۰
تاریخ انتشار
شنبه ۲۷ آذر ۱۳۹۵ ساعت ۱۱:۳۸

سبك زندگى اسلامى در كلام امام صادق(ع)

سبك زندگى اسلامى در كلام امام صادق(ع)
اگر همه به اين نكته ملتفت بودند ديگر دنبال لذت‌هاى كاذب و غيرواقعى و عرفان‌هاى نوظهور انحرافى نمى‌رفتند كه نه تنها موجب آرامش نمى‌شود بلكه زندگى عادى را هم خراب مى‌كند؛ شاهدش هم گسترش فراوان مبتلایان به افسردگى، استرس و اضطراب و ديگر بيمارى‌هاى روحى و روانى در جامعه است و علت آن هم چيزى جز فاصله گرفتن از نسخه‌ها و دستورالعمل‌هاى امام صادق عليه‌السلام نيست.
 
روايت اول:
أَقرَبُ ما یَکُونُ العَبدُ إلَی اللهِ وَ هُوَ ساجِدٌ
نزدیکترین حالات بنده به پروردگارت حالت سجده است. (ثواب الاعمال و عقاب الاعمال)
خداوند متعال منبع اصلى آرامش است. بدون شك ارتباط با او موجب آرامش روان است كه آيات قرآن و روايات بر اين مطلب دلالت دارند. ولى امام صادق عليه السلام بهترين راه براى اين ارتباط را بيان مى‌كنند كه همان سجده است.
 
روايت دوم:
الـرغبة فـى الـدنیـا تـورث الغم و الحزن والزهـد فـى الدنیا راحة القلب و البـدن.
رغبت و تمایل به دنیا مایه غم و اندوه و ناراحتى است و زهد و بـى میلى به دنیا سبب راحتى قلب و بدن است. (تحف العقول، ص ۳۵۸)
مطمئن هستيم كه مراد حضرت عليه‌السلام اين نيست كه شخص تارك دنيا باشد و مانند مرتاض‌ها ارتباطش را با جامعه و انسان‌ها قطع كند. ولى تمايل و رفتن به سمت دنيا موجب ناراحتى است به اين معنا مى‌تواند باشد كه اگر كسى طورى به دنيا و ماديات و مال و ثروت بچسبد كه براى رسيدن به آرزوهايش هر كارى بكند و از طرفى ديدگاهش هم اين باشد كه همه چيز بايد در همين دنيا فراهم شود و به آخرت فكر نكند قطعاً اين شخص از آرامش برخوردار نخواهد بود و دائماً در استرس و اضطراب است.
 
روايت سوم:
اَحبّ اخوانى الىّ من اهدى الىّ عیوبى
محبـوبتـرین بـرادرانـم نزد من، کسـى است که عیبهایـم را به من اهدا کنـد. (تحف العقول،ص۳۶۶)
اين روايت بيانگر شخصيت بى‌نظیر و روشنفكرى حدّ اعلى ايشان است كه با آن جايگاه رفيع‌شان اينطور سخن مى‌گويند و پيروان حقيقى‌شان هم بايد اين فرمايش را سرلوحه زندگى خود قرار دهند و نسبت به منتقدين از دوستان‌شان روى خوش نشان دهند چرا كه انتقاد او ناشى از علاقه‌مندى اوست.
 
روايت چهارم:
مَن عَرَفَ اللهَ خافَ اللهَ و مَن خافَ اللهَ سَخَت نَفسَهُ عَنِ الدُّنیا.
هر که خدا رابشناسد ترس او در دلش می افتد و هر از خدا ترسان باشد نفسش از دنیا باز می ماند. (جهاد النفس، ص ۸۳)
نكته مهم اين است كه مراد از ترس از خدا، ترس از عدالت خداوند است كه بسيار دقيق است و به قول معروف مو را از ماست بيرون مى‌كشد وگرنه خداوند كه موجود ترسناكى نيست بلكه مهربان و رحيم است. البته اين ترس از خداوند باعث اضطراب و استرس نمى‌شود به خاطر اينكه همراه با اميد به رحمت خداست و حالت خوف و رجاء را اهل بيت عليهم السلام به ما آموخته‌اند و در روايت ديگر است كه:
 
روايت پنجم:
اَرج الله رَجاءَ لایجرّئک عَلی مَعصیتِه و خَف اللهَ خوفاً لا یؤیسُک مِن رَحمته.
به خداوند امیدوار باش،امیدی که تو را بر انجام معصیتش جرات نبخشد و از خداوند بیم داشته باش بیمی که تو را از رحمتش ناامید نگرداند.(جهادالنفس،ح۱۰۹)
كه تكميل كننده و روشن كننده روايت قبل است كه نگاه دقيق در فرمايشات اهل بيت عليهم السلام اين است كه آنها را بسان يك مجموعه بنگريم تا مقصود اصلى حضرات را درك كنيم.
 
روايت ششم:
اَفضَلُ العِبادةُ اِدمانُ التَّفکُّرفی اللهِ و فی قُدرَتهِ
برترین عبادت مداومت نمودن بر تفکر درباره خداوند و قدرت اوست. (جهادالنفس،ح۵۳)
توصيه به تعقل و تفكر در كلام ائمه عليهم السلام فراوان است و اين وجه تمايز مكتب تشيع است البته تعقلى كه همراه با وحى باشد، وحى خط كشى براى عقل باشد.

*محقق حوزه علمیه قم
https://www.razavi.news/vdca.inmk49nyy5k14.html
razavi.news/vdca.inmk49nyy5k14.html
کد مطلب ۵۴۶۴
ارسال نظر
نام شما

آدرس ايميل شما