافت.
این حصر در لشکرگاه هم کشاکش متقابلی میان حق و باطل شکل داد. گویی ماجرای ولادت موسی فرعونکُش به روایتی دیگر خوانده میشد. عباسیان با همه حیلهها و جاسوسها و محاصرهها میکوشیدند تا از موعود، نشانی بیابند و صاحب نشان را از میان بردارند و از سوی دیگر اهلبیت(ع) با هدایت امام عسکری(ع) میکوشیدند تا ماجرا از چشم اغیار دور بماند و کسی متوجه ولادت حضرت نشود اما باید ایشان را به خواص هم معرفی میکردند تا امت امام پس از ایشان را بشناسد و این هنر امامت را میطلبید تا برچشم جواسیس خاک بپاشد و از چشم اهل معرفت غبار برگیرد تا حجت خدا را ببینند و بشناسند و چنین هم شد. هم جابران ناکام ماندند و هم امت امام خویش را شناخت تا «یرِیدُونَ لِیطْفِئُوا نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَاللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَلَوْ کرِهَ الْکافِرُونَ» (1) محقق شود.
البته پیش از مسئله موعود باید گفت حضرت عسکری(ع) که در حصر دشمن بودند با تدبیر شبکه وکلا و نواب، مدیریت جامعه و امامت امت را به انجام میرساندند و با تحریر توقیعات، به خط نورانی، راه روشن فردا را نشان میدادند و فصل ظهور و غیبت را به مردم تعلیم میکردند و گاه نیز به لطف الهی پیام خود را به امت میرساندند و با هیبت عسکری(ع) خویش لشکر دشمن را به تعظیم وامیداشتند و زمانی هم که باز در دل عسکر به زندان خاص گرفتار بودند با سربازگیری از میان ترکان که تیغ در دست دشمن بودند، با تربیت ناب، سرباز امامت میساختند و... فکر میکنم همین مختصر میتواند تلنگری باشد تا ما را به مطالعه عصر امامت حضرت عسکری(ع) تشویق کند تا بخوانیم و بدانیم که امام چه میکرد و ما در زمان حاضر چه تکلیفی داریم.
پینوشت:
1 - صف – آیه 8