«سال دوم دانشکده من» در سی و هفتمین جشنواره فیلم فجر
آوایی که فقط می شنود
سفر گروه دانشجویی به اصفهان، گشت و گذار در شهر و میدان، خرید سوغاتی و حرف های دو دختر که فقط حول محور پسری می چرخد که آوا با او قطع ارتباط کرده و برای سپری کردن بحران روحی از قرص آرامبخش استفاده می کند. با بستری شدن آوا در بیمارستان به علت کما، فیلم سعی دارد شکل جدی تری به خود بگیرد، اما هنوز هیچ اتفاق خاصی دیده نمی شود. مهتاب به علی، دوست آوا، موضوع را اطلاع می دهد و دوربین به دنبال لحظه های ارتباط مهتاب و علی می رود، بدون هیچ دیالوگی که نشان دهد خیانتی در حال شکل گیری است. مهتاب دیدارهایش با علی را با صداقت برای آوایی که فقط می شنود، تعریف می کند و نسبت به پسرعمه اش منصور سرد رفتار می کند. انگار دانشجویان این فیلم و نسل سال دوم دانشکده، دغدغه ای جز ارتباط با پسرها ندارند. سرگردانی تماشاگر بین عواطف نسل جوان، صداقت یا خیانت و آگاهی خانواده ها تا انتهای فیلم ادامه دارد و در سکانس پایانی همه چیز به حالت عادی بر می گردد.
صدر عاملی با این ساخته، خواسته از برهه ی نوجوانی در فیلم های من ترانه پانزده سال دارم، دختری با کفش های کتانی و دیشب باباتو دیدم آیدا دور شود. تجربه در روزنامه نگاری و کمی جامعه شناسی، او را به سمت نمایش عواطف
انتخاب سی نابازیگر از میان نهصد متقاضی را خانم پانته آ پناهی برای فیلم بر عهده داشت. از غربال شدن متقاضیان بعد از چند ماه تمرین، می توان به این نکته اشاره کرد که شاید هدف صدر عاملی از ورود بازیگران تازه کار و بازی در کنار مصفا و آسایش، به عمد بوده باشد. نوعی استعدادیابی و یا رساندن بازیگر به درک و فهم کافی از نقشی که ایفا می کند، طوری که بازیگر تازه کار در نقش های دیگرش در مقابل دوربین بتواند جایی برای خود در سینما باز کند. با این حال نارضایتی هایی نیز در این انتخاب ها وجود دارد.
بیشترین زمان فیلم را دیدار های علی و مهتاب به خود اختصاص می دهد. مهتاب قصد دارد دوست
اگر حسادت را چاشنی شخصیت مهتاب کنیم به نوعی اختلاف طبقاتی هم نقب زده ایم. مهتاب از خانواده ای فقیر، قرار است با پسرعمه اش منصور که مأمور کنتور برق است و گاهی در مغازه پدری مهتاب هم کار می کند ازدواج کند. آوا با داشتن دوست پسری که حجره ی پدری با سنگ های قیمتی را اداره می کند، نقطه مقابل جایگاه مهتاب است. دو خانواده از دو طرف متفاوت بام افتاده اند. یکی بی خبر از زندگی دخترش تا حدی که کوله مسافرتی فرزند را نمی شناسد و مهتاب که حتی خواهر 13 ساله اش نیز در جریان ارتباط او با علی است. اما داستان به این مقوله نیز به خوبی نپرداخته و فقط به یکی دو اشاره کوتاه بسنده نموده است.