غلامرضا بنی اسدی: برخی بزرگمردان، با ساخت آثار بزرگ، ماندگار میشوند و بنایی که ساختهاند در گذر زمان به میراث فرهنگی تبدیل میشود و عنوان بنای باستانی میگیرد اما هستند آدمهایی که خود به میراث ماندگار یک ملت تبدیل میشوند. میراثی معنوی که حتی نامشان هم غرور یک ملت را تعالی میبخشد و عظمت کارشان نام کشورشان را با تکریم در نگاه دیگر ملل همراه میکند.
یکی از مردان بزرگ این دیار که بهجرئت کارهایش را میتوان در شمار "میراث معنوی ملی" و حتی میراث معنوی بشری دانست، استاد سلیم مؤذنزاده اردبیلی است که چهل روز است یک ملت به سوگش نشسته است. مردی که با حنجره طلایی، از جلوههای روشن زمین در برابر آسمان بود و آوازی خدایی داشت که انسان و فرشته را به یاد خدا میانداخت.
کم نبودند آنانی که در آوای ملکوتی استاد، شوق بندگیشان آنان را بر سجاده توأمان عبودیت و عبادت مینشاند. آوای اذانی که در ایام شهادت اهلبیت، خود روضهای ناب بود برای آنانی که جانی بیتاب دارند. نه، که کم نبودهاند که فراوان و بسیار فراوان هم بودهاند آنانی که با خالق نوای زینب، زینب او، در خشکسالی هم اندازه ابرهای بارانزا گریستهاند و دیده شستهاند و جور دیگر دیدهاند و زیباتر عمل کردهاند. و بانگ چاوش او که مردم را به مشهد میخواند و گویی هرکس این نوا را میشنید در همه جانش احساس حرکت میکرد.
در اختتامیه جشنواره بینالمللی فرهنگی و هنری امام رضا که میخواند انگار اذانی بود برای جشنواره بعدی. باری، اگر استاد پرعظمت ما هیچ اثر دیگری نداشته باشد بهجز همین اذان و همین نوای شورانگیز و همین چاوشخوانی، کفایت میکند که او را در شمار خالقان میراث معنوی اسلامی، بر قله بنشانیم حالآنکه او آنقدر تلاش کرده است و خوانده است که خود به "میراث معنوی" تبدیلشده است. میراثی که قرنها باید بگذرد تا چون اویی را دگرباره شاهد باشیم چه او فقط مداح نبود که صدای خوشی داشته باشد و بخواند بلکه شکوهی در مرام و صدا و رفتار و پندار داشت که او را متمایز میکرد. او خود پیشازاین در گفتگویی گفته بود: رحیم و من و دیگران اگر اذان گفتهایم و دلهای مردمان مؤمن را منقلب کردهایم، به مدد انفاس پاک نبوی است و توجهات ویژه اهلبیت و امام حسین (ع).
او میگفت: نهتنها سالخوردگی هیچ تأثیر سوئی در صدای او نداشته، بلکه صدایش و طنین آوایش روزبهروز رساتر هم شده و گوهر تجربه نیز بدان افزودهشده است. او همه را مدیون و مرهون دلسپردگی به مرام حسینابنعلی میدانست.
سلیم مؤذنزاده درباره صدای خوش و موسیقی گفته است: صدای خوش یک امر موروثی در خانواده ما بود. ابوی در عزای حسین نوحه میگفت و نوحه میخواند، اما چیزی که او را در درجهای برتر قرار میداد، آشنایی کامل او به موسیقی است. او در ردیف و گوشههای موسیقی ید طولایی داشت و ما را نیز آموزش میداد. من هر چه در این زمینه یاد گرفتهام از ابوی است.
او حرف دیگری هم داشت که خدا کند مداحان به گوش هوش بشنوند و به کار گیرند تا بتوانند چون او خالق "کارستان" شوند؛ مداحی و نوحهخوانی کار هرکسی نیست. ازنظر او نوحهخوان باید دورههای تعلیم را با موفقیت پشت سر بگذارد و به این نکته توجه کند که میخواهد برای عزای حسینابنعلی نوحه بگوید، پس پاکی نیت و خلوص عمل لازمه موفقیت و ماندگاری است. باری، استاد مؤذنزاده اردبیلی، در مدح خانی سبلان نشین مداحان بود و اگرچه به زبانهای ترکی، فارسی و عربی میخواند اما روح و شور خواندنش در جان همه آدمیان مینشست. ترکی که میخواند، انگار در جان آدمی فارسی ترجمه میشد. فارسی که میخواند، ترک و عرب را هم به فغان میآورد. او بهراستی یک میراث گرانبها بود برای ما و حق آن است که پیشنهاد وزیر محترم ارشاد را که گفت: بهپاس خدمات بیشائبه سلیم مؤذنزاده اردبیلی در ترویج معارف دینی ضروری است روز مداح و جایزه ویژه سلیم مؤذنزاده اردبیلی نامگذاری شود. بله، دنیا ارزش مفاخر خود را میداند ما هم در قدرشناسی از این مواریث معنوی باید از دنیا هم جلوتر باشیم.