ظرفیتهای تمدنی پیادهروی اربعین در سطح جهانی
حجت الاسلام علی محمدی/ پژوهشگر فقه تمدنی، مدیر مؤسسه معنا
در خصوص ظرفیتهای پیاده روی اربعین در ارتقاء فرهنگ عمومی جهان اسلام سه مورد را عرض میکنم:
1ـ پوشش اختلاف عرب و عجم
نکته اول اینکه یکی از ضعفهای جدی ما برای ارتباط با جهان اسلام، اختلافات عرب و عجم است که سابقه ای تاریخی دارد. پیاده روی با شکوه اربعین میتواند این اختلافات را مرتفع کند و یا لااقل تا حد قابل توجهی کاهش دهد. بنده نمونههای زیبایی از این امر را دیده ام؛ مثلاً فرهنگ غذایی و بهداشت مردم عراق با ما بسیار متفاوت است؛ تعداد زیادی استکان چای را در یک ظرف آب میگذارند و هر بار استکانها را در آب تکان می دهند و دوباره سر میز میگذارند. چای آنها هم چای بسیار غلیظ و تلخی است. اما در چند سال اخیر، وقتی متوجه شدند که اینها با ذائقه ایرانی سازگار نیست و چای به این غلظت نمیخورد و بهداشت برایشان مهم است، تغییر رویه داده اند، به طوری که به وفور دیده می شود که موکب داران داد میزنند: «چای ایرانی!» و برای ایرانیان چای کمرنگتری را در لیوانهای یک بار مصرف عرضه میکنند. این یک اتفاق مهم است. این فرد عراقی این دوگانگی را رعایت میکند و بر رعایت فرهنگ خود اصرار ندارد.
2ـ پوشش اختلاف شیعه و سنی
یکی دیگر از اختلافها که آن هم سابقهای تاریخ دارد، اختلاف شیعه و سنی است. اما امروز شاهد آن هستیم که در راهپیمایی اربعین، سنیهای عراق هم همراه میشوند. این خیلی مهم است که منسکی شیعی، محور اجتماع شیعه و سنی میشود. البته در حج هم این اتفاق میافتد، ولی شاید آنها مدعی هستند که ما خادم الحرمین هستیم و شما در اجتماعات ما شرکت میکنید؛ در حالی که حضور سنیها در این سطح و با این کیفیت در جامعه شیعه یک حادثه بسیار مهم فرهنگی است که همبستگی استراتژیک ایجاد میکند.
3ـ هضم قومیت گرایی در محبت اولیاء الله
مسئله سوم که باید روی آن بسیار کار شود، این است که در این راهپیمایی مسئله قومیت گرایی در محبت اولیاء الله (ع) هضم میشود؛ یعنی قومیت در مفهوم امّت منحل میشود، نه ملّت. تمدن سکولار عامل قومیت را در مفهوم ملّت که حول واژه کلیدی«منافع ملّی» جمع میشود، هضم کرده است، ولی مفهوم قومیت که یکی از عوامل اثرگذار در حوادث تاریخی بوده است، در پیادهروی اربعین در یک مفهوم بالاتر منحل میگردد و آن مفهوم «امت اسلام» است. مفهوم قومیت چون با مفهوم تعصب و عصبیت همراه است، منشأ یکسری تفاخرها بوده است، ولی در پیاده روی اربعین با اینکه عمدتا موکبها متعلق به یک عشیره و یا خانواده خاص است، ولی رقابت بین آنها بر سر خدمتگزاری در آستان ملکوتی سید الشهداء (ع) است و لذا احساس عزت و افتخاری که شکل میگیرد آن آثار منفی را به دنبال ندارد، چرا که سبقت در جلب رضایت خدای متعال، به هیچ وجه منتهی به حرص و طمع بیشتر به دنیا و ابتهاجات مادی نمی شود.
این لطیفترین شکل انحلال مفهوم قومیت در مفهومی است که ماهیت قومیت و شرافت عشیره ای و قومی را در امری منحل میکند که هیچ وقت به تکبر و تفاخر نمیانجامد و این مسئله از نظر جامعهشناسی از اهمیت بی بدیلی بر خوردار است .
ظرفیتهای پیاده روی اربعین در سطح جهانی
در سطح جهانی نیز ناگزیرم که از بررسی ظرفیتهای پیاده روی اربعین در سطح فرهنگ تخصصی و فرهنگ حاکمان صرف نظر کنم و فقط اشارهای به ظرفیتها و کارکردهای پیاده روی اربعین در فرهنگ عمومی جهانی داشته باشم. در لایه فرهنگ عمومی نیز به دو نکته اکتفاء می کنم.
1ـ ارائه نمونهای عینی از تحقق اسلام و هویتهای اسلامی به جهانیان
در بحث تمدن جهانی با توجه به روایات آخرالزمان تلقی بنده این است که در دوران قبل از ظهور حضرت حجت (عج)، انتظار فرج فراگیر میشود، در عین حالی که دنیا پر از ظلم و جور گردیده است.
جمع این دو حالت؛ یعنی «فراگیری انتظار فرج» و «پر شدن دنیا از ظلم و جور» آن است که انقلاب اسلامی در مسیر حرکت خود باید باطن منافقانه و غیر انسانی تمدن غرب را افشا کند؛ یعنی باید آنقدر فشار بیاورد و مقاومت کند تا آن طرف مجبور شود ماهیت خود را افشا کند و نقاب از چهره به ظاهر متمدنانه خود بردارد. در این افشاگری باید تا جایی پیش برویم که امید ملتهای مستضعف و رنجدیده از سرمداران تمدن غرب قطع شود. تا این رشته امید قطع نشود، امکان ندارد جامعه جهانی را به اضطرار نسبت به ولیّ الله برسانیم و امکان ندارد که دعای فرج را در رأس دعاها قرار دهیم. باید به تمدن مزوّرانه مدرن فشار وارد کنیم تا ناچاراً آن روی حیوانی و غیر انسانی خود را هویدا سازد. بی تردید با به خط افتادن منافع این تمدن و آشکار شدن چهره واقعی آن، ما شاهد ددمنشیهای آشکار آن مانند آنچه اکنون در یمن و سوریه و بحرین و فلسطین می گذرد، خواهیم بود. تا چنین افشاگریای شکل نگیرد و باطن غیرانسانی جریان طاغوت مدرن برای ملتها آشکار نگردد، امیدها از آن قطع نمی شود و اضطرار به حجت الهی و ناجی بشریت تحقق نمی پذیرد.
البته باید توجه کرد که در کنار افشاء گری ماهیت غیر انسانی تمدن مدرن، می بایست بتوانیم نمونهای عینی و کارآمدتر از تمدن مدرن، در عرصه جامعه پردازی و تمدن سازی ارائه دهیم. به تعبیر دیگر ما می بایست در کنار ناامید کردن مردم دنیا از سردمداران تمدن مدرن، روح امید به فرجی الهی را در آنها بدمیم، و گرنه هر چه هم به افشاء گری نسبت به تمدن مدرن ادامه دهیم، به علت این که ملتها، چشم انداز روشن و امیدزایی را در مقابل خود نمی یابند، حاضر نیستند که از تمدن موجود اعراض نمایند. اینکه مقام معظم رهبری مکررا فرموده اند که «ما باید در نقطهای از دنیا نمونه عینی از تحقق اسلام و هویتهای اسلامی را نشان دهیم» به همین علت است. این تحقق عینی میتواند امیدزا بوده و گشایشی در افقها و انتظارها باشد تا مردم دنیا به این نتیجه برسند که طور دیگر هم میشود زندگی کرد.
حال در این میان، پیادهروی اربعین می تواند به عنوان نمونه ای کوچک از تمدن اسلامی به جامعه جهانی معرفی شود تا نمونه ای هر چند کوچک در مقابل دیدگان آنها به نمایش گذاشته شود.
2ـ معرفی «اسلام انقلابی» به جای «اسلام سکولار» و «اسلام تکفیری»
در خصوص ظرفیتهای جهانی پیاده روی اربعین نکته دوم این است که امروزه در غرب در مواجهه با موج اسلامخواهی دو اتفاق در حال انجام است : یکی «اسلامهراسی» و دوم «بدیلسازی»؛ یعنی جامعه جهانی توسط تمدن غرب در مقابل یک مغالطه بسیار سنگین قرار گرفتهاند و آن انتخاب یک راه از دوگانه غلط «اسلام سکولار» و «اسلام تکفیری» است. بر اساس این دوگانه، مردم دنیا و حتی مسلمانان باید از یکی از این دو گزینه را انتخاب کنند: یا اسلام تکفیری که نماینده آن داعش است یا اسلام سکولار که اسلام مصر و ترکیه است؛ اسلام سکولاری که حتی ممکن است در مراسم عزای سید الشهداء(ع) نیز شرکت کند و بعد بگوید همجنسبازی در کشور ترکیه غیرقانونی نیست و فقط غیر شرعی است! ؛ یعنی قوانین ما مقیّد به شریعت نیست؛ اسلامی که با آمریکا مشکلی ندارد و حتی در حال برقراری ارتباط با اسرائیل است.
اما در مقابل اسلام تکفیری یا همان اسلام داعشی قرار دارد که در ظاهر می گوید با آمریکا مشکل دارد تا جایی که نشان می دهد که حاضر است زن و فرزند آمریکاییها را تکه تکه کند تا بنیانهای تمدن آنها را متزلزل کند! ؛ اسلامی که با کتیبهها و مجسمهها درگیر است؛ با دیوارها مشکل دارد! و با حماقتی بنیادگرایانه میخواهد جامعه جهانی را مسلمان کند و یا تسلیم اسلام نماید.
جواب ما به این مسئله آن است که هر دو اسلام غلط و باطل هستند. ما «اسلام انقلابی» داریم که با تمدن غرب به شدت نزاع دارد و این نزاع را به صورت فرهنگی و انسانی میفهمد و آن را معقولانه به پیش میبرد. این اسلام میخواهد انسانها را متوجه اشتباهاتشان کند، نمیخواهد چیزی را به انسانها تحمیل کند.
این اسلام بر اساس آیه «لَقَدْ کَرَّمْنا بَنی آدم»، کرامت انسانی را میفهمد و به اختیار و انتخاب انسانها احترام میگذارد. این چنین اسلامی قابلیت انحلال تمدن غرب را دارد و از عقلانیتی برخوردار است که امکان پیریزی مدنیت اجتماعی جدیدی را به او می دهد. و اساساً چون قابلیت پیریزی مدنیت اجتماعی را دارد، خطری جدی برای تمدن غرب است. پیادهروی اربعین با این شکل از حضور که کاملاً عقلانی و مبتنی بر صورتی از جامعهسازی متین است و در عین حال شعار عدالتطلبی و مبارزه با ظلم و دفاع از مظلوم را دارد، میتواند نمودی از جامعه آرمانی ما باشد که در جامعه جهانی ظرفیت تفاهم بالایی دارد و میتواند در مقابل آن دو تقریر از اسلام قرار بگیرد.