۰
تاریخ انتشار
جمعه ۲۶ آبان ۱۳۹۶ ساعت ۱۶:۴۸
رحلت پیامبر یا مرگ اهداف او؟

بر کدامین مصیبت گریه کنیم؟

احمد رضا عنبرستانی (دانش‌پژوه سطح عالی حوزه علمیه قم)
بر کدامین مصیبت گریه کنیم؟
اختصاصی/ يكي از هدف‌هاي بعثت انبياء و رسولان الهي (عليهم السلام) تعيينِ مسيرِ رفتار مردم در جهت رسيدن به هدف آفرينش انسان بوده است. براي رسيدن به هدف آفرينش، حوزه سبك زندگي مسأله‌اي بسيار مهم و معياري بسيار خوب، براي نمايش برآيند حركت مردم در اين مسير است.
نوع مدیرت رفتار هر فردي در ارتباط با خویشتن، خداوند متعال، ديگران و طبيعت، نقش سرنوشت سازي در نحوه سبك زندگي او دارد. بنابراين لحظه‌ای از زندگی انسان را نمي‌توان يافت که در حوزه‌ی سبک زندگی جايي نداشته باشد.
نكته بسيار مهمي وجود دارد و آن این‌که در حوزه سبك زندگي صرفاً به دنبال انتقال گزاره‌ها به ذهن مردم نیستيم بلكه به دنبال تغيير رفتار آن‌ها هستيم.
اوج سبك زندگي اسلامي در اين عبارت خلاصه مي‌شود: هر كاري فقط و فقط براي رضاي خداوند متعال و از روي بصيرت انجام شود. با اين تعريف هر گامي در مسير ايجاد سبك زندگي اسلامي، عبادت محسوب خواهد شد.
اين روزها با ايام رحلت پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) و شهادت امام حسن مجتبي (عليه السلام) مصادف شده است. غم از دست دادن خليفه خدا بر روي زمين، بسيار بزرگ است اما غم بزرگ‌تر منحرف شدن از مسيري است كه خليفه خدا براي ما تعيين كرده است. گاهي خليفه خدا حتي جان خود را فدا مي‌كند تا مردم به مسيري كه خداوند متعال تعيين كرده است، برگردند. مسلماً مصيبت و داغ منحرف شدن از هدف و مسيري كه پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) در جامعه اسلامي دنبال مي‌كردند كمتر از مصيبت و داغ از دست دادن ايشان (صلي الله عليه و آله و سلم) نيست.
بد نيست سيري به درون خود و سبك زندگي خانواده خود داشته باشيم و ببينيم آيا واقعا در مسيري كه خليفه خدا براي ما تعيين كرده است حركت مي‌كنيم؟
متأسفانه امروزه، مباحثي كه در حوزه سبک زندگی مطرح می‌شود آن کارآمدی خاص و ویژه‌ای را که از آن‌ انتظار مي‌رود، ندارند. در اين زمينه همچون هميشه فرمايشات مقام معظم رهبري بسيار راهگشاست.
مقام معظم رهبري مي‌فرمايند: ما اگر پیشرفت همه‌جانبه را به معنای تمدن سازی نوین اسلامی بگیریم - بالاخره یک مصداق عینی و خارجی برای پیشرفت با مفهوم اسلامی وجود دارد؛ اینجور بگوئیم که هدف ملت ایران و هدف انقلاب اسلامی، ایجاد یک تمدن نوین اسلامی است؛ این محاسبه‌ی درستی است - این تمدن نوین دو بخش دارد:
یک بخش، بخش ابزاری است؛ یک بخش دیگر، بخش متنی و اصلی و اساسی است. به هر دو بخش باید رسید.
آن بخش ابزاری چیست؟ بخش ابزاری عبارت است از همین ارزش‌هایی که ما امروز به عنوان پیشرفت کشور مطرح می‌کنیم: علم، اختراع، صنعت، سیاست، اقتصاد، اقتدار سیاسی و نظامی، اعتبار بین المللی، تبلیغ و ابزارهای تبلیغ؛ اینها همه بخش ابزاری تمدن است؛ وسیله است. البته ما در این بخش در کشور پیشرفت خوبی داشته‌ایم … در بخش ابزاری، علی‌رغم فشارها و تهدیدها و تحریم‌ها و این چیزها، پیشرفت کشور خوب بوده است.
اما بخش حقیقی، آن چیزهائی است که متن زندگی ما را تشکیل می‌دهد؛ که همان سبک زندگی است که عرض کردیم. این، بخش حقیقی و اصلی تمدن است؛ مثل مسئله‌ی خانواده، سبک ازدواج، نوع مسکن، نوع لباس، الگوی مصرف، نوع خوراک، نوع آشپزی، تفریحات، مسئله‌ی خط، مسئله‌ی زبان، مسئله‌ی کسب و کار، رفتار ما در محل کار، رفتار ما در دانشگاه، رفتار ما در مدرسه، رفتار ما در فعالیت سیاسی، رفتار ما در ورزش، رفتار ما در رسانه‌ای که در اختیار ماست، رفتار ما با پدر و مادر، رفتار ما با همسر، رفتار ما با فرزند، رفتار ما با رئیس، رفتار ما با مرئوس، رفتار ما با پلیس، رفتار ما با مأمور دولت، سفرهای ما، نظافت و طهارت ما، رفتار ما با دوست، رفتار ما با دشمن، رفتار ما با بیگانه؛ اینها آن بخشهای اصلی تمدن است که متن زندگی انسان است.
تمدن نوین اسلامی - آن چیزی که ما می‌خواهیم عرضه کنیم - در بخش اصلی، از این چیزها تشکیل می‌شود؛ اینها متن زندگی است؛ ... خب می‌شود اين بخش را به منزله‌ي بخش نرم‌افزاری تمدن به حساب آورد و آن بخش اول را بخش سخت‌افزاری به حساب آورد. اگر ما در اين بخشي كه متن زندگي است پيشرفت نكنيم همه‌ی پیشرفت‌هایی كه در بخش اول کرده‌ایم نمی‌تواند ما را رستگار كند. نمی‌تواند به ما امنيت و آرامش رواني ببخشد. همچنان كه می‌بینید در دنياي غرب نتوانسته است. در آن جا افسردگي هست، نا اميدي هست، از درون به هم ريختن است. عدم امنيت انسان‌ها در اجتماع و در خانواده هست. بی‌هدفی و پوچي هست. با این‌که ثروت هست، بمب اتم هست، پیشرفت‌های گوناگون علمي هست، قدرت نظامي هم هست. اصل قضيه اين است كه ما متن زندگي را، اين بخش اصلي تمدن را اصلاح كنيم. البته در انقلاب، در این بخش، پیشرفت ما چشمگیر نیست؛ در این زمینه، ما مثل بخش اول حرکت نکردیم، پیشرفت نکردیم. خب، باید آسیب‌شناسی کنیم؛ چرا ما در این بخش پیشرفت نکردیم؟
بعد از آنکه علت‌ها را پیدا کردیم، آن وقت بپردازیم به این‌که چگونه می‌توانیم اینها را علاج کنیم. اینها به عهده‌ی کیست؟ به عهده‌ی نخبگان - نخبگان فکری، نخبگان سیاسی - به عهده‌ی شما، به عهده‌ی جوان‌ها. اگر در محیط اجتماعی ما گفتمانی به وجود بیاید که ناظر به رفع آسیب‌ها در این زمینه باشد، می‌توان مطمئن بود با نشاطی که نظام جمهوری اسلامی و ملت ایران دارند، با استعدادی که وجود دارد، ما در این بخش پیشرفت‌های خوبی خواهیم کرد؛ آن وقت درخشندگی ملت ایران در دنیا و گسترش اندیشه‌ی اسلامىِ ملت ایران و انقلاب اسلامی ایران در دنیا آسان‌تر خواهد شد. باید آسیب‌شناسی کنید و بعد علاج کنید.(1)
پرداختن به بندبند اين سخنان، هرکدام مقام و مقاله‌اي جدا مي‌طلبد. از نظر ايشان مسئله‌ی خانواده، سبک ازدواج، نوع مسکن، نوع لباس، الگوی مصرف، نوع خوراک، نوع آشپزی، تفريحات، مسئله‌ی خط، مسئله‌ی زبان، مسئله‌ی کسب و کار، رفتار ما در محل کار، رفتار ما در دانشگاه، رفتار ما در مدرسه، رفتار ما در فعالیت سیاسی، رفتار ما در ورزش، رفتار ما در رسانه‌ای که در اختیار ماست، رفتار ما با پدر و مادر، رفتار ما با همسر، رفتار ما با فرزند، رفتار ما با رئیس، رفتار ما با مرئوس، رفتار ما با پلیس، رفتار ما با مأمور دولت، سفرهای ما، نظافت و طهارت ما، رفتار ما با دوست، رفتار ما با دشمن، رفتار ما با بیگانه، بخش اصلي تمدن اسلامي است. بدون اين‌ها، بخش ابزاري تمدن نوين اسلامي ما را به رستگاري نخواهد رساند. بخش ابزاري تمدن نوين اسلامي به تنهايي، حتي ما را به امنيت و‌‌ آرامش رواني هم نخواهد رساند.
مطمئناً يكي از كارهايي كه براي عوض كردن سبك زندگي و در نتيجه بنيان نهادنِ تمدن نوين اسلامي لازم است عوض كردن نوع نگاه مردم به زندگي است. تا وقتي نوع نگاه به زندگي عوض نشود، نوع رفتار هم عوض نخواهد شد.
براي پی بردن به اهميت و تأثيرگذاري نوع نگاه در نوع رفتار، مثالي را ذكر مي‌كنيم. شما مسئله ازدياد جمعيت را در نظر بگيريد. چرا بعضي‌ها به سمت داشتن فرزندان بيشتر نمي‌روند؟
يكي از دلايل آن نوع نگاهي است كه به اين عالم دارند. وقتي اصالت با رفاه بود، آن هم همين رفاه ظاهري و نه حقيقي(2)، تغيير چنداني در اين مسئله رخ نخواهد داد.
وقتي اصالت با رفاه شد، تحمل و صبري براي سر و صداي فرزند و بي‌خوابي‌ها وجود نخواهد داشت.
وقتي اصالت با رفاه شد، زوجين 6 يا 8 سال بعد از ازدواج به فكر بچه‌دار شدن مي‌افتند، آن هم به اين خاطر كه نسلشان منقرض نشود. اگر هم قرار باشد اين خانواده فرزند دومي داشته باشند، بايد 8 يا 9 سال از تولد فرزند اول گذشته باشد. چون كسي حوصله بچه‌داري را نخواهد داشت و يا حداقل بايد بچه اول از آب و گل دربیاید.
وقتي اصالت با رفاه شد و خانواده رفاه‌طلب شدند، ديگر تحمل سختي معنايي ندارد. تحمل سختي در زندگي يعني بردگي كشيدن.
 وقتي اصالت با رفاه شد بچه‌ي دوم به معناي فشار اقتصادي است و در اين صورت نعوذبالله، رزّاق بودن خداوند متعال ديگر معنايي ندارد.
بنابراين دو مسئله‌ وجود دارد.
وقتي اصالت با رفاه باشد و فرزند بيشتر هم رفاه كمتري در پي داشته باشد در نتيجه فرزند بيشتر داشتن، معنايي نخواهد داشت.
همچنين وقتي نوع نگاه اين بود كه من رازق هستم و بچه هم پول می‌خواهد، بنابراين باز هم فرزند بيشتر داشتن معنايي ندارد.
اما اگر اصالت با جلب رضاي خداوند متعال بود، هر سختي‌اي براي رسيدن به آن قابل تحمل است. در مسئله‌ي ازدياد جمعيت هم تحمل سر و صداي بچه و بحث‌هاي اقتصادي به راحتي در مسير جلب رضاي خداوند متعال ذوب مي‌شوند.
بنابراين روشن شد كه چقدر نوع نگاه در نوع رفتار تأثيرگذار است.
جالب است بدانيد تمدن غربي اصالتش با رفاه است. به عنوان نمونه در اين تمدن، بسياري از وسايل مانند لامپ، كولر، تلويزيون، درب منزل و ... از راه دور كنترل مي‌شوند. براي چه؟ براي رسيدن به رفاه بيشتر. غافل از این‌که در دل همين رفاه، دنيايي از مشكلات وجود دارد كه جزئي از زندگي ما خواهند شد. ممكن است شما از يك سختي رها شويد، اما در دام سختي‌هاي ديگري گرفتار خواهيد شد.
وقتي اصالت با رفاه شد، انسان تنبل خواهد شد. نتيجه تنبلي و كم‌تحركي هم مبتلا شدن به بسياري از امراض و بيماري‌هاست. به نظر مي‌رسد تمدن غربي دچار حماقت شديدي شده است. به عنوان نمونه از طرفي براي شما ‌كالباس و سوسيس درست می‌کنند تا از خوردن آن‌ لذت ببريد. از طرفي ديگر وقتي با خوردن اين مصنوعات سرطان‌ها وارد زندگي مردم مي‌شوند، داروهايش را عرضه می‌کنند. جالب اين است وقتي هم كه اين داروها را عرضه می‌کنند براي خودشان كف می‌زنند و اسمش را پيشرفت می‌گذارند. اين عين حماقت است و نه حتي جهالت.
در حل هر مشكلي اگر ريشه‌يابي خوبي صورت نگيرد، نسخه خوبي هم پيچيده نخواهد شد. براي تغيير سبك زندگي و رسيدن به هدفي كه انبياء و رسولان الهي دنبال مي‌كردند بايد موانع راه را به خوبي شناخت و براي برطرف كردن آن‌ها به صورت ريشه‌اي وارد عمل شد.
در بحث سبك زندگي اگر نوع نگاه جامعه عوض نشود، رفتار آن‌ها هم تغيير نخواهد كرد. ‌البته روي اين نكته هم تأکید مي‌كنيم كه تغيير نگاه جامعه صرفاً با گفتن يا انتقال گزاره‌هايي به ذهن مردم حاصل نمی‌شود. بايد به مباني سبك زندگي آن هم به صورت ريشه‌اي پرداخته شود. بايد نوع نگاه مردم نسبت به
 خداوند متعال
انسان و نيازهاي او
هدف زندگي
دنيا
معاد
به دقت بسيار مورد بررسي و اصلاح قرار بگيرد.

پانویس
1- بيانات مقام معظم رهبري در دیدار جوانان استان خراسان شمالی، ۲۳/۷/۱۳۹1
2- رفاه حقيقي كه اصلاً در اين در اين دنيا وجود ندارد.
 لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ فِي كَبَدٍ ﴿سوره مباركه بلد، آيه شريفه 4﴾: علامه طباطبائي (رحمة‌الله عليه) در ذيل اين آيه تعبير جالبي دارند. ايشان می‌فرمایند:
" لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ فِي كَبَدٍ" كلمه" كبد" به معناى رنج و خستگى است و جمله مورد بحث جواب قسم است و اين تعبير كه" خلقت انسان در كبد است" به ما مى‏فهماند كه رنج و مشقت از هر سو و در تمامى شؤون حيات بر انسان احاطه دارد و اين معنا بر هيچ خردمندى پوشيده نيست، كه انسان در پى به دست آوردن هيچ نعمتى برنمی‌آید، مگر آنكه خالص آن را مى‏خواهد، خالص از هر نقمت و دردسر و خالص در خوبى و پاكيزگى، ولى هيچ نعمتى را به دست نمى‏آورد مگر آميخته با ناملايماتى كه عيش او را منغص مى‏دارد و نعمتى مقرون با جرعه‏هاى اندوه و رنج، علاوه بر مصائب دهر كه حوادث ناگوارى كه چون شرنگى كشنده كام جانش را تلخ مى‏كند.(ترجمه الميزان، ج‏20، ص: 488 - 487)

 
https://www.razavi.news/vdchxzni.23nzzdftt2.html
razavi.news/vdchxzni.23nzzdftt2.html
کد مطلب ۲۱۱۱۳
ارسال نظر
نام شما

آدرس ايميل شما