۲
۱
تاریخ انتشار
يکشنبه ۱۲ آذر ۱۳۹۶ ساعت ۱۱:۳۲

اختصاصی/ هفته وحدت؛ شام مشترک پیش از آغاز مسابقه دربی!

مصطفی دُرّی
اختصاصی/ هفته وحدت؛ شام مشترک پیش از آغاز مسابقه دربی!
1. با آغاز هفته وحدت، به‌سان هر سال، موج همایش‌ها و نشست‌های مختلف با حضور اهل‌سنت و شیعه آغاز می‌شود. یکی دست دیگری را به گرمی می‌فشارد و دیگری، وی را برادر می‌خواند. همه از مشترکات می‌گویند و اختلافات «بسیار اندکشان» که معلوم نیست کدام «خائن»ی آن‌ها را بزرگ کرده است. در پایان هم نماز وحدت می‌خوانند، یک بار به امامت شیعه و بار دیگر به امامت سنی. ناهار می‌خورند و جلوی دوربین‌ها از «برادری» و رفاقت می‌گویند و به خانه می‌روند؛ تا سالی دیگر و همایشی دیگر و نمایشی دیگر از وحدت.
در این میان، یک نفر هم از خود نمی‌پرسد که اگر این‌قدر برادری و رفاقت داریم، چرا در روزهای دیگر سال، سری به هم نمی‌زنیم؟ چرا حتی یک بار، نامه‌ای رد و بدل نمی‌کنیم و پیام تبریکی برای اعیاد به هم ارسال نمی‌کنیم؟ این چه برادری است که دوامش، تنها به‌قدر یک هفته از سال است؟
پاسخ اما روشن است: به تقریب مذاهب و وحدت اسلامی باور نداریم. نه شیعه خود را محتاج رجوع به اهل‌سنت می‌داند و نه سنی چنین گمانی دارد. نتیجه این می‌شود که در طول سال، میان آن جماعتی که در همایش‌ها، یکدیگر را سخت در آغوش می‌فشارند و بیت‌الغزل تمام جملاتشان،
«برادر» است، حتی یک پیام و دعوت به همکاری و گفتگوی علمی و خودمانی رد و بدل نمی‌شود. همین می‌شود که تقریبمان بی‌اثر است. رفاقتی نداریم که در سختی‌ها و مشکلات، به دادمان برسد و از آن، مدد بگیریم. شیخ عیسی قاسم را که بازداشت می‌کنند و دستگاه سیاسی کاری نمی‌تواند بکند، هیچ‌یک از علمای سنی بحرینی که هر ساله در همایش‌هایمان شرکت می‌کردند، اعتراضی نمی‌کنند. هیچ‌کدام از علمای ما هم به آن‌ها نامه‌ای نمی‌زنند و درخواست کمکی نمی‌کنند، چون پاسخش روشن است: «مگر رفاقتی داشته‌ایم که امروز کاری برای یکدیگر بکنیم؟!». شرایط سخت زکزاکی، شهادت شیخ نمر، جنگ سوریه، فاجعه یمن، کشتار پاراچنار و هجوم داعش به عراق، هیچ از علمای مهم اهل‌سنت کشورهای اسلامی را به سخن وانمی‌دارد. انگار همه پذیرفته‌اند که «وحدت» نمایشی یک هفته‌ای است که هر سال برگزار می‌شود و بعد از آن، روز از نو و روزی از نو.
2. تقریب را اگر باور داشته باشیم و به آن احساس «نیاز» کنیم اما داستان جور دیگری می‌شود. به‌جای حساب‌وکتاب و اینکه حتماً یک نماز به امامت سنی باشد و نماز دیگر، به امامت شیعه، رفاقت می‌کنیم و به دیدوبازدید برادرانمان
می‌رویم. پروژه مشترک تعریف می‌کنیم و با هم به پژوهش می‌پردازیم. از تجربه هزار و چند ساله اهل‌سنت در حاکمیت فقه کمک می‌گیریم و تراث روایی امامانمان را به اشتراک می‌گذاریم. عید که می‌شود، تبریک می‌گوییم و کَسانشان که می‌میرند، به تشییع می‌رویم. به استفاده از تولیدات علمی‌شان می‌پردازیم، چه آن‌ها به دنبال بهره‌گیری از داشته‌های ما باشند و چه نباشند. مگر اهمیتی دارد؟ مگر وقتی کتابی از نویسنده‌ای می‌خوانیم، با او شرط می‌کنیم که حتماً او هم کتابی را از ما بخواند؟!
آن‌وقت، اگر گاهی هم تماسی بگیریم و از «رفیق» سنی‌مان، برای آزادی زکزاکی و شیخ عیسی قاسم کمک بخواهیم، به‌حکم رفاقت، رویمان را زمین نمی‌زند. خدا را چه دیدید؟ شاید اصلاً نیازی به تلفن هم نباشد و خود او برای آزادی هم‌کیش دوستِ شیعه‌اش، پیش‌قدم شود و فریاد اعتراض برآورد.
3. رفاقت که بکنیم، بزرگ می‌شویم و تأثیرگذار. کارهایی انجام می‌دهیم که حکومت‌ها و سیاسیون از انجامش ناتوان‌اند. عبدالهادی فضلی می‌شویم و در قلب وهابیت (عربستان)، بر کرسی تدریس فقه تکیه می‌زنیم و فتوا می‌دهیم. امام موسی صدر می‌شویم و از لبنان، نه‌تنها
حلال مشکلات کشورهای اسلامی می‌گردیم بلکه میان شاه و علمای قم نیز پادرمیانی می‌کنیم. جایگاهی پیدا می‌کنیم فراتر از کشورها، فراتر از مذاهب و بالاتر از ادیان؛ همانی که امام موسی صدر داشت و دیگران نداشتند.
برای «موسی صدر» شدن اما، باید پیش از آن، وقت و بی‌وقت، به دیدار دوستان سنی‌مان برویم و هر چند هفته برای صبح‌های پیش از خطبه‌های نماز جمعه از آن‌ها دعوت کنیم. برای پایان تجاوز به یک کشور سنی، اعتصاب غذا کنیم و جانمان را به خطر بیندازیم. خیریه‌های متعدد تأسیس کنیم و میان مددجویان سنی و شیعه تفاوتی قائل نشویم. این‌ها را که انجام بدهیم، آن‌وقت آن‌ها هم باورشان می‌شوند که برادریم. برادری می‌بینند و برادری می‌کنند. آن‌وقت، مسیحیان، «مسیح» خطابمان می‌کنند و سنی‌ها، «مفتی»مان می‌انگارند.
4. احساس «نیاز» که نکنیم اما، همایش‌های متعددمان، بیشتر به شام مشترکی می‌ماند که فدراسیون هرساله، شبِ پیش از دربی پایتخت برگزار می‌کند؛ با بازیکنانی که می‌گویند و می‌خندند و عکس می‌گیرند و به خانه می‌روند؛ و در راه، به فکر «نزاع»ی هستند که «فردا» پیش‌رو دارند.
 
https://www.razavi.news/vdca6anu.49n6o15kk4.html
razavi.news/vdca6anu.49n6o15kk4.html
کد مطلب ۲۱۸۹۱
ارسال نظر
نام شما

آدرس ايميل شما

نظرات بازدیدکنندگان
مسعود دری
Iran, Islamic Republic of
بسیار زیبا و جانگداز و دردمندانه
مصطفی قناعت گر
Iran, Islamic Republic of
این هم نمونه ای دیگر از یک بام و دو هوا های فراوان ما