در آستانه چهل سالگی انقلاب اسلامی مناسب است حقیقت انقلاب و مبانی و لوازم آن را مرور کنیم و تصویر انسان انقلاب اسلامی را بر مدار اندیشههای معمار انقلاب، امام خمینی ترسیم نماییم.
در فرهنگ اسلامی، انسان مؤمن عنصر مسئولی است که در کنار همه وظایف فردی، وظیفهای اجتماعی نیز بر دوش دارد. به بیان دیگر وظیفه ایمانی تنها به خودسازی فردی منحصر نمیماند بلکه تلاش برای جامعه نیز در حوزه رسالتهای مؤمنان است. همانگونه که دین به دستور العملهای فردی منحصر نمانده و برای سعادت جامعه نیز برنامه و دستور دارد.
وظیفه اجتماعی نیز در «خدمت فردی به دیگران»، «کمک به مستمندان» و نهایتاً «امر به معروف و ارشاد جاهل» منحصر نمیشود. انسان مومن نسبت به کلان جامعه نیز وظیفه دارد. پیامبر اکرم فرمودند:
مَن أَصبَحَ لایهتَمُّ بِأُمُورِ المُسلِمِینَ فَلَیسَ بِمُسلِم؛ هرکس صبح کند در حالی که دغدغه و اهتمام به امور مسلمانان ندارد مسلمان نیست.
در این حدیث «امور مسلمانان» را میتوان به زندگی دشوار مستمندانِ یک محله یا وضعیت ناگوار یک روستای دورافتاده کاهش داد چنانکه میتوان این کلمه را به مسائل امت اسلامی در لبنان و فلسطین، سوریه و عراق، یمن و حجاز، اروپا و آمریکا و ... توسعه بخشید. بر اساس این حدیث دغدغه امت اسلامی و اهتمام به اصلاح جوامع بشری از آغاز بلوغ باید در جان انسان زنده باشد.
اصلاح اجتماعی به صورت قهری رخ نمیدهد. زیرا انسان، صاحب اراده و اختیار است و خدای بزرگ بنا ندارد او را به قهر و جبر و الزام، تربیت کند. در نهایت خود انسان باید مسیر حق را تشخیص دهد و انتخاب کند. هدایت امتها نیز چنین است و به الزام و اجبار صورت نمیگیرد؛ بلکه اراده انسانها باید در این مسیر خرج شود.
این کار عظیم از توان یک یا چند نفر ـ هر قدر بزرگ و توانا باشند ـ بیرون است و نیاز به جمعهای متشکل (دست کم 313 نفر مؤمن کارآمد) بلکه نسلهای پیوسته دارد.
این کار عظیم یکباره و به صورت دفعی رخ نمیدهد بلکه زمان طولانی برای تحقق آن نیاز است. هیچ عامل غیبی و ماورائی یا هیچ اکسیر و افسون و معجون و معجزهای نمیتواند این تحول اجتماعی را بهصورت شگفتآور و حیرتانگیزی در لحظه رقم بزند.
اگر بنا میبود کسی به تنهایی این کار را انجام دهد و از عوامل فراطبیعی و قدرتهای خارقالعادة غیبی در این موضوع بهره گیرد، هزار سالِ پیش، امام زمان علیه السلام ظهور میکردند و با گوشه چشم، دست عنایت، نظر مرحمت و قدرت بیکران خویش تمام جهان را گلستان میساختند. حتی شاید نوبت به آن حضرت هم نمیرسید؛ سایر انبیای الهی مانند عیسای روح الله با دم مسیحایی و نَفَس قدسی خود این کار را میکردند و کار عالم را بسامان میساختندـ بر اساس سنت قطعی و تغییرناپذیر پروردگار، انسانها باید تلاشی و اقدامی برای اصلاح خود و جوامع انجام دهند تا خدای متعال سرنوشت فردی و اجتماعی آنان را تغییر دهد:
إِنَّ اللَّهَ لایغَیرُ ما بِقَومٍ حَتَّى یغَیرُوا ما بِأَنفُسِهِم؛ خدا حال قومى را تغییر نمىدهد تا آنان خود حال خود را تغییر دهند.
پس آدمیان خود باید برای اقامه عدل بپاخیزند نه اینکه تنها دست به دعا بردارند و منتظر امداد و معجزه و ظهور بنشینند. البته امام زمان علیه السلام آخرین و مؤثرترین گام در این مسیر را برخواهند داشت و اصلاح جامعه را در مقیاس جهانی محقق خواهند ساخت:
لَقَد أَرسَلنا رُسُلَنا بِالبَیناتِ وَ أَنزَلنا مَعَهُمُ الكِتابَ وَ المیزانَ لِیقُومَ النَّاسُ بِالقِسطِ؛ به راستى [ما] پیامبران خود را با دلایل آشكار فرستادیم و با آنها كتاب و میزان فرود آوردیم تا مردم به عدل و داد برخیزند.
رهبر معظم انقلاب در این باره فرمودهاند: خطّی که نظام اسلامی ترسیم میکند، خطّ رسیدن به تمدن اسلامی است. سرنوشت حتمی عبارت از این است که تمدن اسلامی یک بار دیگر بر مجموعه عظیمی از دنیا پرتو خود را بگستراند.... این آینده برای نظام اسلامی، یک آیندة قطعی و اجتنابناپذیر است.
مأموریت امام زمان اصلاح جامعه بشری در مقیاس جهانی است و یاری آن حضرت، خدمت کردن به او در این مسیر است. نصرت ولیّ خدا فقط نماز خواندن و روزه گرفتن و تقوای فردی نیست؛ بلکه باید او را در کاری که بر عهده دارد و مسئولیتی که بر دوش گرفته است یاری کرد. آدم خوب با یاور خوب متفاوت است؛ یاور و سرباز امام زمان کسی است که بخشی از مأموریت امام عصر را بر دوش گیرد.
ولیّ خدا راهبر و مظهر مجاهدت اجتماعی است اگر او را نصرت کنیم فتح مکه رخ میدهد و اگر دست در دستش ندهیم و یاریاش نکنیم تضمینی برای پیروزی ظاهری او وجود ندارد حتی ممکن است فاجعة کربلا نیز رقم بخورد.
هُوَ الَّذی أَیدَكَ بِنَصرِهِ وَ بِالمُؤمِنین/ یا أَیهَا النَّبِی حَسبُكَ اللَّهُ وَ مَنِ اتَّبَعَكَ مِنَ المُؤمِنین
اگر قیام و اقدامی نداشته باشیم و بستر تاریخی یا زمینة جهانی را برای ظهور امام عصر آماده نسازیم آن حضرت نخواهند آمد به همان دلیل که هزار و دویست سال پیش نیامدهاند. این واقعه، جبری رخ نمیدهد بلکه نیاز به اختیار و اراده دارد و چون یک امر اختیاری است باید قواعد و ضوابط حاکم بر آن را شناخت و بدان پایبند بود.
البته تحقق اراده خدا حتمی است و فرجام تاریخ بشر روشن است یعنی خدا از طرح خود برای پایان تاریخ درنمیگذرد و در این طرح شکست نمیخورد اما صبر او زیاد است و تا انسانها اقدام و قیامی نکنند پیشقدم نمیگردد بلکه منتظر میماند تا کسانی پدید آیند و به وظیفة خود عمل کنند:
یا أَیهَا الَّذینَ آمَنُوا مَن یرتَدَّ مِنكُم عَن دینِهِ فَسَوفَ یأتِی اللَّهُ بِقَومٍ یحِبُّهُم وَ یحِبُّونَهُ أَذِلَّةٍ عَلَى المُؤمِنینَ أَعِزَّةٍ عَلَى الكافِرینَ یجاهِدُونَ فی سَبیلِ اللَّهِ وَ لایخافُونَ لَومَةَ لائِمٍ ذلِكَ فَضلُ اللَّهِ یؤتیهِ مَن یشاءُ وَ اللَّهُ واسِعٌ عَلیم
انقلاب اسلامی ایران و نهضت امام راحل را در این چارچوب میتوان فهمید. این حرکت بزرگ یک خیزش اعتقادیِ مردمی و مقدمهساز تشکیل یک جامعة بزرگ اسلامی و سرآغازی برای ظهور امام زمان است.
این کشور باید ساخته شود، باید پیش برود. این ملت بزرگ باید استعدادهایش شکوفا شود. بایستی در دنیا بدرخشد و بالاخره آن تمدن عظیم اسلامی را در مقابل چشم جهانیان بگذارد. این انقلاب باید بماند و برنامه تاریخی و جهانی خویش را به بار نشاند.