۰
تاریخ انتشار
پنجشنبه ۸ فروردين ۱۳۹۸ ساعت ۲۰:۳۵
به بهانه فرا رسیدن نهم فروردین؛ سالروز میلاد و کوچ سید حسن حسینی

برگ و بار باغ ریخت‌، سبز سبز در بهار

برگ و بار باغ ریخت‌، سبز سبز در بهار
هدیه سادات میرمرتضوی/سرویس هنر خبرگزاری رضوی
آن‌ها سه نفر بودند. سه دوست. سه یار. سه رفیق گرمابه و گلستان که از واژه‌ها اشعاری می‌ساختند به لطافت پرنیان هفت رنگ. سه شاعر که شعر معاصر ایران وام‌دار تک‌تکشان است. آن‌ها که یکی از مرزدشت تنکابن بود. از سرزمین شالیزارها و باران‌ها. آن دیگری از گتوند خوزستان. شهر آسیاب‌ها و تپه‌های باستانی و نخلستان‌ها. و سومی اهل محله سلسبیل تهران. منطقه‌ای که در قدیم وجود باغ‌های زیبا و آب زلالی که از چشمه فرمانفرمایان به سمت این خیابان سرسبز جاری می‌شد باعث شد به نام چشمه بهشتی سلسبیل نام‌گذاری شود. سلمان هراتی، قیصر امین‌پور و سید حسن حسینی سه اصحاب شعر که پایه‌های اولیه شعر انقلاب را بنا کردند و سه رأس مثلث شعر انقلاب نامیده شدند. آن‌ها که اگر سال‌ها بگذرد باز می‌توان در وصف اشعارشان کتاب‌ها نوشت. شاعرانی که عفریت مرگ، بیرحمانه و پیش از اینکه فرصت بیشتری برای شعرسرایی داشته باشند، سراغشان آمد و ناباورانه بهار زندگی‌شان را خزان کرد. سلمان 27 ساله را در سانحه تصادف و قیصر 48 ساله را در اثر بیماری‌های ناشی از یک تصادف به دلیل ایست قلبی. سید شاعران نیز پانزده سال قبل مثل امروز، قلب شاعرش در نهم فروردین، روز میلادش برای همیشه از تپش ایستاد.

ذوالفقار آبدار
او را جلال شعر انقلاب لقب داده بودند. سید حسن حسینی که در انتقاد، زبانی بران داشت و به قول یار دیرینش قیصر، آتش زبانش ذوالفقار آبدار بود. او که اهل تملق و چاپلوسی نبود و حقیقت را به پای مصلحت قربانی نمی‌کرد. بلکه آن را بازگو می‌کرد. هر چند به زیان خودش باشد. شاعری که نسبت به سرزمین و فرهنگ و آیین‌هایش همانقدر ارادت داشت که به مذهب و آرمان‌های انقلابش.  او به همراه قیصر امین‌پور و عده‌ای هنرمند جوان و انقلابی نهادی را به نام «حوزه اندیشه و هنر اسلامی» بنا نهادند که اکنون حوزه هنری نامیده می‌شود. شب شعرهای «عصر سوره» هم توسط سید شاعران به وجود آمد. در خودزندگی‌نامه‌اش می‌گوید: «سید حسن حسینی هستم. متولد ۱۳۳۵ محله سلسبیل تهران، بزرگ شده نازی‌آباد و نیروی هوایی. بعد دیپلم طبیعی، لیسانس تغذیه، فوق لیسانس و دکترای ادبیات فارسی دارم. به زبان مادری‌ام، به زبان عربی و زبان‌های ترکی و انگلیسی هم تقریباً آشنایی دارم؛ البته در حد استفاده از منابع و مآخذ و احیاناً صحبت کردن و نوشتن‌. تقریباً از سال ۱۳۵۲ نوشتن و سرودن را آغاز کردم. در مطبوعات قبل از انقلاب، مـجله فردوسی جایی برای عرضه کارهای تمرینی من بود. بعد از انقلاب در سال ۱۳۵۸ با بقیه دوستان، حوزه اندیشه و هنر اسلامی را که بانیانش استاد محمدرضا حکیمی بودند و آقای رخ‌صفت و نیز، آقای تهرانی و آقای آیت‌الله امامی‌ کاشانی، تقریباً می‌شود گفت که راه‌اندازی کردیم و بخش ادبیات و شعرش را من بودم و آقای امین‌پور و دوستان دیگر... تا سال ۶۶ در حوزه هنری بودم. در سال ۶۶ در اثر اختلافاتی که با مدیر وقت حوزه هنری داشتیم، دسته‌جمعی اخراج شدیم. بعد هم به تدریس در دانشگاه الزهرا روی آوردم. از سال ۶۷ در دانشگاه تدریس کردم. عمدتاً ادبیات فارسی و ادبیات عرب تدریس می‌کردم. بعد در دانشگاه آزاد‌(واحدهای مختلف) به ‌ویژه در دانشگاه آزاد اسلامی ورامین، نزدیک ۷ سالی تدریس کردم. بعد خودم داوطلبانه تدریس را کنار گذاشتم. از سال ۷۸ هم در رادیو هستم(در واحد ویرایش). البته در زمان جنگ، سال ۵۹  وقتی که می‌خواستم ازدواج کنم در دوره آموزشی به سر می‌بردیم، جنگ شروع شد. بعد از اینکه دوره آموزشی‌ام تمام شد با اینکه رشته‌ام بهداری بود اما رادیو ارتش را به من سپردند. چند سالی آنجا با هم در مسایل تبلیغی جنگ و ابلاغ پیام‌ها در رادیو ارتش کار کردیم تا بعد از آزادی خرمشهر. بعد از آزادی خرمشهر من یکی دو سالی در رادیو ارتش ماندم که جنگ تمام شود، دیدم جنگ تمام شدنی نیست، باز برگشتم به حوزه هنری. البته پیشتر هم به طور موازی در حوزه اندیشه و هنر اسلامی بودم».


تألیفات و ترجمه‌ها
«به هر حال نزدیک هفت هشت تا به اصطلاح! کتاب هم چاپ کردم. کتاب شعر "هم‌صدا با حلق اسماعیل" و "گنجشک و جبرییل" را چاپ کردم. در زمینه ترجمه "حمام روح" گزیده آثار جبران خلیل جبران، شاعر و فیلسوف معاصر عرب را از عربی و انگلیسی به فارسی ترجمه کردم.(چون ایشان به دو زبان می‌نوشته است). "فن‌الشعر" استاد احسان عباس را به فارسی ترجمه کردم و شرح کردم که پایان‌‌نامه فوق لیسانسم بوده. بعد در زمینه سبک‌شناسـی، "بیـدل، سپـهری و سبـک هـندی" را کـار کردم. بعد در زمینـه ادبیـات معـاصر عرب هـم "نگاهی به خویش" را که مصاحبه‌ای است با شاعران و نویسندگان معاصر عرب با آقای بیدج مشترکاً کار کردیم.‌(آقای موسی بیدج از دوستان مترجم ما هستند). کار دیگر من کتاب "براده‌ها" مجموعه‌ای از تأملات اجتماعی و ادبی و مربوط به نقد ادبی است. البته این کتاب‌هایی که می‌گویم یکی دو سه نوبت تجدید چاپ هم شده. بعد، کتابی تخصصی که برای پژوهشگاهِ صدا و سیما کار کردم؛ در سال ۷۸ کتاب "مشت در نمای درشت" بود که مقایسه ادبیات و سینماست از طریق معانی و بیان؛ که در گزینش کتاب سال هم مورد تشویق قرار گرفت و ما از آن طریق یک حج عمره جایزه گرفتیم که البته پدرم رفت‌(خداوند رفتگان شما را هم بیامرزد، پدر من مرحومند). چندین مالیخولیا به قول سعدی گفتم و اگر لازم هست باز هم بگویم. البته الان یکی دو کتاب هم در دست کار و در حال چاپ دارم که کارهای پژوهشی است. این را هم اضافه کنم که مجموعه‌ی کامل غزلیات بیدل را که نزدیک به سه هزار غزل را در بر می‌گیرد بر روی  CD خوانده‌ام و در واقع، خوانش دیوان کرده‌ام... الان هم روی سبک‌شناسی قرآن و زبان‌شناسی حافظ مشغول کار پژوهشی هستم که هفت هشت سالی هست دارم کار می‌کنم». سایر آثار مربوط به سید حسن حسینی عبارت است از: «گزیده شعر جنگ و دفاع مقدس»، «طلسم سنگ»(مجموعه نثر عاشورایی)، «شقایق‌نامه»(مجموعه نثر عاشورایی)، «از شرابه‌های روسری مادرم»(مجموعه شعری در وصف حضرت زهرا(س))، «نوشداروی طرح ژنریک»(مجموعه شعر طنز)، «سفرنامه گردباد» و «در ملکوت سکوت» که مجموعه شعری است که بعد از درگذشت سید حسن حسینی و با مقدمه‌ای از قیصر امین‌پور به چاپ رسید.


از نگاه دیگران
مرتضی امیری اسفندقه: «سید حسن حسینی، شخصیت شجاعی داشت. او آنقدر حق گفت که هیچ دوستی برایش باقی نماند. همه از او آزرده شدند و ترکش کردند. غیر از چند نفر که می‌دانستند او اهل مداهنه و مجامله و چاپلوسی_زبانم لال_ نیست. زبان در دهان سید حسن حسینی نبود، بلکه شمشیر برنده‌ای بود. این شمشیر برنده اول خودش را می‌زد و بعد به سمت دیگران حمله‌ور می‌شد. دیگرانی که معصوم نبودند و به نام شعر انقلاب شیادی می‌کردند. دیگرانی که به نام آرمان‌های انقلاب ریا می‌کردند. دیگرانی که در لباس فرد انقلابی، دروغ می‌گفتند. دیگرانی که مشت‌های خود را گره می‌کردند(به قول فروغ فرخزاد) نه برای اصلاح جامعه، بلکه برای یک بشقاب پلو. سید حسن حسینی با این‌ها درگیر بود. او هیچ‌‌گاه کیسه‌ای برای بهره بردن از انقلاب ندوخته بود. او متکی به کرم امیرالمومنین(ع) بود. این تکیه کلام خودش بود و هیچ‌وقت و هیچ‌جا متوقع نبود به خاطر اینکه شاعر انقلاب است، سکه‌ و پولی بگیرد... او یک سر و گردن از تمامی شاعران معاصر بلندتر بود. ادبیات کلاسیک را بسیار خوب می‌شناخت اما فقط در ادبیات کلاسیک متوقف نشد، ادبیات معاصر را بسیار خوب می‌شناخت، اما در ادبیات معاصر متوقف نشد. ادبیات معاصر جهان را بسیار خوب می‌شناخت و باز در این‌ها متوقف نشد. او کوهی استوار بود. سربلند و بلندنظر. او شاعرِ عاشقِ آرمان‌هایِ انقلاب بود... او با ریا می‌ستیزید و با رؤسایی که به نام انقلاب تسمه از گرده مردم می‌کشند. او با تمام وجود انقلاب را دوست داشت... او یک ایرانی صد در صد ایرانی خالص مسلمان مومن پاک‌نهاد بود». دكتر غلامرضا رحمدل: «سيد حسن حسينی به سهولت توانست قالب‌‌های متنوع شعری را در خدمت انديشه و تفكر دينی و اسلامی در آورد و از اين جهت‌، به نظر من كار بزرگی كرد .‌حسينی نيز مانند برخی از شاعران نام‌آشنای انقلاب اسلامی توانست غزل را كه بيشتر قالبی رمانتيك و شكننده بوده است‌، به فضا و قالب مناسبی برای انديشه‌های حماسی تبديل كند. به غير از حسن حسينی، به نظر من نصرالله مردانی هم در برخی از آثار خود به چنين توفيقی رسيد . جای پای توانمندی‌های حسينی را در شعرهای نو و سپيد نيز می‌توان پيدا كرد. روايت‌های منظوم او در قالب شعر نو از حماسه عظيم عاشورا بزرگترين گواه برای اين ادعاست. به اعتقاد من مرحوم حسن حسينی، حداقل يك دوره به صورت كامل  مقاتل عاشورايی را خوانده كه توانسته اثر جالب "گنجشك و جبریيل" را به جامعه هنری و ادبی عرضه كند. چرا كه اشعار اين كتاب بار هنری ويژه‌ای هم دارند». عبدالحميد رحمانيان: «بی ترديد حسن حسينی بارزترين مثال شعر تپنده معاصر است. نگاه متفاوت همراه با هنجارشكنی‌ها و آشنايی‌زدايی‌های خلاف عادت‌، خلاقيت و ابتكار در نهايت هنرمندی، ايجاز خوب‌، خودآگاهی دينی و پرهيز از گزيده‌سازی و موج بازی‌های رايج و تغزل و تغنی عاشقانه از ويژگی‌های شعر دكتر حسينی است‌. نگاه عالمانه و عاشقانه توأم با كلمات در شعرهای مرحوم سيد حسن حسينی، مخاطب را آن چنان زير هجوم معنا و مفاهيم می‌برد كه قالب را از ياد اذهان زائل می‌سازد.‌ اغراق نيست گفته شود شعر حسن حسينی، نجيب‌ترين و سالم‌ترين شعر آیينی زمان ماست. در كتاب "گنجشك و جبریيل" وی كه بر سطر‌سطر آن نسيم عاشورا وزيده است، حسينی را برای هميشه تابلويی خيره‌كننده از ادبيات آیينی قرار داده است. معتقدم برای درك شعر و شخصيت حسينی نياز به تذكر داريم. چرا كه اين شاعر در ميان شاعران معاصر‌، نه بی‌نظير كه بدون شبيه است». علیرضا قزوه: «ضلع سومی که نمی‌توان علاوه بر قیصر امین‌پور و سلمان هراتی نادیده گرفت سید حسن حسینی است. قیصر و سید توأمان جاذبه و دافعه شعر انقلاب بودند‌. در گذشته جلسات شعری در حوزه هنری برپا می‌شد که بنده می‌دانم همیشه آن خشم شیعی سید حسن حسینی در آن جلسات در کنار آن مهر قیصر امین‌پور یک مهر و قهری را داشت که از جنس مهر و قهرهای تشیع و مولا علی بود. در جلساتی که نام قیصر امین‌پور است نمی‌توان نامی از سید حسن حسینی نبرد، اگر یادتان باشد، زمانی که قیصر شعری می‌خواند کمتر شاعری ایراد می‌گرفت، شاید که قیصر حریف نقدهای سید حسن حسینی و سید هم حریف نقدهای قیصر بود اما هیچ یک از این موارد بزرگی این شاعران انقلاب را کم نمی‌کند».


تو آن راز رشیدی
سید حسن حسینی، در سه زمینه شعر کلاسیک و نو و سپید تبحر داشت و قادر بود طیف وسیعی از مخاطبین را با اشعار زیبایش همراه کند. چه آنجا که غزل عاشقانه‌اش را این‌طور شروع می‌کند: «هلا‌، روز و شب فانی چشم تو...دلم شد چراغانی چشم تو...به مهمان شراب عطش می‌دهد... شگفت است مهمانی چشم تو... بنا را بر اصل خماری نهاد... ز روز ازل بانی چشم تو...» و چه وقتی که در شعر سپید «سفره دل» از کتاب «هم‌صدا با حلق اسماعیل» می‌سراید: «پدر آمد از راه... دست‌هایش خالی...کودکان چشم به دستان پدر...سفره خالی را... پدر از پنجره بیرون انداخت... سفره قلبش را... بار دیگر گسترد... بچه­ ها آن شب هم... مثل دیگر شب ­ها..  یک شکم سیر محبت خوردند». یا آنجا که در شعر «شهادت مستقیم» از کتاب «از شرابه‌های روسری مادرم» کتابی که بعد از هجرتش به همت قیصر امین‌پور به چاپ رسید، می‌سراید: «‌مادرم ایستاده بود... و به مارپیچ طوفان... در گردنه شقایق‌ها می‌نگریست... ستاره‌ها... از مدار پلکش می‌گریختند... و صدایی... پیش پایش متبرک می‌شد... مادرم ایستاده بود... و مثل باران... می‌چکید بر جبهه‌های نابرابر... دست پدرم... به دنبال قبضه‌ای باستانی می‌گشت... و تاریخ گل...عطر غریبی داشت... وقتی مادرم ایستاده بود... و با زخم پلک‌های کبودش شهید شد». و چه آنجا که شاعر در شعر «راز رشید» از کتاب «گنجشک و جبرییل»، با ایهام و تناسب‌های لفظی و معنوی وصف حضرت عباس را به زیباترین شکل، کامل می‌کند: «به گونه ماه‌... نامت زبانزد آسمان‌ها بود... و پیمان برادری‌ات‌... با جبل نور... چون آیه‌های جهاد... محکم...‌ تو آن راز رشیدی‌... که روزی فرات‌... بر لبت آورد... و ساعتی بعد... در باران متواتر پولاد... بریده‌بریده‌... افشا شدی‌... و باد... تو را با مشام خیمه‌گاه‌... در میان نهاد... و انتظار در بهت کودکان حرم...‌ طولانی شد... تو آن راز رشیدی‌... که روزی فرات‌... بر لبت آورد... و کنار درک تو... کوه از کمر شکست‌». این کتاب طبق وصیت سید حسن حسینی همراه با جسمش دفن شد تا در روز جزا باعث شفاعتش شود.

قله‌های استوار
سوگ ناباورانه این شاعر پیشرو در روز میلادش 9 فروردین 1383 قیصر امین‌پور یار دیرینش را آنچنان آشفته کرد که در فراق یار غزل: «هر چه نثر بشکفم پیش پای تو نثار» را سرود و در آن با واژگان سحرانگیزش از سوگواری همه کائنات در هجر شاعر فروردین گفت: «سنگ ناله می‌کند رود رود بی‌قرار... کوه گریه می‌کند آبشار‌، آبشار !... آه سرد می‌کشد‌، باد‌، باد داغدار... خاک می‌زند به سر آسمان سوگوار... سرو از کمر خمید‌، لاله واژگون دمید... برگ و بار باغ ریخت‌، سبز سبز در بهار... ذره‌ذره آب شد‌، التهاب آفتاب... غرق پیچ و تاب شد جست و جوی جویبار... بر لبش ترانه‌، آب‌، از گدازه‌های درد... در دلش غمی مذاب‌، صخره صخره کوهوار... از سلاله‌ی سحاب‌، از تبار آفتاب... آتش زبان او‌، ذوالفقار آبدار... باورم نمی‌شود‌، کی کسی شنیده است... زیر خاک گم شوند قله‌های استوار‌؟... بی تو گر دمی زنم‌، هر دمی هزار غم ... روی شانه دلم‌، هر غمی هزار بار ... هر چه شعر گل کنم‌، گوشه‌ی جمال تو ... هر چه نثر بشکفم، پیش پای تو نثار». سه سال بعد در 8 آبان 1386، قیصر نیز به یاران قدیمی‌اش سلمان هراتی و سید حسن حسنی پیوست تا از این سه پیامبر شعر و عشق، تنها جادوی کلماتشان به یادگار بماند.

 
منابع و مآخذ:
1-سایت محمدکاظم کاظمی به آدرس: http://www.mkkazemi.com/
2-سایت خبرگزاری مهر به آدرس: https://www.mehrnews.com/
3-سایت خبرگزاری تسنیم به آدرس: https://www.tasnimnews.com/
4-وبلاگ دو بانوی دمشق به آدرس: http://zohir.blogfa.com/post/95
5-وبلاگ شعرهایی که خیلی دوست دارم به آدرس: http://mmaahhssaa.blogfa.com/category/65
6-سایت هنر اسلامی به آدرس: http://www.islamicartz.com/
7-وبلاگ من یاغی دربندم به آدرس: http://saeedalijani.blog.ir/
8-وبلاگ سعدیا به آدرس: http://saadiya.blogfa.com/
9-سایت خبرگزاری دفاع مقدس به آدرس: http://defapress.ir/
10-سایت آیات غمزه به آدرس: https://ayateghamzeh.ir/
11-پایگاه اطلاع رسانی حوزه به آدرس: https://hawzah.net/fa/Default
12-مقاله نزدیکترین شعر، نزدیکترین شاعر نوشته مصطفی محدثی خراسانی، سید حسن حسینی
13-پایگاه خبری شاعر به آدرس: http://www.shaer.ir/
14-سایت شهرستان ادب به آدرس: https://shahrestanadab.com/
15-مقاله بررسی جلوه‌های رمانتسیم در شعر قیصرامین‌پور، سلمان هراتی و سید حسن حسینی
16-سایت تنویر به آدرس: http://tanvir.ir/
https://www.razavi.news/vdcgtu9t.ak9zx4prra.html
razavi.news/vdcgtu9t.ak9zx4prra.html
کد مطلب ۴۰۷۲۴
ارسال نظر
نام شما

آدرس ايميل شما