ولایتپذیری به سبک هارون مکّی!
حسین شریف علیایی (کارشناس ارشد معارف اسلامی و حقوق خصوصی دانشگاه امامصادق)
همزمان با میلاد امام جعفر صادق (ع)، ذکر ارتباط و رفتار یکی از یاران امام صادق (ع) نسبت به ایشان، بیمناسبت نیست.
در راستای فلسفه وظیفه الهی، ائمه علیهمالسلام برای تحقق حکومت اسلامی جدیت و تلاش فراوانی داشتند. در این میان، امام صادق (ع) علاوه بر نهضت علمی و فکری که در جامعه ایجاد نمود، اهتمام خاصی به نظام رهبری و امامت اصیل اسلامی داشت.
حمایتهای پیدا و پنهان امام صادق (ع) از نهضتهای اصیل و عدم همکاری آن حضرت با قیامها، نشاندهنده مواضع دقیق و الهی امام در برابر حکومتهای سیاسی زمان است.
شخصی به نام مأمون رقّی نقل میکند که خدمت امام صادق (ع) بودم که سهل بن حسن خراسانى وارد شد، سلام کرد و نشست. سپس گفت: ای فرزند رسول خدا! چقدر شما رئوف و مهربان هستید. شما امام هستید، چرا دفاع از حق خود نمىکنید؟ چه چیزی مانع اقدام شما برای گرفتن حکومت اسلامی میشود درحالیکه شما هماکنون از پیروان خود یکصد هزار شمشیرزن میتوانی داشته باشی و آنان پیشاپیش شما شمشیر میزنند. امام (ع) فرمود: «خراسانى بنشین، خوشآمدی». سپس به خدمتکار فرمود: «تنور را روشن کن». خدمتکار امام (ع) تنور را روشن کرد. امام (ع) رو به مرد خراسانى نموده، فرمود: «داخل تنور شو». خراسانى با التماس گفت: ای فرزند رسول خدا، مرا با آتش مسوزان. از جرم من درگذر، خدا از تو بگذرد. امام (ع) فرمود: «تو را بخشیدم». در این هنگام هارون مکى وارد شد درحالیکه کفش خود را با دست گرفته بود، گفت: «السلام علیک یا ابن رسولالله». امام (ع) فرمود: «کفشهایت را بینداز، برو داخل تنور بنشین». هارون مکی، کفشهایش را انداخت و در داخل تنور نشست. در این هنگام امام (ع) با مرد خراسانی به سخن گفتن پرداخت و مانند کسی که در خراسان بوده از جریانهاى آن منطقه خبر داد. سپس فرمود: «خراسانى برو ببین در تنور چه خبر است». خراسانی میگوید: بهجانب تنور رفتم، دیدم هارون مکی چهارزانو در تنور نشسته است. بعد از تنور خارج شد و به ما سلام کرد. امام (ع) فرمود: «از اینها در خراسان چند نفر پیدا میشود؟» خراسانی گفت: به خدا قسم! یک نفر هم نیست. امام (ع) فرمود: «به خدا یک نفر هم پیدا نمىشود، ما زمانى که پنج نفر یاور مانند هارون مکی نداشته باشیم قیام نخواهیم کرد، ما خودمان موقعیت مناسب را بهتر میدانیم».
در حدیث دیگری حضرت علی علیه السلام میفرمایند: ریشه درخت دین، رضا و تسلیم است. مسلمانان که دین اسلام را قبول کردند، باید در مقابل اوامر الهی تسلیم باشند.
حال اگر مسلمان راستین، امثال هارون مکّی است، دیگر تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل.
در راستای فلسفه وظیفه الهی، ائمه علیهمالسلام برای تحقق حکومت اسلامی جدیت و تلاش فراوانی داشتند. در این میان، امام صادق (ع) علاوه بر نهضت علمی و فکری که در جامعه ایجاد نمود، اهتمام خاصی به نظام رهبری و امامت اصیل اسلامی داشت.
حمایتهای پیدا و پنهان امام صادق (ع) از نهضتهای اصیل و عدم همکاری آن حضرت با قیامها، نشاندهنده مواضع دقیق و الهی امام در برابر حکومتهای سیاسی زمان است.
شخصی به نام مأمون رقّی نقل میکند که خدمت امام صادق (ع) بودم که سهل بن حسن خراسانى وارد شد، سلام کرد و نشست. سپس گفت: ای فرزند رسول خدا! چقدر شما رئوف و مهربان هستید. شما امام هستید، چرا دفاع از حق خود نمىکنید؟ چه چیزی مانع اقدام شما برای گرفتن حکومت اسلامی میشود درحالیکه شما هماکنون از پیروان خود یکصد هزار شمشیرزن میتوانی داشته باشی و آنان پیشاپیش شما شمشیر میزنند. امام (ع) فرمود: «خراسانى بنشین، خوشآمدی». سپس به خدمتکار فرمود: «تنور را روشن کن». خدمتکار امام (ع) تنور را روشن کرد. امام (ع) رو به مرد خراسانى نموده، فرمود: «داخل تنور شو». خراسانى با التماس گفت: ای فرزند رسول خدا، مرا با آتش مسوزان. از جرم من درگذر، خدا از تو بگذرد. امام (ع) فرمود: «تو را بخشیدم». در این هنگام هارون مکى وارد شد درحالیکه کفش خود را با دست گرفته بود، گفت: «السلام علیک یا ابن رسولالله». امام (ع) فرمود: «کفشهایت را بینداز، برو داخل تنور بنشین». هارون مکی، کفشهایش را انداخت و در داخل تنور نشست. در این هنگام امام (ع) با مرد خراسانی به سخن گفتن پرداخت و مانند کسی که در خراسان بوده از جریانهاى آن منطقه خبر داد. سپس فرمود: «خراسانى برو ببین در تنور چه خبر است». خراسانی میگوید: بهجانب تنور رفتم، دیدم هارون مکی چهارزانو در تنور نشسته است. بعد از تنور خارج شد و به ما سلام کرد. امام (ع) فرمود: «از اینها در خراسان چند نفر پیدا میشود؟» خراسانی گفت: به خدا قسم! یک نفر هم نیست. امام (ع) فرمود: «به خدا یک نفر هم پیدا نمىشود، ما زمانى که پنج نفر یاور مانند هارون مکی نداشته باشیم قیام نخواهیم کرد، ما خودمان موقعیت مناسب را بهتر میدانیم».
در حدیث دیگری حضرت علی علیه السلام میفرمایند: ریشه درخت دین، رضا و تسلیم است. مسلمانان که دین اسلام را قبول کردند، باید در مقابل اوامر الهی تسلیم باشند.
حال اگر مسلمان راستین، امثال هارون مکّی است، دیگر تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل.